در مسئله شرور میگوییم: «خداوند به این علت از شرّ جلوگیری نمیکند که با اختیار منافات دارد»، اما باز دعا میکنیم که خداوند در مسائلی تغییر ایجاد نماید؟ (دانشجوی کامپیوتر / شیراز)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اصلاً چنین نیست، صورت مسئله غلط است. چرا که ذهن انسان در بسیاری از موارد خلط مبحث میکند. این که خداوند متعال به جبر جلوی وقوع برخی شرور را نمیگیرد، بدین معنا نیست که همیشه و برای همگان چنین میکند و یا اساساً جلوگیری کنندهی دیگری جز او وجود دارد.
الف – طبق آموزههای قرآن کریم و احادیث و نیز به حکم عقل، دائم از خداوند متعال میخواهیم که هم "شرور" را از ما دور گرداند و هم "خیر و برکت" را به ما برساند (یا تعبیر درستتر آن که ما را داخل خیر گرداند). پس چنین نیست که گفته شود: «خداوند متعال شرور را دور نمیکند، چون مغایر با اختیار انسان است».
خداوند متعال به صراحت فرمود که «بگو، خدایا! به تو پناه میبرم از اینگونه شرور»، مانند: دو سوره کوتاه "معوذتین".
مگر در دعاهایی چون قنوت نماز عید فطر و نیز دعای هر روز به وقت طلوع و غروب آفتاب، نمیگوییم: « اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ شَرٍّ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ - بار الها! مرا در هر خيرى كه محمد و خاندان محمد را در ان وارد نمودى وارد نما، و مرا از هر شرّى دعاهاى ايّام هفته كه محمد و خاندان محمد را از آن خارج نمودى خارج نما، درود خدا بر محمد و آل محمد»
ب – اگر خداوند متعال جلوی رسیدن "شرور" را نگیرد که دیگر نه به لحاظ مادی کسی روی زمین باقی میماند و نه به لحاظ معنوی، دین و ایمانی باقی میماند و یا اصلاً هدایتی صورت میپذیرد.
پس، « إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ... - خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند / الحج، 38» - یا - « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ - ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم / الحجر، 9»- یا – تمامی آیاتی که در مورد مغفرت، رحمت، نشان دادن راه چاره، نصرت، کوتاه کردن سلطه ابلیس و ابلیسیان و ...، چه میگویند؟
کدام دفاع، حفاظ یا هدایتی، بدون بازدارندگی از اصابت شرور محقق میگردد؟!
ج – خداوند متعال، حتی به واسطهی اهل ایمان، بسیاری از شرور و بلاها را از اهل کفر نیز دور میکند، چنان که به واسطهی حجّتش، بسیاری از بلاها را از اهل زمین، دور مینماید. چنان که حضرت امام مهدی، عجّ الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
« إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ » (بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 380)
ترجمه: من مايه امان اهل زمينم ؛ چنان كه ستارگان مايه امان اهل آسماناند.
خیر و شر – جبر و اختیار:
امام صادق علیه السلام فرمودند که نظام حاکم بر انسان در این دنیا، نه اختیار محض است و نه جبر محض، بلکه امری بین او دو میباشد.
بیتردید، هیچ یک از کفار زمان نوح علیه السلام، دلشان نمیخواست که دچار طوفان نوح گردند – فرعون و فرعونیان دوست نداشتند که با آن عظمت و حشمت ظاهری، در رود نیل دست و پا بزنند و غرق شوند – پیروان حضرت موسی علیه السلام، دوست نداشتند که به خاطر تنبلی و تنپروری و نافرمانی، چهل سال در بیابان و صحرا سرگردان بمانند – هیچ کافر و ظالمی، دوست ندارد که آخرتی در کار باشد و او را به عقوبت کردههایش برسانند ... و بالاخره آن که کمتر کسی "مرگ" را دوست دارد. اما همه بدون نقش اختیاری انسان، واقع شده و میشود.
بله، انتخاب ایمان یا کفر، تقوا یا فسق، عدالت یا ظلم، به اختیار انسان گذاشته شده تا رشد کند، اما دلیل نمیشود که نتیجه نیز به اختیار انسان باشد. پس هم اختیار در کار هست و هم جبر.
شما اختیار دارید که یک سیب را بخورید و یا نخورید، اما وقتی خوردید، دیگر آثار آن در اختیار شما نیست. بنابراین اگر سیب از هر لحاظ سالم باشد و بدن شما نیز نیاز داشته باشد، برای شما مفید واقع میشود؛ اما اگر کال باشد، مسموم باشد، نشسته و آلوده به سموم باشد، برای بدن شما ضرر داشته باشد، مال غیر یا دزدی یا مال یتیم باشد و ...، حتماً و یقیناً آثار سویی در روح، روان و گاهی جسم دارد که در اختیار شما نیست و جبر است.
نظام علی و معلولی و دعا:
عالَم هستی، با نظمی علیمانه، حکیمانه و هدفدار خلق شده است، لذا نظام علیّ و معلولی بر آن حاکم است و اصابت خیر یا شر نیز مستثنا از این قاعده نمیباشد.
اگر در محیطی که ناامنی جوّی بر آن حاکم است؛ در معرض طوفان و سیل و ... قرار گرفته باشید و در آنجا پناهگاهی باشد و به شما بگویند: اگر وارد این پناهگاه شوید، ایمن خواهید ماند؛ و شما بگویید: من آزادم، اختیار دارم و دلم نمیخواهد که وارد آن گردم و وارد نگردید؛ با اختیار خود، اصابت حوادث نامطولی که در اختیار شما نیست را انتخاب کردهاید.
"ایمان"، همان خانهی امن است. اگر کسی وارد شد، مصون میماند و اگر نشد، مصون نمانده و هلاک میشود. پس ورود یا عدم ورودش اختیاری است، اما نتایج در اختیار او نمیباشد.
دعا:
در این سلسله علل، "دعا" فقط یکی از اسباب و علل برای رسیدن خیر و یا دور شدن از شرّ میباشد؛ از این رو پس از ایمان، به عمل صالح تأکید شده و پس از "دعا"، به هوشیاری و بصیرت، سعی و تلاش، دقت و مراقبت، استفادهی درست و مفید از نعمات (شکر) و صبر و استقامت تأکید شده است.
در هر حال، دعا نیز یکی از سلسله علل برای دفع شرور و رسیدن خیرات و برکات میباشد، نه یک علت تامّه.
بله، ما دعا میکنیم که خداوند متعال تغییر ایجاد نماید، ما را از شرور محافظت نماید و داخل در خیر و برکت نماید، و او نیز فرموده که طبق چه قواعدی چنین خواهد کرد. چنان که در کلام وحی فرمود: من نعمت داده شده را تغییر نمیدهم، مگر آن که خودتان آن را ضایع کنید.
« ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (الأنفال، 53)
ترجمه: این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمیدهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند، شنوا و داناست!
از اینرو، دعا کردن یا دعا نکردن، نه با اختیار انسان منافات دارد و نه با مشیّت و ارادهی الهی.
مثال آخر:
به مسئلهی سیدالشهداء، کربلا، خیرات و ظلمهایش توجه کنیم.
●- خداوند متعال حجتش را میفرستد (و امام نعمت الله است) و در انتخاب و فرستادن او (امام)، بندگان هیچ اختیاری ندارند.
●- یزید لعنة الله علیه و طرفدارانش، از یکسو در زمین ظلم، فساد و جنایت میکنند و از سوی دیگر ایشان را بین انتخاب "ذلت و کشته شدن"، مجبور میکنند و ایشان میفرمایند: «هَیهات مِنّ الذّلَة».
●- مردمان، نسبت به حجت خدا، به اختیار خود چند گروه میشوند. عدهی کمی ایشان را تبعیت میکنند – عدهی قابل توجه به سپاه یزید میپیوندند و جمع کثیری (در مکه، مدینه و سایر بلاد اسلامی)، در عین حال که حق و باطل را تشخیص میدادند و به حسب ظاهر اهل ایمان و اسلام نیز بودند، به اختیار خود و با بیبصیرتی تمام، بیتوجهی کرده و اعلام بیطرفی میکنند – عدهای نامه نوشته و ایشان را دعوت میکنند و حتی بیعت میکنند و سپس نقض بیعت و خیانت میکنند!
در این میان، آن که ضرر نکرد، حجت خدا و پیروان ایشان بودند؛ هم به هدف دنیوی در حفظ اسلام و هدایت مردمان در طول زمان رسیدند و هم به هدف اخروی که قرب الهی بود رسیدند.
اما سایر گروهها همگی دچار خسران و ضرر شدند. نه یزیدیان بقای اسلام و یا حوادثی چون قیام مختار را دوست داشتند – نه اهل مکه و مدینه و اهل سکوت و تنبلی و بیتفاوتی، حمله یزیدیان و حلال کردن جان و مال و نوامیسشان را دوست داشتند و انتظار داشتند – و نه سایرین مایل به آن چه بودند که بر سرشان آمد. اینها دیگر همه جبر و ظهور نتایج در نظام علیّ و معلولی میباشد.
در طول زمان نیز همین قاعده مستولی است.
حتی شهادت امام حسین علیه السلام نیز سبب بیداری، رشد و کمال آنان میگردد و مابقی به نتایج آن چه با اختیار خود انجام دادند، دچار میشوند، اگر چه خودشان نخواهند:
« هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ » (التوبة، 33)
ترجمه: او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
به پیامبرش وحی نمود که بفرماید:
« بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ » (هود علیه السلام، 86)
ترجمه: آنچه خداوند برای شما باقی گذارده، برایتان خیر است اگر ایمان داشته باشید! و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ایمان) نیستم!
یعنی اولاً خداست که خیر میدهد – ثانیاً هر چه او بدهد خیر است – ثالثاً رسیدن این خیر به شما مشروط به ایمان شماست – رابعاً کسی نمیتواند این نظام قانونمند [به ویژه در رسیدن خیر یا شرّ] را به هم بزند. ایمان سبب حفاظت میگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
گفته میشود: «خداوند جلوی شرّ را نمیگیرد، چرا که با اختیار مغایر است»، اما باز هم دعا میکنیم که خدا تغییر ایجاد کند.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8380.html
- تعداد بازدید : 4542
- 10 بهمن 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن دعا