پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در این بحث مهم، به چند نکتۀ مهم باید توجه شود:
الف – اسمهایی چون: خط یک، دو و سه – تندرو و کُندرو – چپ و راست - مشارکت – اصولگرا و اصلاحطلب و ...، همه به تقلید از حوادث پس از انقلاب کبیر فرانسه و اسمهای جریانات ایجاد شده در آن میباشد که سعی دارند در ایران نیز مو به مو تقلید کنند تا انقلاب اسلامی، به همان سرنوشت دچار شود!
ب – "اصولگرا و اصلاحطلب"، هیچ کدام "حزب" نیستند، بلکه "جریاناتی" هستند که موج و سونامی ایجاد کرده و میکنند تا اذهان عمومی را با خود ببرند.
ما در جمهوری اسلامی ایران، بیش از 250 حزب و یا جمعیت رسمی داشتیم و اکنون بیش از 150 حزب و جمعیت رسمی و ثبت شده داریم، اما هیچ کدام در هیچ دوره، نقش خاصی در انتخابات نداشتند، بلکه فقط "جریانها"، با ایجاد امواج، نقشآفرین و تأثیرگذار بودهاند! و جالب آن که به جای پیروی جریانها از احزاب، این احزاب بودند که به خاطر قدرت جریانها، به آنها چسبیدند!
●- این امواج و سونامیها، فقط "عوام" را که متأسفانه اکثریت نیز دارند با خود میبرند، حال خواه عوام توده مردم باشند، یا استاد دانشگاه، روحانی، دانشجو، کارگر و ... !
دیدگاه امام خامنهای:
اگر میخواهیم عوام نباشیم، اگر اهل ولایت هستیم، و یا دست کم به سخنان و رهنمودهای بزرگان توجه داریم، باید بدانیم که دیدگاه امام خامنهای، راجع به این دو جریان که آن را جهت آگاهی و بیداری اذهان عمومی بیان داشته است، به شرح زیر میباشد:
«بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصل و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایه داری حرکت کند، یک روز هم منافع اش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایه داری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاح طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبه روز و نوبه نو.» (19/2./1384)
موج جدید، دعوت به کودتا
امروزه هر دو جریان میدانند که نه تنها دیگر محبوبیتی بین عامۀ مردم ندارند، بلکه با توجه به رشد فکری مردم، دیگر دورهی این جریانسازیها به اتمام رسیده است؛ و البته آنان که به رغم اندیشهها، اهداف و منافع متفاوت و متضاد، حول محور "اصلاحطلبی" جمع شده و زیر بیرق آنان کف و سوت میزنند، کاملاً میدانند که نه تنها دیگر مقبول نیستند، بلکه به ویژه به خاطر عملکرد هشت سال گذشته، مورد تنفر مردم نیز میباشند.
این جریان میداند که اگر این انتخابات را برای چهار یا هشت سال از دست بدهد، دیگر هرگز به میدان سیاست و حکومت باز نخواهد گشت و اساساً ایران متحول میشود و سمت و سوی دیگری میگیرد.
از اینرو، موج جدید، دیگر دعوت به سمت اصلاحطلبان، هاشمیچیها، خاتمیچیها و روحانیچیها نمیباشد، بلکه «دعوت به یک کودتا» میباشد!
●- آقای همتی که به عنوان یک نامزد ریاست جمهوری اسلامی ایران، در ردیف شش نامزد دیگر نشسته است، در مناظرۀ آخر، حرف آخرش را میزند و میگوید: «مردم! روز رای گیری بزنید زیر میز، نگذارید ۲۸ خرداد تبدیل به ۲۸ مرداد شود»!
او دعوت میکند که مردم روز رأیگیری، زیر کدام میز بزنند؟! میز انتخابات، یا اساساً میز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران؟!
28 مرداد، روز کودتای شاه بود که با حمایت مالی و اجرایی سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (اسآیاس) و آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (سیاا) و با همراهی بخشی از ارتش شاهنشانهی و طرفداران محمدرضا پهلوی صورت گرفت.
حال آیا اگر مردم به همتی رأی دهند جمهوریت است و اگر به نامزدهای دیگری (رئیسی، جلیلی، زاکانی و ...) رأی دهند، 28 مرداد میشود؟! در حالی که در بین چهار نامزد، فقط آقای همتی بود که سنگ امریکا و FATF را به سینه میزند و هنوز چشم تفقد سران نظام سلطه دارد!
●- دعوت به این کودتا، نه تنها نامزد ریاست جمهوری اسلامی ایران را فاقد صلاحیت میکند، بلکه مستلزم پیگیری دستگاههای اطلاعاتی و قوه قضاییه و سایر نهادها و سازمانهای ذیربط میباشد. اگر شخصی مانند: "مریم رجوی" یا "روح الله زم"، مردم را دعوت مینمود که روز رأیگیری بیایند و زیر میز بزنند، چه برخوردی با آنها میشد؟!
●- شاید امروز نتوانند که آقای همتی را به اتهام "دعوت به کودتا و براندازی"، رد صلاحیت کنند و سپس تحت پیگرد قرار دهند؛ شاید میترسند که جوّسازی شود و دشمنان داخلی و خارجی، یکصدا بگویند: «ما که گفتیم انتخابات مهندسی شده است» و سپس زمینه برای تحقق این آشوب و کودتای زیر میز زدن مساعدتر گردد ... و دهها دلیل دیگر – که شاید درست و منطقی هم باشد - اما، این مردم هستند که باید هوشیار و بصیر باشند و نگذارند این توطئهها، فتنهها و آشوبها، عملیاتی شوند.
نقش مردم!
نه خدا با کسی خویشاوند و تعارف دارد و نه اسلام – نام اسلام و شعار مسلمانی و یا انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ... نیز سبب نمیشود که ناگهان عالَم کُن فیکون شود و یا بستههای حمایتی از آسمان فرو بیفتد! بنابراین، اگر مردم در انتخاب بین ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و سقیفه، به دلیل بازگشت (ارتجاع) به قومگرایی، قبیلهگرایی، حزب و گروهگرایی ... و خلاصه اندک منافع خیالی دنیوی، امیرالمؤمنین علیه السلام را کنار گذاشتند و به حکم سقیفه رأی دادند؛ نباید انتظار داشته باشند که نتایج فرقی نکند و به سوی رشد و سعادت بروند، بلکه معاویه لعنة الله علیه بر آنها حاکم خواهد شد و کربلا نیز رخ خواهد داد.
خوارج:
در این میان، یک عده نقش خوارج را ایفا میکنند! امام خمینی رحمة الله علیه، در آن ماجرای اتحاد بازرگان و ... برای براندازی، فرمودند: «من نمیگویم که امیرالمؤمنین هستیم، اما شما دارید همان کار خوارج را میکنید – مضمون» و شیهد مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام مینویسد: «ما باید خدا را شکر کنیم که در آن زمان نبودیم، وگرنه بیشتر ما از خوارج میشدیم – مضمون»!
خوارج، گروهی بودند که ادعای اسلامیت داشتند و البته به مبارزه و زهد و شبزندهداری و ... نیز مشهور بودند، اما هیچ گاه امیرالمؤمنین علیه السلام [ولایت] را حمایت نکردند، همیشه علیه او و در نقطۀ مقابل او حرکت کردند، اما هر گاه که با شکست و نتایج منفی مواضع و عملکرد خودشان مواجه شدند، به ایشان حملهور شدند که «این تقصیر توست»، در آخر نیز علیه او لشکرکشی کردند، نه علیه معاویه لعنة الله علیه و یا سایر جریانات انحرافی!
●- در هر حال این ما مردم هستیم که باید هوشیار، بصیر و به موقع در "میدان" باشیم، مراقب باشیم که امواج ما را نبرد، به انحراف نرویم، انتخاب احسن و اصلح داشته باشیم، تا بعد از شکست، زمین و آسمان و دیگران را متهم و محکوم نسازیم.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
چندین سال است که کشور درگیر دعوای "اصلاح طلبان و اصولگرایان" شده است و اعضای این دو حزب نیز از اصل خدمت به کشور و مردم بازماندهاند ...؛ نظر و راهکار شما چیست؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/politic/11053.html
کلمات کلیدی:
سیاسی