از یک وهابی در کانال تلویزیون ماهوارهای شنیدم که میگفت: شیعهها در دعای فرج (یعنی در دعای الهی عظم...) میگویند «یا محمد یا علی اکفیانی فانکما کافیان» در حالی که خداوند در قرآن میفرماید : «الیس الله بکاف عبده – آیا خدا برای بندهاش کافی نیست»؟ جواب این شبهه را چگونه میتوان داد؟ (لیسانس فلسفه)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مهمتر از پاسخ، این است که بیاندشم و خود را تذکار دهیم که «چرا باید یک مسلمان خود را مخاطب شبههپراکنی وهابیت انگلیسی قرار دهد»؟!
پیدایش سؤال در ذهن و فکر انسان، بسیار خوب و نشانگر تعقل اوست، اما چرا این سؤال یا شبهه را دشمن مغرضانه ایجاد نماید؟!
شاید بیننده و یا شنوندهی یک شبکه یا کانال وهابی، گمان نماید که مثلاً گوینده، سخن و ادعای جدیدی را مطرح کرده است! ولی باور بفرمایید که آنها میروند کتب قدیمیها را میخوانند، سؤالات و شبهات گذشتگان را میخوانند، پاسخش را هم میخوانند، ولی بعد فقط شبههاش را برای اذهان عمومی مطرح میکنند! چنان که پیشینهی این دعا به سید بن طاووس (ره) و پیش از او میرسد و جالب آن که بدانید طبری (اهل سنت) نیز آن را در " دلایل الامامة، 1413: 552) نقل نموده است؛ و سپس همین شبهه و بحث مغایرت مضامین عالی این دعا با توحید و تشکیک در شرکآمیز بودن آن، از همان دوران مطرح بود و طی یک قرن اخیر نیز دوباره توسط محققان و علما، مورد بحث و کتابت قرار گرفته است.
پاسخ:
بنابراین پاسخ خطاب به وهابیت نیست، بلکه برای مسلمانان عزیز شیعه و سنی و هر اهل تحقیق بیغرضی میباشد که میخواهد بداند تا رشد نماید. باید همیشه "معرفت (شناخت) و دانستن (علم)" هدف باشد، نه پاسخگویی.
●- این دعا نیز مانند اکثر قریب به اتفاق ادعیه، با «اِلهى» یا در بعضی از نسخ، با "اللّهم" آغاز میگردد، یعنی مخاطب دعا کننده، خداوند متعال است و حاجتش را از او میخواهد.
●- عبد، ابتدا شکوهای گزارشگونه به ربّش مینماید که "خداوندا! بلاها بزرگ گردیده، زمین تنگ گردیده، امیدها قطع شده و ...»؛
●- در فراز بعدی، دعا کننده، اعتقادات راسخ توحیدی خود را از قلب به زبان جاری کرده و عرض مینماید که "ولی برای من قطع شده، نه برای تو، و این تویی که غیات امیدمان هستی":
« وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ »
ترجمه: و تو یاری دهندهای، و به درگاه تو آوریم شِكوه را، و بر تو اعتماد كنیم در سختى و آسانى.
●- در فراز بعدی، صلوات میفرستد که دستور صریح خداوند متعال در قرآن کریم میباشد، و البته باید دقت نمود که آن صلوات را نیز از خداوند متعال مسئلت مینماید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِه محمد».
در صلوات اسرار و برکات عجیبی نهفته است که قابل توصیف نمیباشد؛ همین قدر اشاره میشود که صلوات "وصل" است. فرمود: من رحتم را با ملائکه، به ایشان وصل نمودم، پس شما نیز به او وصل شوید، تا شما نیز مشمول رحمتم گردید و تحقق کامل آن نیز در "تسلیم" کامل به اوست.
« إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا » (الأحزاب، 56)
ترجمه: خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.
بنابراین، "صلوات"، در اصل فقط لفظ نیست، بلکه یک اقدام عملی است، باید وصل و تسلیم گردید.
فراز مهم:
●- در فراز بعد، عبد به معبودش اظهار میدارد که اهل فهم، شعور، دانش و ایمان است و میداند که حضرات محمد و آل محمد، از سوی خداوند متعال، در نظام آفرینش و هدایت، در چه جایگاهی قرار گرفتهاند. عرض مینماید که «خداوندا! به محمد و آل محمد، صلوات فرست، همانهایی که اطاعتشان را بر ما واجب نمودی و این چنین مقام و منزلت آنان را به ما شناساندی. « اوالامر الذين فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ». پس این فعل، مقام و منزلت و نیز شناساندن را به خداوند متعال نسبت میدهد.
●- در فراز بعد، باز هم گشایش را از خداوند متعال میخواهد، چرا که میداند ربّ اوست و فاعل اوست؛ منتهی این درخواست، با اذعان به معرفت به جایگاه و منزلت آنان و جلو انداختن آنها در اتصال به رحمت الهی میباشد، لذا در این فراز از خداوند سبحان [نه از دیگری]، تمنا دارد که گشایش را تو ایجاد فرما که فقط تو میتوانی با اراده و قدرت حیکمانهی خودت، در یک چشم به هم زدن یا حتی کمتر از آن، همه چیز را متحول نمایی:
« ففَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قريبا ٬ كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ »
ترجمه: پس، بحق آنان، بر ما گشایشی سریع و نزدیک ایجاد نما، (به سرعت و نزدیکی) یک پلک زدن، و حتی نزدیکتر.
این خداشناسی و باور توحیدی، و این توکل و اعتماد، در هر کسی وجود ندارد، خیلی معرفت و اخلاص میخواهد.
فراز مورد بحث:
پس از این مراحل، و توجه و اذعان به این که میداند آفرینش و هدایت خداوند علیم و حکیم نظاممند است و در این نظام، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را "رحمة للعالمین" قرار داده است، و این رحمت منقطع نشده، بلکه به واسطهی جانشینان برگزیده از سوی او برای ایشان، استمرار دارد، و آنها "ولیّ الله و خلیفة الله" هستند، نه یک نامهرسان که کتابی را عرضه کرده باشند و رفته باشند، حال به حکم خداوند هادی که به اهل ایمان فرمود: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ... - ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! / المائدة، 35»؛ به همین رحمت الهی (پیامبر و اهلبیت علیهم السلام) روی نموده و به این وسائل متوسل میگردد و به آن بزرگواران که واسطهی فیض و رحمت الهی هستند، صاحبان ولایت تکوینی هستند، شفیعان به درگاه ربوبی هستند، انسانهای کامل و مقرب الهی میباشند، عرض مینماید:
«يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ»
«یا محمد و یا علی، یا علی و یا محمد» - ای رسولی که رحمت از شما به امیرالمؤمنین میرسد – و ای امیرالمؤمنینی که دروازهی ورود به "مدینة العلم"، و حلقه اتصال به رسول و خداوند هستی!
« اكْفِيَانِي »، شما مرا کفایت کنید. فیض و رحمت الهی، به واسطه شما میرسد – حلقه اتصال شما هستید، ولیّ الله و خلیفة الله شما هستید، فرمود به شما وصل شوم، پس خودتان من را کفایت و یاری نمایید [مسئله مهم و کار عظیم است و از من این کارها بر نمیآید].
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ – آیا الله برای بندگانش کافی نیست؟!
ای کاش فقط به خاطر دشمنی، آیه را تجزیه نمیکردند و دست کم ادامهاش را میخواندند.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را تهدید میکردند، از تحریم، اخراج، آزار، شکنجه و حتی قتل میترساندند، خداوند متعال نیز خطاب به ایشان [و هر مؤمن و متوکل دیگری] فرمود: حمایت خداوند متعال برای بندهاش کافیست. متن و ترجمه آیهی مورد بحث، بدین شرح است:
« أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ » (الزّمر، 36)
ترجمه: آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بندهاش کافی نیست؟! امّا آنها تو را از غیر او میترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهای ندارد!
و ای کاش آیهی بعد را هم میخواندند تا متوجه شوند « أَلَيْسَ اللَّهُ » را برای انتقام نیز آورده است، در حالی که به طرق و وسایل گوناگون انتقام میگیرد.
نکات:
*- مگر "هدایت" امر خداوند متعال نمیباشد؟ اما انبیا و امامان علیهم السلام را برای تحقق این هدایت فرستاد و به رسولانش نیز وحی نازل نمود.
*- مگر "رحمت"، فعل خداوند رحمان و رحیم نیست؟ اما زمین، آسمان، فرشتگان، پدر و مادر، معلم و ... را وسایل اخذ رحمت قرار داد و رسولش (ٌ) را "رحمة للعالمین" گردانید.
*- مگر "علیم" اسم باریتعالی نمیباشد؟ اما زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، انبیا و وحی، اولیا و معلمان را وسیلهی تعلیم قرار داد.
*- مگر رزاق خداوند متعال نیست؟ اما زمین و آسمان، کار و تلاش، توکل و توسل، دعا و تقوا در کسب حلال را وسایل رزق و برکتش قرار داد.
پرسش:
آیا یک "وهابی"، برای تحصیل به مدرسه، دانشگاه، کتاب، معلم و استاد متوسل نمیگردد – آیا برای رزق کار نمیکند – آیا به هنگام بیماری، متوسل به پزشک و دارو نمیگردد – آیا برای ضد تبلیغ، به پول اربابان و وسایل ارتباطی و تبلیغاتی متوسل نمیگردد...؛ و میگوید: « أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ »؟! چرا هنگامی که برای ضد تبلیغ و دشمنی با مسلمانان عالم تلاش مذبوحانه میکنند، نمیگویند: « أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ » و کار آنها را به خدایشان و خودشان واگذار نمینمایند؟!
اینها که برای کمی چرب و شیرین بیشتر که مقابلشان پرت کنند، به امریکا، انگلیس و اسرائیل متوسل میشوند، و خود را به تعبیر ترامپ به حد یک گاو شیر ده که وقتی شیرش تمام شد، سرش را میبرند، به ذلت و خواری میکشانند، چطور نوبت به بندگی خداوند متعال و توسل به فرستادگان آن که میرسد، به یاد « أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ » میافتند؟!
پس، خودشان هم میدانند، منتهی مأمور هستند.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
وهابی در یک شبکه ماهوارهای: «شیعیان در دعای "الهی عظم البلاء"، به حضرات محمد و علی (ع) «اکفیانی» میگویند، در حالی که در قرآن فرمود خدا برای بندگانش کافیست؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9206.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 5211
- 10 اردیبهشت 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن دعا