هر چه نازل شده و میشود قابل درک و حتی شهود (دیدن) است؛ پس این "میزانی" که فرمود نازلش کردهام نیز باید دیده و شناخته شود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أبا صالِحَ المَهدی.
سلام دوستان؛
چه حقایقی که برای ما روشن و آشکار بیان شده است، اما توجه کمتری نمودهایم! چه راههای رشدی که برای ما روشن شده است، اما قدم در آن ننهادهایم!
خوب و لازم است که به معنا و مفهوم "نزول" دقت بیشتری بنماییم و بعد به "میزان" بپردازیم.
"نزول" امری نیست که فقط به وحی اختصاص داشته باشد؛ بلکه وقتی چیزی در مرتبهی بالایی قرار دارد، و مراتب پایین آمدن تا به مقصد را طی میکند، به آن میگویند: "نزول"؛ خواه موضوعش مادی باشد یا معنوی.
لابد تا به حال نسبت به اشخاص بسیاری احساس محبت و علاقهی شدید داشتهاید و به احتمال قوی به کمتر کسی گفتهاید که «دوستت دارم»؛ در هر حال این محبت در قلب شماست و اسم و رسمی هم ندارد. اما از قلب به مغز نزول مییابد، در آنجا مفهومش تداعی میگردد، از آنجا به ذهن نزول مییابد و در قالب معنا و سپس کلمه (به زبان خودتان) در میآید؛ سپس از مغز و ذهن، به صدا نزول مییابد، و از صوت به زبان نزول مییابد و نازلترین مرتبهاش، همین جملهی کوتاه «دوستت دارم» میباشد. اما همین مرتبهی نزول یافته، حاوی پیام بسیار والایی است که در مخاطب مراتب صعود را از گوش تا قلب میپیماید تا بالاخره به قلب میرسد و با قلبش آن را فهم مینماید.
بنابراین، در مراتب بالای وجود، خیلی چیزهایی وجود دارند که ما از درک آنها عاجزیم، اما هر چه که "نزول" یابد، برای ما قابل درک و حتی شهود (دیدن) است.
●- فرمود: « إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ – كه اين [پيام] قطعا قرآنى است ارجمند» - « فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ – (اصلش) در کتابی نهفته است» - « لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ – جز پاکان به آن دست نزنند (دست نیابند» - « تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ - آن از سوی پروردگار عالمیان نازل شده» - « أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ - آيا شما اين سخن (قرآن مجید) را سبك [و سست] مىگيريد؟» (الواقعه، 77 تا 81).
حال آن چه نازل شده، برای ما قابل درک، فهم و حتی شهود (دیدن) میباشد. لذا فرمود: چون نازل شده، مُدرک و مفهوم شده، جز فاسق کسی این حقیقت را نمیپوشاند: « وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ - و همانا بر تو آياتى روشن فرو فرستاديم و جز فاسقان [كسى] به آنها کفر نمیورزد / البقره، 99».
●- فرمود: اصل باران در ابرهاست و ما آن را فرود آوردیم «وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا / النبأ، 14» - آب در آسمانها و ابرها بسیار است، اما به اندازه نازل میکنیم «نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ / الزّخرف، 11» ... و بالاخره آن که فرمود: ذخایر هر چیزی نزد ماست (آفریننده اوست)، اما به اندازههای علمی، فرو میفرستیم: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ - و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معلوم (معين شده بر اساس علم و حکمت) فرو نمىفرستيم / الحجر، 21»
اما بالاخره چه قرآن مجید و چه آب باران، و چه رزق و یا هر چیز دیگری، همین که از آن مرتبهی بالا به مراتب پایینتر و بالاخره به زمین "نازل" میگردد، برای ما قابل درک و شهود میباشد.
میزان:
"میزان" در لغت همان "وزن کردن" است، یعنی اندازههای چیزی یا کاری را محاسبهنمودن و موزون قرار دادن، که در مقام تحقق و اجرا در "هماهنگی، قسط و عدل ظهور" مییابد.
*- در قرآن کریم، "میزان"، گاهی در ترازو کردن به هنگام خرید و فروش و معاملات به کار رفته، چنان که فرمود: «وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ / و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد / الرحمن، 9»
*- در قرآن کریم، گاه این واژه، برای سنجش اعمال به کار رفته است، در مورد کمتری و بیشتری ثواب یا گناه به کار رفته است، یک جا میفرماید: برای برخی از مجرمین اصلاً ترازویی برپا نمیشود، «فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا / الکهف، 105» چرا که نه خودشان و نه اعمالشان وزنی ندارند که به حساب آید، یک جا هم فرماید که سبکی وزن گناهان، سنگینی وزن اعمال صالح سبب نجات و رستگاری میشود «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ - و در آن روز سنجش [اعمال] درست است پس هر كس ميزانهاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند/ الاعراف، 8 ».
*- در قرآن کریم، کلمه "وزن و میزان"، یکجا برای بیان موزون بودن عالم خلقت (تکوین) به کار میرود «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ - و آسمان را برافراشت، و میزان و قانون (موارنه) گذاشت / الرحمن، 7» - یکجا امر میکند که شما نیز از قوانین نظام خلقت [که هدایت نیز منطبق با آن میباشد] خارج نشوید: «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ - تا مبادا (طغیان کنید و) از اندازه درگذريد / الرحمن، 8»
*- اما در قرآن کریم، در چندین آیه نیز میفرماید که «میزان را نازل کردم»، چنان که میفرماید: «نور را نازل کردم»! بنابراین، باید برای ما مُدرک، معلوم و مشهود باشد.
پس این میزان کیست، چیست و کجاست؟!
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ» (الحدید، 25)
ترجمه: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و موزون نمودن خود) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت (قسط = دفتار و اجرای عادلانه) نمایند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند معلوم دارد چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
●- برای دوستی از برادران اهل سنت و اهل ترکیه، این آیه را خواندم و چنین پرسیدیم:
ارسال رسول را درک کردیم (مشاهده نیز نمودیم) – بینهها از براهین و دلایلی که آوردند نیز در اختیارما قرار گرفته است – همراه رسول کتاب - البته نه ظاهر کتاب امروزی، بلکه وحی - نازل کرده است، که آن نیز پیش روی ما و در دستان ما قرار دارد و قابل درک و دیدن است؛ آهن را نازل فرموده که آنها را هم دیده و میشناسیم و از فوایدش بهره میبریم، این وسط «آن میزانی که یه همراه ایشان و کتاب نازل شده یعنی چه و کدام است»؟!
گفت: یعنی ترازو نازل کرده؟! پرسیدم: یعنی گمان داری که یک ترازویی مثل ترازوهای دنیا، منتهی خیلی بزرگتر خلق نموده و نازل نموده؟ گفت: آری! پرسیدم: آن ترازو کجاست؟ گفت: نمیدانم، لابد در آسمانها! گفتم: ولی فرمود که آن را به همراه رسول و کتاب "نازل" نموده است، یعنی فرو فرستاده است؛ پس چرا ما نمیشناسیم و نمیبینیم، یا حتی گزارشی از وجودش نشنیدیم؟! چرا که هر نازل شدهای قابل شناخت، درک و حتی شهود عقلی و عینی میباشد، غیر از "میزان" که باید خود را بر اساس آن موزون نماییم؟! کمی تأمل کرد و گفت: نمیدانم!
پاسخ را از اهل عصمت علیهم السلام فرا بگیریم:
در احادیث معتبر نیز "میزان" و هم چنین "نوری" که به همراه رسول صلوات الله علیه و آله نازل شده، از زوایای گوناگونی مورد شرح قرار گرفته است، مانند تعریف میزان به شهاد به وحدانیت خداوند سبحان - قوانین الهی در تکوین و تشریع؛ اما به نکات دیگری نیز تصریح شده است که اگر به آنها توجه ننماییم، فقط با "مفاهیم" مواجه شدهایم و در عالم واقع هیچ نوری نمیبینیم که در روشناییاش راه را طی کنیم و هیچ "میزانی" نمیبینیم که اعتقادات و اعمال خود را با آن بسنجیم و موزون نماییم! از جمله:
*- رسول خدا صلوات الله علیه و آله، دربارهی «نور خدا که به همراه او نازل شده» فرمودند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی ...» خطبه غدیر خم
ترجمه: ای مردم! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی (علیه السلام) جای گرفته است.
امیرالمؤمنین علیه السلام: « إنّما مَثَلي بينَكُم كَمَثَلِ السِّراجِ في الظُّلمَةِ ، يَستَضيءُ بهِ مَن وَلَجَها، فاسمَعوا أيُّها الناسُ و عُوا، و أحضِروا آذانَ قُلوبِكُم تَفهَمُوا (تَفقَهُوا)»
ترجمه: مَثَل من در بین شما، در حقيقت، حكايت چراغ است در تاريكى، کسانی بهره میبرند (به آن روشن میشوند) که در این نور قرار گیرند. پس اى مردم! بشنويد و حفظ كنيد و گوشهاى دلهايتان را آماده سازيد، تا بفهميد.. (نهج البلاغة : الخطبة 187)
*- عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : يَا عَلِيُّ أَنْتَ دَيَّانُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ وَ اَلْمُتَوَلِّي حِسَابَهُمْ وَ أَنْتَ رُكْنُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَلاَ وَ إِنَّ اَلْمَآبَ إِلَيْكَ وَ اَلْحِسَابَ عَلَيْكَ وَ اَلصِّرَاطَ صِرَاطُكَ وَ اَلْمِيزَانَ مِيزَانُكَ وَ اَلْمَوْقِفَ مَوْقِفُكَ.
ترجمه: برقى، از حضرت صادق عليه السّلام نقل میكند كه پيامبر اكرم به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: يا «علی تو دادخواه اين امتى و عهدهدار حساب آنها هستی، و تو ركن اعظم خدائی در روز قيامت، بازگشت بسوى تو است و حساب با تو است و راه راه تو است و ميزان و سنجش سنجش تو است و موقف موقف تو است». (بحارالأنوار / ترجمه خسروی، ج 2، ص 231)
*- حضرت امام صادق علیه السلام: «إِنَّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ هُمُ الْمَوازِیْنُ - امیر مؤمنان و امامان از فرزندان او ترازوهاى سنجشاند» (بحار الانوار، جلد 7، صفحه 252)
*- حضرت امام صادق علیه السلام: «وَ الْمَوازِیْنُ الأَنْبِیاءُ وَ الأَوْصِیاءُ وَ مِنَ الْخَلْقِ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِساب - میزان سنجش در آن روز پیامبران و اوصیاى آنها هستند و از مردم کسانى مى باشند که بدون حساب وارد بهشت مىشوند» (کافى، جلد 1، صفحه 419)
مشارکت و هم افزایی:
یادداشت سردبیر:
هر چه نازل شده و میشود قابل درک و حتی شهود (دیدن) است؛ پس این "میزانی" که فرمود نازلش کردهام نیز باید دیده و شناخته شود .
نشانی لینک:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9372.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1894
- 12 شهریور 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت