پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
به فرض که آقای احمدینژاد ثابت کرده باشد که مناسب سمت ریاست جمهوری نیست، چه ربطی به مجمع تشخیص مصلحت نظام دارد – یا همینطور آقای علی لاریجانی؟! تخریب، تخطئه و دورانداختن شخصیتهای فعال در نظام، سیاست دشمنان این نظام، ملت و کشور میباشد.
باید به چند نکتۀ محوری توجه شود. البته بدون تعصب، و داوری بر اساس گرایش و انگ زدن به دیگران. به عنوان مثال: چنین نیست که اگر کسی تعریفی از کسی نمود، حتماً طرفدار او نیز باشد، ممکن است در موارد دیگر، انتقاد داشته باشد و در مجموع مخالف او نیز باشد. چه بسا ما که پاسخ زیر را ایفاد مینماییم، انتقادهای بسیار جدیتری به ایشان داشته باشیم. اما پاسخ باید متقن و نیز عادلانه باشد. به ویژه آن که پرسش، راجع به علت انتصاب مقام معظم رهبری میباشد.
الف - شاید اگر کسی امروز به برخی از سخنان آقای احمدی نژاد توجه کند، ببیند که حتی ارزش توجه و نقد را ندارد، اما این دلیل نمیشود که بگویند: «از اول چنین بوده است»!
رئیس جمهور یعنی رئیس قوه مجریه برای اداره کشور و نه تنها چنین نیست که احمدی نژاد ثابت کرده باشد مناسب برای این مقام نیست، بلکه ثابت کرده بود بسیار هم مناسب است، و دست کم نسبت به رؤسای جمهور پیش از خودش [و حتی روحانی پس از خودش]، بسیار برتر میباشد؛ چنان که مقام معظم رهبری در پایان دوره ایشان فرمودند:
«در ۸ سال اخیر همه احساس و درک کردند که رئیس جمهور محترم و همکاران ایشان، با تحمل سختیها، نسبت به همه دولتها و دورههای دیگر، کارهای بسیار پرحجم و پرشتابی انجام میدهند که این واقعیت، نکته برجسته و قابل تقدیری است» (1)
منتهی چون سهم و باج نمی داد، همه با او لج کردند، از مجلس گرفته تا ارگانها و البته ضدتبلیغ شدید، به ویژه در اذهان عمومی.
مقام معظم رهبری: «بی اعتنایی به امتیازات، کار بی وقفه و خودداری از آسودگی و استراحت، امتیاز بزرگ این دولت است و همه کسانی که در صدد قضاوت هستند باید به این نکات با ارزش توجه کنند.» (2)
امام خامنهای، با تجلیل از اقدام دولت در برجسته کردن شعارهای انقلاب در داخل و خارج افزودند: «احساس شرم نکردن در بیان «اهداف، انگیزهها و شیوههای انقلابی در مجامع جهانی»، از جمله کارهای بزرگ دولت است.» (3)
و تعاریف دیگری که از ویژگیها و افتخارات آقای احمدینژاد بود.
بنابراین، در مقام قضاوت، باید سعی کنیم که به رغم هر گونه انتقاد و مخالفتی با هر مقدار شدت، حق ضایع نگردد.
ب – بدیهی است که به آقای احمدی نژاد و دولتش نیز انتقادهای بسیاری وارد بود، اما اگر کسی مطلع است، یک نمونه از مواضع و عملکردهای مورد انتقاد قرار گرفتۀ دولت احمدینژاد در سیاست خارجی، داخلی، اقتصادی و حتی اعتقادی را بیان دارد که آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی، به مراتب بدتر و شدیدتر نبوده باشند!
کدامیک بیشتر در مقابل مواضع، منویات و فرمایشات مقام معظم رهبری، ایستادگی کردند؟!
آیا سنّ شما میرسد و به یاد دارید که هنگام ارتباط آقای احمدی نژاد با دولتهای آرژانتین و ونزوئلا (و سایر کشورهای امریکای لاتین)،، غربزدههای مخالف، چه جنجالی به راه انداختند؛ و آیا هشت سال معطلی اقتصاد ایران، برای اخذ لبخند،رضایت و امضای برجامِ نافرجام را در دوره روحانی تجربه نکردهایم؟!
اعتقادات
چه جوّی علیه آقای احمدینژاد به راه افتاد که گفته: «من در اجلاسی در نور دیدم، و یا پیرو القائات اعتقادی آقای مشایی قرار گرفته و ...»! چه بسا بسیاری از انتقادات وارد هم باشد؛ اما وقتی آقای روحانی سیاستهای ناصواب خود را به امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و امام رضا علیهم السلام نسبت داد و گاه سخنان تحریفی و حتی اهانتآمیز نسبت به اسلام بیان داشت، حتی از حوزههای علمیه نیز صدای لازم در نیامد، چه رسد به مجلس و .. که آنچنان شدید علیه احمدینژاد موضع داشتند!
چرخشها
تا اینجا بحث از دوره ریاست جمهوری بود نه پس از آن؛ اما آدمی، به ویژه در دیدگاهها، نظرات، مواضع و اعتقادات ثابت نیست؛ گاه رشد و پیشرفت دارد – گاه عقبگرد دارد و گاه به طور کلی چرخش دارد. آقای احمدینژاد نیز مستثنا نبوده و نیست، و این چرخش در مواضع اعتقادی و سیاسی وی، به ویژه در چند سال اخیر میباشد که به مراتب بیش از گذشته، مورد انتقاد قرار گرفته است.
مجمع تشخیص مصلحت نظام
اگر به تعریف «مجمع تشخیص مصلحت نظام» در قانون اساسی (اصل 112) و نیز وظایف محوله از سوی مقام معظم رهبری توجه شود؛ معلوم میگردد که به غیر از "حل اختلاف یا صدور رأی نهایی در اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان" فقط جنبۀ "مشورتی" دارد و هم چنین نظارت بر حسن اجرای سياستهای حقوقی و قضايی نظام به این مجلس محول شده است.
بنابراین، در مقام ارائه مشورت، و یا نظارت، و یا حتی حل اختلاف و قانونگذاری فقط در موضوع مورد اختلاف مجلس نمایندگان با شورای نگهبان؛ هیچ منعی ندارد که اشخاصی با مواضع و نظرات گوناگون منصوب گردند؛ البته به شرطی که با اصول اساسی نظام، مخالفت و ضدیت نداشته باشند و توان انجام وظایف محوله را نیز داشته باشند.
آقای هاشمی رفسنجانی، با تمامی مواضع و چرخشهای شدیدش، تا آخر عمر عضو این مجمع بود – امثال میرسلیم، محسن رضایی، حسن روحانی، ناطق نوری، مجید انصاری، محمدرضا عارف، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی و ... را نیز در این مجمع دیدهایم.
اعضای حقوقی
برخی از اعضای مجمع تشخیص، شخصیتهای حقوقی هستند، مانند: رؤسای سه قوه – فقهای شورای نگهبان - دبیر شورایعالی امنیت ملّی - رئیس ستاد کل نیروهای مسلّح و ... .
اعضای حقیقی
اما برخی دیگر تعداد بیشتری نیز میباشند، اشخاص حقیقی هستند، مانند آقایان: محمود احمدینژاد – علی لاریجانی - سعید جلیلی - غلامعلی حدّادعادل - مجید انصاری - مصباحیمقدم - درّی نجفآبادی و ... . و البته باید دید در دوره جدید باز هم منصوب میشوند یا خیر؟
*- آقای دکتر علی لاریجانی در تاریخ ۸ خرداد۱۳۹۹ با حکم مقام معظم رهبری به عضویت حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و البته پیش از رئیس قوه مقننه و یک شخصیت حقوقی بودند.
وی مسئولیتهایی چون: معاونت سپاه و جانشین ستاد کل سپاه پاسداران - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی - نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت - دبیری شورای عالی امنیت ملی - ریاست سازمان صدا و سیما و ریاست مجلس شورای اسلامی را در سوابق خود دارد.
●- بدیهی است که به عملکرد تمامی و یا بیشتر اعضا در دوران مسئولیتهایشان، انتقادهای درستی وارد است؛ اما هر کدام وزنهای در این نظام بوده و هستند.
پس، مقام معظمی رهبری، افراد شاخصی از جناحهای متفاوت را برای "مشورت" در "مجمع تشخیص مصلحت نظام" منصوب نمودهاند که البته انتخاب و انتصاب هر کدام، شاخصها و لحاظهای بسیاری دارد.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
چرا مقام معظم رهبری، آقای احمدینژاد را پس از پایان ریاست جمهوری، با وجود اینکه ثابت کرده بود که خیلی مناسب این سمت نیست، وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام نمود؟
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/politic/11726.html
کلمات کلیدی:
سیاسی