پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
متأسفانه واژۀ "وطن" نیز مانند واژگان مهمّی چون: «دین، محبت، عشق، آزادی، حقوق بشر، صلح و ...»، بسیار مورد تحریف و سوء استفاده قرار گرفته است. حتی جملۀ مشهور «حُبّ الوَطن مِنَ الایمان»، سند روایی ندارد و در چند کتاب مشهوری هم که آمده، بدون سند روایی بیان شده است؛ و به فرض سند صحیح نیز داشته باشد، توضیح داده نشده که مقصود از "وطن" چیست و وطن به کجا گفته میشود؟ آیا زادگاه، یا محل زیست، یا منطقه رشد، زندگی و یا ...؟
●- دوست داشتن "وطن"، یک میل فطری میباشد که در حیوانات نیز به صورت غریزی وجود دارد و حتی برای رسیدن به وطن اصلی، هزاران کیلومتر راه میروند، یا پرواز و یا شنا میکنند؛ و برخی از حیوانات در راه دفاع از محدودۀ جغرافیایی خود، با مهاجمین تا حد مرگ میجنگند.
●- هر نوع گرایش و محبتی، ظاهر و باطن دارد، درجات دارد، مصادیق گوناگون و ارتباط و اتصالی به مراتب دیگر دارد. مِثل این که آدمی اشتغال را برای کسب درآمد دوست دارد - درآمد را برای تأمین معاش - تأمین معاش را برای رفاه و لذت ... دوست دارد و این سلسله ادامه دارد تا به محبوب غایی هر کسی برسد که یا خداست و یا دنیا و مظاهرش.
●- محبتهای اصلیتر و بزرگتر، در محبتهای فرعی و کوچکتر، تجلی و ظهور دارند؛ چنان که دوستدار علم، حتماً حوزه، دانشگاه، مدرسه، کتاب، معلم و ... را نیز دوست دارد.
حُکما میگویند: «حُبّ ذات، حُبّ به آثار ذات را به همراه میآورد» و این توصیف درستی است؛ اگر کسی را دوست داشته باشید، هر چه متعلق به او باشد و یا یاد او را زنده کند را نیز دوست خواهید داشت؛ چنان که اگر کسی مادرش را دوست داشته باشد، علایق او، فرزندان او، عکس و نامه او، خانۀ او، شهر او، زبان او و ... را نیز دوست میدارد.
وطن
"وطن اصلی و حقیقیِ" تمامی انسانها، بهشت خدا به عنوان جایگاه، و قُرب الهی به عنوان مقام او میباشد. همیشه و برای همگان، نزدیکی به محبوب، اوج آمال میباشد. البته بسیاری این وطن اصلی را فراموش میکنند؛ ترک وطن میکنند؛ تابعیت وطنی دیگر [دنیا] را میپذیرند؛ که هرگز وطن آنها نیست و برای یکدیگر باقی نمیمانند.
هنگامی که آدمی میمیرد، دیگر نه ایرانی است، نه عرب، نه اروپایی و نه ...؛ بلکه مخلوق و بندۀ خداست که یا بهشت وطن او میشود و یا جهنم!
●- این "حبّ به وطن حقیقی"، در مراتب پایینتر، نزول و ظهور دارد؛ مانند: حبّ به کشور - حبّ به شهر - حبّ به محله - حبّ به خیابان و کوچه و حبّ به ساختمانی که منزل در آن واقع شده است - حبّ به فرهنگ ملی یا بومی - حبّ به زبان و ... .
اگر این نزول و ظهور در مراتب پایینتر و حبّ به آنها نبود، نظامات اجتماعی و زندگی مدنی نیز شکل نمیگرفت.
وطن پرستی
واژۀ "وطن پرستی" که بسیار هم روی آن تأکید میکنند، اولاً دروغ است و ثانیاً شرک است؛ چرا که هر پرستشی، به غیر از پرستش الله جلّ جلاله، مصداق شرک میباشد.
متأسفانه، اخیراً حتی در رسانۀ ملی، به شهدای راه خدا، "شیهد راه وطن" میگویند، در حالی که رزمندگان همه "فی سبیل الله" و با شعار الله اکبر به میدان رفتند، با آرزوی دفع دشمن و یا شهادت در راه خدا جنگیدند، و البته که به حکم خدا، به حکم عقل، فطرت و قلبی که خدا داده، و به حکم شرع، از کشور، وطن و خاک میهن خود در برابر هجوم دشمنان، محافظت نمودند.
*- اگر دقت شود، مؤمنان به مراتب بیشتر از غیر مؤمنان از وطن خود دفاع میکنند! به گوشی نمیخزند و پنهان نمیشوند - فرار نمیکنند - از دشمنان خود و غریبهها تقاضای پناهندگی نمیکنند و ... . در طی 200 سال گذشته، تنها موفقیت ایران در حفظ کشور، خاک، هویت ملی و ملت؛ در همین دوران جمهوری اسلامی ایران بوده است. این یعنی نقش ایمان.
اما، "وطن دوستی"، واژۀ درستی است و چنان که بیان شد، مرتبه پایینتر دوست داشتن وطن حقیقی میباشد و در همگان وجود دارد، چه ایرانی باشند، چه عرب یا اروپایی ... و حتی یک قبیله سرخپوستی یا قبایل دیگر.
ایران
این که میگویند: «ایران دولت هشت هزار ساله دارد»، یک دروغی برای القای افتخارات کاذب و تهییج حسّ ملی گرایی (ناسیونالیستی) میباشد و هیچ سندی ندارد. بله، ایران تاریخ پنج هزار سالۀ مستند دارد که برخی احتمال هفت هزار سال را دادهاند؛ اما جغرافیا با "دولت و حکومت" متفاوت است. در بسیاری از این دورانها، حکومتهای مستقلی در مناطق گوناگون وجود داشتند.
اما [همانگونه که در پرسش مطرح شده بود] بگویند: "وطن ما به عنوان ایران و ایرانی کجاست و هموطنان ما چه کسانی میباشند؟!"
کشور بحرین، یک استان ایران بود که زمان محمدرضا پهلوی از ایران جدا شد - بخشهای بسیاری از کوههای آرارات و نواحی شرقی ترکیه، در زمان پدرش، رضا پهلوی از ایران جدا شد - پیش از او، کشورهای فعلی آذربایجان، ترکمنستان و ... که همه استان بودند، از ایران جدا شدند - و هر چه به عقب برگردید، ایران بسیار بزرگتر از نقشۀ جغرافیایی فعلی بود.
حال، آیا آن دیار را وطن و ملتهایشان را هموطن میدانیم، یا مجبوریم به همین نقشۀ فعلی و ملتش بسنده نماییم؟!
حکومت واحد جهانی
خداوند متعال، استقرار حکومت واحد جهانی و استیلای عدل الهی در سرتاسر جهان، یکپارچه شدن ملتها و وحدت عمومی، به رهبری و حکومت امام مهدی علیه السلام را به بندگان مؤمنش وعده داده است، اگر چه مناطق، قبایل، فرهنگها، زبانها و ... همچنان باقی مانند.
شیطان بزرگ، امریکا نیز داعیه استقرار "حکومت واحد جهانی"، و البته به ولایت، سرپرستی، امامت، رهبری، مالکیت و حاکمیت خودش را دارد!
اما، در حکومت واحد جهانی، "وطن" کجاست؟! اگر چه هر کسی هم چنان میگوید: «من از ایران هستم - من از عراق هستم - من اهل لبنان یا آلمان هستم و ...».
وطن دوستی و وطن خواهی
همانگونه که بیان شد: «وطن خواهی و وطن دوستی»، یک گرایش فطری میباشد، اما مستکبران و ظالمان، برای استیلای نظام سلطه، هیچ راهکاری ندارند به جز آن که به هویت مردمان [دین، ملیت، فرهنگ، زبان و وطنِ] آنان یورش ببرند.
از اینرو، اخراج مردمان از موطن خود [که البته در قرآن کریم به "دیار " تعبیر شده، نه وطن]، سیاست جدیدی در نظام سلطه نیست و در گذشتههای بسیار دور و عصر فرعونیان نیز اِعمال میشد، چنان که کوشیدند تا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و پیروان را نیز از مکه اخراج کنند.
خداوند متعال در قرآن مجید، مکرر امر فرموده که با مهاجمان به دین و دیار (وطنِ) خود (اشغالگران)، نه تنها دوستی نکنید، بلکه در برابرشان مقاومت کنید و به سختی با آنها بجنگید. لذا "دفاع ما از همین وطنِ فعلی"، به غیر از حکم عقل و فطرت، اطاعت از رهنمود و امر خداست، لذا عبادت اوست. مجاهدان این راه اجر میبرند و کشته شدگانشان، شهید راه خدا هستند.
«إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (الممتحنة، 9)
- خدا شما را فقط از دوستى كردن [و به سرپرستی گرفتن) با كسانى كه با شما در كار دين جنگيده و شما را از ديارتان بيرون كرده و در بيرون راندن شما به يكديگر كمك نمودهاند بازمى دارد و كسانى كه آنان را به دوستى و هم كارى بگيرند، آنانند كه ستمگرانند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
شهید مدرس: «ما میخواهیم وطنخواه باشیم». وطنخواهی یعنی چه؟ وطن ما کجاست؟ هموطنان ما کیانند؟ میگوییم دولت هشت هزار سالهایم. آیا سرزمین هشت هزار سال سابق را وطن بدانیم ...؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/politic/11856.html
کلمات کلیدی:
سیاسی