خداوند حکیم بر روی گردنههای هولناک، پلهای بسیار زیبا و مستحکمی قرار داده است، تا بندگانی که شوق دیدار او را دارند، به راحتی و سلامت عبور کنند.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج. - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
سلام دوستان؛
برای رسیدن به هر هدف مادی و غیر مادی، باید از مبدأ تا مقصد، مسیری را طی نمود و مسیر هیچگاه هموار نیست، مگر آن که هموارش کنند. رشد فیزیکی بدن انسان، یا حیوان و یا گیاه، هموار نیست، راه رسیدن به عقل فعال و علم مفید نیز هموار نیست، حتی راههای هوایی و فضایی با آن همه لطافت نیز برای پیماینده هموار نمیباشد ...، چه رسد به راه آدم شدن و پیمودن مسیر حیات و زندگی تا رسیدن به قلههای سعادت و فلاح ابدی و قرار و آرامش یافتن در جوار قرب الهی و نشستن بر اریکه اقتدار ابدی، نزد مَلیک مقتدر.
اما، خداوند علیم، حکیم، رحمان، رحیم و هادی، ناهمواریها و گردنههای صعب العبور و هولناک این مسیر را با پلهای بسیار مستحکم، زیبا و با شکوه، هموار کرده است، به گونهای که گذر از آنها نه تنها راحت، آسان و سریع صورت میپذیرد، بلکه سیر در آن سلامت، لذت و بهجت جسم و جان را در دنیا و آخرت به همراه دارد. منتهی چون انفاق به دیگران لازم دارد، برای برخی بسیار سخت و دشوار است.
نگاهی، هر چند اجمالی به سوره مبارکهی "البلد" داشته باشیم و در واژهی "عقبه"، تأمل کنیم. همانطور که در سرمایهگذاری یا بسیج نیروها و حتی هنگام جنگ، به "عقبه" که امروزه نامش را "پشتیبانی یا لجستیک" گذاشتهاند توجه مینماییم و نیز به "عاقبت"، که همان نتیجه است، میاندیشیم. اگر چه معنای اصلی "عقبه"، همان گردنههای صعب العبور میباشد.
ابتدا تصریح دارد که انسان را در سختی آفریده است «لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ فِى كَبَدٍ»؛ و سپس متذکر میگردد که او را دست خالی و بیابزار در این سختیهای رها نکرده است؛ و از جمله ابزارهایش، دو چشم، دو لب و زبان میباشد و سپس به راهنمایی بر سر دو راهیها و نشان دادن همواری و ناهمواری هر کدام، گردنهها و پلهای عبوری و بالاخره همان هدایت تصریح نموده است:
« أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ * وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ * وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ »
ترجمه: آیا برای او دو چشم قرار ندادیم * و یک زبان و دو لب؟! * و او را به دو راه (خیر و شرّ ) هدایت کردیم!
●- آدمی با دو چشم سر، راه و پرتگاه را میبیند، راهنمایی وحی نیز با دو لب و زبان به او ابلاغ میگردد و از نیز میتواند خود به همین وسیله راهنمای دیگران گردد؛ اما انسان جاهل (بیخرد)، نادان، غافل، متکبر (خودبزرگبین)، مغرور (فریب خورده) و گمراه، با کنار گذاشتن نقشهی راه و راهنما، و نیز همراه نبردن وسایل لازم جهت عبور سلامت، به این مسیر ادامه میدهد و بدیهی است که نمیتواند از روی پلهای مستحکم و زیبای روی گردنهها عبور کند، و به درههای مهلک سقوط مینماید. لذا با به کارگیری واژه "عقبه" فرمود:
●- « فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ » - پس او [انسان قدر نشناس و بیبصیرت]، نخواست از گردنهها عبور کند.
نخواست تا وارد دشواریهای کمال بخش گردد و با سرعت از آن عبور کند و رشد نماید و به سلامت رسد. یا بنابر ترجمه در المیزان، پس چرا به مجاهده و كارهاى دشوار اقدام نكرد * و تو چه مىدانى كه منظور از كار دشوار چيست؟
[علامه طباطبایی رحمة الله علیه: " فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ" كلمه" اقتحام" به معناى داخل شدن به سرعت و با فشار و شدت در چيزى است، و كلمه" عقبة" به معناى راه سنگلاخى و دشوار است كه به طرف قله كوه منتهى مىشود، و" اقتحام عقبه" اشاره است به انفاقهايى كه براى انفاقگر بسيار دشوار باشد، كه بعدا هم به اين معنا تصريح مىكند. / المیزان]
عقبه چیست؟
«وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ – و تو چگونه درک خواهی نمود که عقبه چیست؟» مهم این است که بدانیم "عقبه" چیست و این پلهای مستحکم و زیبا که میتوانیم با گذر از آنها، راه سخت را به سادگی و سرعت بپیماییم، کجاها نصب شدهاند؟ آیا جز خالق و هادی، کسی میتواند آنها و اهمیت و عاقبتشان را به ما نشان دهد؟ لذا فرمود: «وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ – و تو چگونه درک خواهی نمود که عقبه چیست؟» - اگر او تعلیم ندهد و راهنمایی ننماید، از کجا میتوانی تشخیص بدهی که عقبه چیست و پلهای گذر از آن کدام است؟!
پلهای مستحکم:
نکتهی مهم آن است که در تشریح و تبیین "پلهای گذر آسان و سریع"، نه تنها به هیچ وجهی بر عبادات شخصی تأکید ننمود، (که البته ضرورت انجام واجبات و ترک محرمات برای مؤمن بدیهی است و موضوعیتی برای بحث ندارد)، بلکه هر چه فرمود: عبادات اجتماعی و نقش فرد در جامعه میباشد؛ پس این که تلاش و جهاد برای بهبود ساختار جامعه، پل گذر میباشد نیز باید مورد توجه و تأمل قرار گیرد.
●●- «فَكُّ رَقَبَةٍ – بندهاى را آزادكردن» آزاد کردن بردهها و بندگان اربابان زر و زور و تزویر را اولین پل و پیش از همه بیان داشت، چرا که انسان تا در غل و زنجیر بندگی غیر خداست، محبوس و در بند است و کاری نمیتواند بکند. تمام اسلام برای این است که انسان از قید بندگیِ غیر خدا و اربابهای متفرق و کاذب خلاص شود. حتی خودسازی و جهاداکبر نیز برای رها کردن انسان، از قید بندگی نفس و غل و زنجیرهای شهوات حیوانی است که با وسوسههای شیاطین انس و جن، به قفلهای رمزدار مجهز و محکم میگردند.
در زندگی اجتماعی نیز شاهدیم که فرقی بین عصر حجر، دوران جاهلیت، قرون وسطی و عصر دموکراسی، ارتباطات و علوم هوا – فضا نیست، تا استکبار هست، ظلم هست و تا ظلم هست، به بندگی و بردگی سنّتی و مدرن گرفتن انسانها و نژادپرستی و ... ادامه دارد.
●●- «أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ – و یا سیر کردن گرسنگان در روز قحطی».
ممکن است کسی بگوید: من امکان آزاد کردن بندگان و بردگان در این گوشه و آن گوشهی دنیا را ندارم، و یا امکانش را دارم، اما دسترسی ندارم؛ لذا کلمه « أَوْ = یا» را برای عقبهی بعدی آورد؛ یعنی اگر توانستی هر دو کار را انجام بده، و اگر آن را نتوانستی انجام دهی، این را انجام بده، تا گذر کنی.
مردمان، همیشه با قحطی و گرسنگی مواجه بوده، هستند و خواهند بود. اگر چه قحطیهای عمومی که حاصل خشکسالی، جنگ، آواره و بیخانمان کردن و ... [مانند: سومالی، نواحی بسیار دیگری در آفریقا، فلسطین، یمن، سوریه، میانمار، کشمیر و ...] بسیار بزرگ است و به چشم میآید، ولی چه بسا، حتی در نزدیکی خودمان، خانوادهای با قحطی و گرسنگی مواجه شده باشد و سیر کردن آنان، آزاد کردن آنها از این گرفتاری بزرگ است.
●●- «يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ – یتیمی از خویشاوندان».
بدیهی است که توانایی همگان، بسیار نیست و اگر هم باشد، باز هم محدود است، پس کسی نمیتواند تمامی گرسنگان را سیر نماید، مگر آن که دولتهای غنی و مستکبر، دست از استکبار و زیادهخواهی و ظلم بردارند و در توزیع عادلانه ثروت، سهمی نیز برای محرومان قرار دهند. از این رو، انسان (جامعه) مجبور است که گرسنگان را به ترتیب اولویت، ردهبندی نماید، از ردهی اول که گذشت، به ردهی دوم بپردازد و ... .
در ردهی اول، "یتیمان" قرار دارند، چرا که سرپرست ندارند و در میان آنها نیز خویشان مقدم هستند؛ کسی که نزدیک را نبیند، دور را به مراتب بیشتر نمیبیند. خویشان اعضای اول خانوادهی اجتماعی بشر میباشند، و البته دامنهی خویشی، از اقربا گرفته تا همسایگان، همشهریها، هموطنها، هم دینها و در نهایت تمامی انسانها، بدان جهت که به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام: «مردم یا همدین و برادر تو هستند و یا انسان و یکسان با تو در خلقت» گسترش دارد.
اگر هر کسی تلاش کند تا به حد مقدور، به یتیمان در خویشان و نزدیکان خود رسیدگی نماید، دیگر یتیم مستضعفی و نیازمندی باقی نمیماند؛ و البته نیاز و طعام نیز به شکم خلاصه نمیشود، اگر چه ابتدا باید از مهلکهی گرسنگی نجات یابد.
●●- «أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ – یا بینوایی خاکنشین (زمین خورده، زمینگیر) را».
باز هم در ابتدا کلمهی « أَوْ = یا » آمده است؛ منظور این نیست که یا این کار را بکن و یا آن کار را انجام بده، بلکه یعنی ارزش این نیز برابر آن است.
«مسکین»، با «گدا» فرق دارد. حال خواه آن مسکین، با سیلی صورت سرخ کند و درخواستی نداشته باشد و خواه چنان به خاک مسکنت افتاده باشد که تقاضا نماید و حکم سائل (درخواست کننده) نیز بر او مترتب گردد.
مؤمن در حساب و کتاب آن چه خدا به او رزق داده، سهمی برای سائل و محروم، به عنوان " حق آنها، نه یک لطف" کنار میگذارد « وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ / المعارج، 24 و 25».
بنابراین، رسیدگی به وضعیت زمین خورده و خاک نشین شده، یکی از همان عقبهها و پلهای مستحکم و زیبای عبور از گردنههای انسانیت میباشد.
عصر ما، برههای است که در آن دشمنان کمر به نابودی ما بستهاند و چون جنگ و قتل عام همگانی برایشان میسر نیست، در میدان اقتصادی به نبرد برخاستهاند. دشمن خارجی، از بیرون و به شدت و در دامنهی گستردهای میجنگد، و دشمن داخلی نیز "جنگ نیابتی اقتصادی" به راه اتداخته تا کل کشور به ورشکستگی کشانده شود! بنابراین، زمینخوردههای محترم بسیارند که مراعات و یا به رسیدگی آنها، همان "عقبه" است.
کار به این مقدار تمام نمیشود:
اما کار عبور راحت از گردنههای سخت، که همه اجتماعی بود، به همین مقدار خلاصه نمیشود، یک کار دیگر اجتماعی لازم است که اینبار با لفظ « أَوْ = یا» بیان نگردیده است، بلکه با « ثُمَّ = سپس» مورد تأکید قرار گرفته است، یعنی کاری که اولاً متفاوت مستقل از آن امور است و ثانیاً پس از آن کارها باید مورد توجه و عمل قرار گیرد. آن عقبه چیست و کدام است؟
« ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ »
ترجمه: سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه میکنند!
این یعنی "مشارکت در انسانسازی و احیای حیات دنیوی و اخروی خود و دیگران". یعنی نه تنها خودش اهل ایمان، صبر و مرحمت (توان بخشی) باشد، بلکه دیگر اعضای جامعه را به انجام این مهم توصیه بیانی و عملی مینماید؛ یعنی مبلغ، مشوق و دعوت کنندهی به ایمان، صبر و مرحمت نسبت به یکدیگر باشد، که خود مبحثی حیاتی، مفصل و معظمی است.
مشارکت و همافزایی (نشانی لینک مطلب برای ارسال به دوستان در فضای مجازی)
خداوند حکیم بر روی گردنههای هولناک، پلهای بسیار زیبا و مستحکمی قرار داده است، تا بندگانی که شوق دیدار او را دارند، به راحتی و سلامت عبور کنند.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8893.html
- تعداد بازدید : 2131
- 29 مهر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت