«ایکس - شبهه»: بیتردید دینی که از مبدأ علم و حکمت الهی صادر و نازل شده است و مبتنی بر تعقل، تفکر و منطق شناخته و پذیرفته میشود – چنان چه اصول دین تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست – ارزش و جایگاه ویژهای برای مشورت در اغلب موضوعات قائل است، چرا که مشورت، طرح موضوع با دیگران جهت استخراج رأی صحیح است. راغب در معنای «مشورت» مینویسد: «كلمه" تشاور" و" مشاورت" و" مشورت" به معناى استخراج رأى صحيح است، به اينكه آدمى در مواقعى كه خودش در باره كارى رأى صحيح ندارد، به ديگرى مراجعه كند و از او رأى صحيح بخواهد. و اين كلمه از ماده" شور" گرفته شده، عرب مىگويد:" شرت العسل" يعنى من عسل را از كندويش استخراج كردم. و در قرآن كريم نيز سخن از"مشاوره" رفته، فرموده:"وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ".» و خداوند متعال میفرماید که از صفات مؤمنین مشورت است. یعنی وقتی تصمیم به کاری میگیرند و یا مردد میشوند، حتماً با دیگران مشورت میکنند:
«وَ الَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» (الشوری، 38)
اما از آنجا که این واژه و آیات مربوطه نیز مانند سایر آیات بسیار مورد تحریف و سوء استفاده معاندین، به ویژه در کنار گذاشتن ولایت و امور حکومتی قرار گرفته است، لازم است به نکات ذیل توجه شود:
الف – مشورت در امر مردم صورت میپذیرد و نه در امر خداوند متعال. مشورت، جهت استخراج رأی صوابتر و کاملتر است و خداوند حکیم، علیم، قادر و قاهر، نیازی به مشورت ندارد. لذا چنان نمیشود عدهای دور هم نشسته و مشورت کنند که آیا کعبه قبله باشد یا جای دیگر، آیا نماز ظهر چهار رکعت باشد، یا سه یا پنج رکعت، آیا روزهی واجب در ماه مبارک رمضان باشد یا هر ماه دیگری [چنان چه آن وهابی گفته بود چون امسال هوا گرم است، میتوان در فصل یا ماه دیگری روزه گرفت]، امر نبوت و ولایت و امامت که در حکومت تجلی کرده و سریان مییابد نیز قابل مشورت نمیباشد.
ب – مشورت معمولاً در امری صورت میپذیرد که «یقین» در آن حاصل نشده باشد. به عنوان مثال: ممکن است بیمار برای انتخاب پزشک با دیگران مشورت کند، اما در اصل ضرورت رجوع به پزشک و معالجه و بازیافت سلامتی، با کسی مشورت نمیکند. پس اصول و بدیهیات عقلی نیز مشورت پذیر نمیباشند.
ج – مشورت حتماً باید با اهلش صورت پذیرد. یعنی کسانی که نسبت به موضوع علم و اشراف دارند و از سلامت عقل و نفس نیز برخوردار هستند و در ارائهی مشورت، اغراض یا امیال خود را دنبال نمیکنند.
د – معنای مشورت به هیچ وجه دموکراسی به معنای «رأی اکثریت» نیست و مشورت کننده نیز مجبور نیست که رأی اکثریت یا حتی هیچ کدام از آنها را پذیرد.
چنان چه بیان شد، مشورت جهت اخذ رأی صلاحتر صورت میپذیرد و نه اخذ نظر اکثریت. ممکن است در یک جمع ده نفری، نظر یک نفر صائبتر باشد و مشورت کننده آن نظر را ارجح بداند.
و – گاهی مشورت جهت رشد و تعلیم دیگران صورت میپذیرد. به عنوان مثال ممکن است معلمی جهت رشد در همفکری، تصمیمگیری و ... دانشآموزان کلاس ابتدایی خود با آنها مشورت کند و بپرسد: «دوست دارید در این ساعت درس بخوانیم یا بازی کنیم؟». فرض این است که همگان یا اکثریت میگویند بازی. و معلم نیز میپذیرد. اما این پذیرش حساب شده و جهت هدایت، تعلیم و رشد است. لذا در ساعت بعدی اگر همین سؤال را به مشورت بگذارد و عین همین جواب را بگیرد، به آنها یاد میدهد که خیر، نباید چنین نظری داشته باشید، بلکه باید درس بخوانیم. همینطور است اگر پیامبر (ص) یا معصومین (ع) در امور مردم [نه در امر خدا] با آنها مشورت کرده و در برخی موارد قبول کردهاند.
ز – تمامی تعاریف و اصول فوق در امور سیاسی و حکومت نیز صدق مینماید. مردم با یک دیگر مشورت کرده و حکومت اسلامی را بر میگزینند، ولایت فقه اسلام را به جای ولایت فقه و قوانین غربی انتخاب میکنند و بالتبع به ولایت فقیه روی میآورند، رئیس جمهوری و وکیل و به واسطهی آنها وزیر و قانون معین میکنند. آنها نیز در تصمیمگیریها با ساز و کارهایی که در اختیار دارند، به صورت مستقیم و غیر و مستقیم با متخصصین، متبحرین، کارشناسان و عموم مردم مشورت میکنند – اما چنین نیست که بتوان مدعی شد: تعریف اسلام و چارچوبها و قوانینش آن چیزی است که اکثریت رأی دهند. رأی اکثریت مقولهای مستقل از مشورت است، اگر چه ممکن است بنا بر ساختارها و ضرورتها، رأی اکثریت در مشورتها لحاظ شود. اما اگر رأی اکثریت خلاف اسلام و عقل بود، مشورت کننده مجبور به پذیرش نمیباشد.
به خاطر داریم که «بنیصدر» بسیار سخن از «من» و طرفداری مردم و اکثریت از «من» میگفت. تا آن که امام (ره) در پاسخ به کجرویهایش بدین مضمون فرمود که «اگر همه یک طرف باشند و من یک طرف، به راه خودم ادامه میدهم». چرا که اصول و چارچوبهای تعیین شدهی خداوند متعال، با مشورت یا رأی قابل تغییر نمیباشد. لذا در مقابل جریان فتنهانگیز «مردم سالاری»، مقام معظم رهبری واژه و استراتژی «مردم سالاری دینی» را مطرح مینمایند.
کلمات کلیدی:
سیاسی