س – کامپیوتر: مسائلی که اخیراً در مجلس پیش آمد، مطالبی که آقای عسگراولادی گفت و ...، بالاخره حق با کیست و کدام را باد باور و طرفداری کنیم؟ لطفاً نظر خود را بیان کنید.
ایکس – شبهه: به نظر ما هیچ کدام محق نیستند و هیچ کدام را نباید باور کرد. آنهایی که به دنبال طرفدار جمع کردن هستند، مملکت را با تیم فوتبال اشتباه گرفتهاند.
در مباحث و جریانات سیاسی، چه انتخابات باشد و چه اختلافات، باید به دو محور مهم توجه نمود: الف – کلیات. ب – مصادیق.
الف/ کلیات – منظور از کلیات ابتدا انطباق اعتقادات، باورها، جهتها و عملکردها با اصول کلّی و اولیه نظام جمهوری اسلامی ایران است و سپس خدمت صادقانه، عالمانه، مدبرانه و منطبق با نیازهای روز و فردای کشور و ملّت.
البته که اعتقاد، گرایش و دیدگاه ملّت، همان «اسلام ناب محمّدی ص» در تمامی شئون آن است و ملاک تمیز و تشخیصاش نیز ولایت، امامت، بالتبع فقاهت و ولایت فقیه است، لذا در عرصه عمل نیز الترام به ولایت فقیه را اصل میداند.
و اما مردم در بخش دوم کلیات که به خدمت بر میگردد، نگاه میکنند که کدام دولت یا جریان در عرصههای متفاوت سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، اجتماعی و ...، بهتر و بیشتر کار کرده است. شاید برخی در تخریب یک دیگر نفهمند که دستآوردهای ملّت را زیر پا لِه میکنند، اما مردم خوب می فهمند که کشور در کدام دوره رشد علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیشتری داشت؟ به قول معروف «کارنامه عملکرد همه سیاسیّون در دولت و مجلس روی میز است».
ب/ مصادیق – یعنی انطباق دولتها یا جریانات سیاسی با دو اصل فوق. یعنی ببینیم کدام شخصیت، کدام دولت، کدام مجلس، کدام قوه قضاییه و بالاخره کدام جریان سیاسی، بیش از بقیه با دو اصل فوق مطابقت داشته و موفق تر عمل کرده است؟
به عنوان مثال در بخش اول کلیات که به اعتقادات و نظریات نگاه میکند، شاهدیم که هیچ دولت یا مجلسی بدون برخورداری از نظریات خاص اعتقادی در خصوص اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، قانون اساسی، رهبری و ولایت فقیه و ... نبوده است.
اگر دقت نموده باشید، همیشه دولتها (چه در خارج و چه در داخل)، ابتدا مدافع و مروّج یک نظریه یا به اصطلاح ایدئولوژی میشوند و سپس در راستای تحقق آن اتخاذ مواضع و جهتگیری میکنند. در ایران نیز نه حکومت سلطنتی از این قاعده مستثنی بود و نه دولتهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر سر کار آمدند. دولت بازرگان طرفدار لیبرالیسم اسلامی و ملیگرایی بود – دولت میر حسین موسوی طرفدار روشهای اقتصادی سوسیالیستی بود – دولت هاشمی طرفدار سرمایهداری بود – دولت خاتمی با شعارهای متفاوت ایدئولوژیکی چون «آزادی – بدون تعریف» بر سر کار آمد و جنگ تبلیغاتی «اعتقادی – سیاسی» به راه انداخت. واژگانی چون: تسامح و تساهل در اسلام – عالیجنابان سرخ پوش – آقازادهها – پست مدرنیسم در سیاست (توسط حجاریان و عطریانفر و ...) – پایه گذاری انقلاب مخملی با شعار «رنگ سبر خاتمی» - کشته شدن امام حسین (ع) به خاطر شمشیر علی (ع) و ...، همه دستآوردهای آن دوره بود – دولت احمدی نژاد نیز در شعائری چون «انسان به جای اسلام» و «بهار به جای قیام و انقلاب اسلامی» و ...، به بهانه زمینه سازی حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) و نیز حرف و سخنهایی که در خصوص ادعاها شایع شد، در راستای دیدگاههای کلّی و اعتقادی خود کوشید.
جریانات روز:
در بررسی جریانات یا حوادث روز نیز نباید ساده، عوام و شعار زده بود. اغلب اشخاص و جریانات سیاسی که بیشتر به دنبال قدرت هستند تا خدمت، عوامی مردم را بیشتر خواهانند تا هوشیاری و بصیرت آنان را. چرا که می دانند قشر سطحیبین و عوام را میتوان با ایجاد موج، جوّ و جریان، به سمت مطلوب سوق داد.
عسگر اولادی: کدام عقل سلیمی میتواند باور کند که آقای عسگراولادی پس از گذشت قریب دو دهه از بازنشستگی سیاسی و عدم حضور فعال و تأثیر گذار در عرصهی سیاست، یک دفعه شب خوابید و صبح بلند شد و احساس تکلیف شرعی کرد تا بگوید: «من موسوی و کروبی را سران فتنه نمیشناسم – آقای هاشمی را نباید از دست داد و ...؟!» هر انسان عاقل غیر سیاسی نیز میفهمد که این حضورِ بیدلیل، فقط برای انتخابات به نفع آقای هاشمی و جریانات وابسته به اوست. بالاخره امروز کدام چهرهی موجهی باقی مانده است که از آقای هاشمی، یا فتنه و سرانش دفاع کند؟ بهترین چهره و مُهره برای این طیف، همان آقای عسگراولادی بود تا به میدان آمده و با جسارت تمام به ملّت، قبح شکنی و هنجارشکنی کند و با صراحت بگوید: «من موسوی و کروبی را سران فتنه نمیشناسم – آقای هاشمی را نباید از دست داد و ...؟!»
احمدی نژاد و لاریجانی (مجلس): بسیار عوامی است اگر بگوییم: «مقصر احمدی نژاد است که آن نوار را پخش کرد» و هم چنین بسیار ساده انگاری است اگر بگوییم: «مقصر نمایندگان بد دهنی هستند که سعی کردند او را عصبانی کنند و یا مقصر لاریجانی است که بسیار بد حرف زد و کلاً ادبیاتش دون شأن مجلس و دولت بود». همه میدانند که این اختلافات هم سابقه دارد و هم ریشه دارد و ایجاد این چالش یقیناً عمدی و برنامهریزی شده بود. و گرنه برای مجلس یا کشور چه سودی داشت که سه مانده به پایان دوره دولت، یک وزیر را استیضاح کرده و از کار برکنار کند؟ چه کسی سود برد؟ یا برای احمدی نژاد چه سودی داشت که آن نوار را پخش کند؟ پس جریانات پشت پرده بسیاری وجود دارد و این چالشها، آن هم در این برهه، قبل از تظاهرات 22 بهمن – نزدیکی به انتخابات – اوج فشارهای سیاسی و اقتصادی خارجی و ....، همه حسابشده است.
لذا به نظر ما (که از نظر ما سؤال نموده بودید)، در این امور همگی مقصر هستند و هر دو نفر و نیز هر سه یا چهار جریان مطرح، نه تنها خلاف توصیه و تأکید مقام معظم رهبری عمل کردند، بلکه بنا بر بیان حضرت امام خمینی (ره) خلاف انسانیت، اسلام و شأن انبیا و اولیا عمل کردند. (1)
همان طور که بیان شد، ملاک حقانیت و نیز ملاک تشخیص مردم، ولایت فقیه است. مگر ایشان در چالش قبلی نفرمودند: «از امروز تا روز انتخابات هرکسی که اختلافات را به سطح مردم بکشاند خیانت کرده است»؟! حال با این توصیفات و آن چه در مجلس گذشت، نظر ما نسبت به مواضع و عملکرد رئیس جمهور، رئیس مجلس و برخی از نمایندگان که مجلس و استیضاح را با دعوای سرکوچه دو نفر ... اشتباه گرفته بودند، چه باید باشد؟
طرفداری:
دقت شود که همه این جنجال ها و چالش ها و اعوجاج ها و ...، برای انتخابات است و انتخابات نیز نتیجه آرای مردم است، پس ما باید در انتخاب هوشیار و بصیر باشیم.
هیچ لزومی ندارد که ما طرفدار آقایان یا جریانات باشیم، بلکه آنها باید طرفداران ما باشند و سعی کنند رضایت و نظر مثبت ما را جلب کنند. آنها خدمتگزاران ما هستند و نه ما خدمتگزاران آنها. مردم «ارباب» هستند و نه عوامل و عناصر زیر دست. اگر ما رأی ندهیم، آقایان و بانوان متشخص باید در منازل خود بنشینند و نظریه پردازی کنند.
ما طرفدار اسلام ناب، ولایت، امامت، فقاهت و ولایت فقیه هستیم - ما طرفدار تداوم استقرار، استحکام و صلابت نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم – ما طرفدار عدالت اجتماعی و مساعد شدن زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادهای مادی و معنوی این کشور و ملت هستیم؛ پس هر کدام از اشخاص، احزاب یا جریانات که در این راستا حرکت کردند، مورد تأیید و حمایت ما (مردم) قرار میگیرند و هر کدام که به سوی هوای نفس رفتند، دیر یا زود، گران یا ارزان از گردونه خارج میشوند. چنان چه طی 34 سال نیز همین طور شد. ما باید مواضع درست و کار خوب را تأیید و حمایت کنیم و مواضع غلط و کار بد یا ضعیف را قبول نکنیم.
- تعداد بازدید : 1765
- 24 بهمن 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی