ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: مقامات پایین و بالای عرفانی را رها کنیم، چرا که امثال ما هنوز در مقدمات تلاش میکنیم. مقامات عرفانی در دفتر و کتاب نیست، مگر آن که فقط مباحث نظری آن مورد نظر باشد. مقامات عرفانی نه با کسب علم به دست میآید و نه با دروس حوزوی و نه با تلاوت قرآن با صوت جمیل و ...، بلکه باور، عشق، زهد، نماز شب و خلاصه سیر و سلوک عرفانی میخواهد. به قول حافظ: «بشوی اوراق اگر همدرس مایی – که علم عشق در دفتر نباشد».
اما، به یک نکتهی بسیار مهم باید دقت و توجه شود: آن که در اسلام، هیچ حقیقتی با دیگری در تعارض نمیباشد، چرا که از بیان خداوند علیم و حکیم است و نه گفتهها و آموزههای بشری:
«أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» (النساء، 82)
ترجمه: پس آيا درباره (معارف) اين قرآن انديشه (و پىگيرى فكرى نمىكنند؟!) و اگر از جانب غير خدا بود مسلماً در آن اختلاف بسيارى مىيافتند.
پس، دعا، توکل، توسل، راضی بودن به قضای الهی، سعی و تلاش و ...، همه در یک خط و در راستای یک دیگر و حتی مکمل یک دیگرند.
از آنجا که هر یک از مباحث مطروحه در سؤال بحث مبسوط میطلبد، در این فرصت، آن هم به صورت خلاصه فقط به بحث دعا اشاره میشود که راهگشای مابقی مباحث نیز میباشد، اما سایر موضوعات را باید به صورت سؤال و پاسخ مستقل مورد بحث قرار گیرد:
الف – دعا درخواست فقیر از غنی است:
منشأ دعا، درک فقیر بودن و دیگران و غنی بودن الله جل جلاله میباشد، چنان چه فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ - اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بىنياز و ستوده است/ فاطر 15»
پس، انسانی که از یک سو همراه با نقص، نیستی و نیاز است و از سوی دیگر عاشق کمال بیحدّ میباشد، همیشه در جستجوی یک غنی است که رفع نیاز خود را از او بخواهد و خداوند متعال به انسان تأکید میکند که فقط خدا غنی است.
از این رو، اگر انسان جاهل باشد، با اندکی برخورداری از مواهب، گمان میکند که غنی شده است و نیازی به خدا ندارد، حال خواه احساس غنای علمی باشد یا مالی یا قدرتی. لذا فرمود: «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى - چنين نيست [كه مىپندارند]، بىشك آدمى طغيان مىكند * همين كه خود را بىنياز پندارد». دقت کنیم که نفرمود: وقتی غنی میشود، بلکه فرمود: وقتی خود را غنی میبیند. چرا که انسان هیچ گاه غنی و بینیاز نمیگردد، اما دچار این توهم میگردد.
ب – کسی که دعا نمیکند، مستکبر است:
بیتردید کسی که به درگاه الهی دعا نمیکند، از دو حال خارج نیست: یا اصلاً خدایی را قبول ندارد و بالتبع نمیفهمد که عالم هستی و خود او، خالق، مالک و رازقی دارد. چنین شخصی دعای خود را به درگاه دیگران میبرد. از اشخاص، از طبیعت، از شانس و ... انتظار لطف و فرج داد.
و یا خدا را قبول دارد، ولی خود را بینیاز از دعا و درخواست میپندارد و یا کبر جاهلانهاش اجازه درخواست نمیدهد. لذا در قرآن کریم، ضمن آن که امر به دعا و وعدهی استجابت مینماید، کسانی را که دعا نمیکنند را «مستکبر» میخواند:
«وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» (غافر، 60)
ترجمه: و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، (و تكبر از دعا تكبر از عبادت است و) البته كسانى كه از عبادت من تكبر مىورزند به زودى خوار و سرافكنده وارد جهنم مىشوند.
ج – تشکیلات پیچیدهی عالم هستی و نقش دعا:
ذهن ناخودآگاه گمان دارد که چون خدا، خداست، لابد هر کاری که بخواهد انجام دهد، به ناگاه انجام میدهد و هیچ تشکیلات، سلسله مراتب، نظام علی و معلولی و ... را در کار نگذاشته است. همین ذهنیت غلط سبب شده که برخی با کوچکترین کشف علمی، به جای آن که از علم پی به علیم ببرند، زود به جنگ خدا میروند که ما این قاعدهی علمی را کشف کردیم، پس خدا نیست! گویی که قرار است کارها و خلقت خدا غیر علمی باشد.
تشکیلات نظام هستی، بسیار بسیار پیچدهتر از آن است که ما تا کنون شناختهایم. نظام علّی و معلولی حاکم بر عالم هستی، فقط در ماده و طبیعت نیست، بلکه بر سرتاسر نظام حاکم است. لذا تا سلسله علل تحقق فعل یا به وجود آمدن پدیده یا حادثهای فراهم نگردد، معلول نیز پدید نمیآید و دعا یکی از حلقههای اصلی همین سلسله علل میباشد.
چند نکتهی قابل توجه:
*- خداوند متعال اراده نموده است، نظر به این که قوم نوح علیهالسلام (به جز چند نفر) به طور کلّی کافر شدند و حتی از نسل آنان نیز قابل اصلاحی به دنیا نخواهد آمد، همه را طبق وعده و مشیتاش هلاک کند؛ اما نبی رحمتش و رسولش در میان آنان میباشد و بیش از 930 سال با امید تلاش و دعوت گرده است. پس برای تحقق عذاب، او باید به این قطعیت برسد که دیگر فایدهای ندارد و خودش بخواهد، لذا میخواهد و عذاب نازل میشود.
*- خداوند متعال اراده کرده است که «کعبه» را قبله و محل عبادت قرار دهد، اما به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور «معمور» نمودن آن و پاک نمودنش از لوث پلیدیها برای عابدین، راکعین و طائفین را میدهد، و سپس او دعا میکند که اینجا را محل عبادت و طواف نمازگزاران قرار ده و چنین میشود.
*- خداوند متعال اراده کرده است که نبوت، ولایت و امامت را در سلسله ابراهیم علیهالسلام قرار دهد، اما باید ظرف درخواست و پذیرش در این طرف مساعد گردد که از ملزومات آن خواست و دعا میباشد، لذا آن حضرت دعا میکند که خدایا «نبوت و امامت» را در نسل من قرار ده، و مستجاب میشود.
*- خداوند متعال اراده کرده است که به حضرت زکریا علیهالسلام، آن هم در سنّ پیری، فرزندی به نام یحیی علیهالسلام عطا نماید که نبی و رسول او گردد، اما ظرف احساس نیاز و پذیرش نیز باید در این طرف مهیا گردد، لذا حضرت زکریا (ع) نه به خاطر عشق به پدر شدن و دنیا، بلکه به خاطر منقطع نشدن این سلسله نبوت، دعا میکند و خدا نیز مستجاب نموده و یحیی (ع) را به او میدهد.
*- خداوند متعال اراده کرده است که سلسله امامت، با غیبت حضرت مهدی سلام الله علیه باقی بماند، تا روزی ظهورش را برساند و کلّ دین را ظاهر نماید، اگر چه مشرکین نخواهند و دین اسلام را در سرتاسر زمین حاکم نماید؛ اما فرمود برای این فرج دعا کنید. لذا همه انبیا، اوصیا، اولیا، مؤمنین و منتظرین، دعا میکنند و این دعا در تعجیل آن فرج الهی مؤثر میباشد.
*- خداوند متعال بسیاری از حاجات ما را حتی قبل از این که خودمان نیازش را احساس کنیم و یا با دعا بخواهیم، داده است. سپس به ملائک میفرماید: این نعمت را به او افاضه کردم، اما به شرط دعا. پس هر گاه خواست، به او بدهید.
(قبلاً توضیح داده شد که دعا صرفاً لفظی نیست، بلکه در اصل خواست قطعی قلب است که به زبان نیز جاری میشود)
نتیجه:
پس، حال که دانستیم نظام خلقت بر اساس حکمت است و تحولات آن نیز بر اساس نظام «علّی و معلولی» است و دعا یکی از سلسله علل میباشد، معلوم میشود که نه تنها با قضا و قدر منافات یا تعارضی ندارد، بلکه عین آن است. چرا «قَدَر» یعنی اندازهها، که هر گاه مقدرات وقوع حالت یا وجود پدیدهای، فراهم شد، «قضا» حتمی میشود، یعنی حتماً ایجاد میگردد.
مرتبط:
*- چرا خدا دعای ما را مستجاب نمیکند و اگر مصلحت نیست، چرا به مصلحت نمیکند؟
*- آیا دعای آدم گناهکار نیز برای ظهور مؤثر است؟ اصلاً چگونه باید دعا کرد؟ مثلاً صلوات بفرستیم مؤثر است؟
*- وقت دعا فکر میکنم، خدا همه چیز را آفریده و به خودمان واگذار کرده است و دعا یا توکل تلقیناتی است برای فریب خودمان؟
کلمات کلیدی:
اعتقادی دعا