پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
متأسفانه چند سالی است که فرهنگ منحط "اخباریگری" را -که تعطیل کنندۀ تفکر و تعقل میباشد- بدون آن که نامش را بیاورند، در میان مردم [حتی بسیاری از طلاب علوم دینی] رواج میدهند! آیا برای هر کاری، حتی مطالعه، بررسی، تفکر و تعقل هم باید به دنبال حدیثی بود که تأییدش کند؟! به عنوان مثال: اگر کسی پرسید: «چرا مطالعه و تفکر میکنید؟» پاسخ داده شود: «چون در حدیث آمده مطالعه و تفکر کنید»!
دین دیگران
●- واژۀ "دینداری دیگران"، بهتر از "دین دیگران" میباشد.
ادیان الهی، یا مکاتب بشری و یا "ایسم"ها، که هر کدام نوعی "دین" محسوب میگردند، با "دین دیگران" متفاوت میباشد؛ چرا که ممکن است افراد نام ادیان گوناگون را حمل کنند، اما واقعاً به آن دین نباشند و در اندیشه، باور و عمل، از "دین" دیگری را پیروی کنند؛ مانند مسلمانی که اصلاً به فکر سلامت حیات دنیوی و سعادت حیات اخرویش نیست، و تمام همّ و غمّ و تلاش خود را به کسب و انباشت ثروت، قدرت، شهرت و ... اختصاص داده است - یا آن مسیحی که جز ارضای شهوات گوناگون، هدفی ندارد – یا آن یهودی که با تعصب شدید، صهیونیست میشود!
پس، "دین" یک مقوله است و "دینداری مردم"، مقولۀ دیگری میباشد.
نقد
"نقد" در لغت، به معنای مطالعه و بررسی موضوع، به منظور شناختن و دیدن نقاط "قوت و ضعف" و ظاهر کردن آنها میباشد؛ لذا "نقد"، اختصاصی به نقاط ضعف و بیان آنها ندارد.
اگر پس از دین یک فیلم، یا خواندن یک کتاب و یا مقاله، یا مطالعۀ یک رفتار، با بیان و اظهار نکات مثبت و بسیار عالی و قابل تأمل، از آن تعریف کنید، "نقد" است، چنان که اگر نکات ضعف، اِشکالها و ایرادهای آن را بیان نمایید نیز "نقد" میباشد؛ هر چند که در عُرف، "نقد" را به ظاهر ساختن نقصها و ایرادها میگویند!
نقد ادیان
"دین"، چه اسلام باشد، چه مسیحیت و یا سایر ادیان الهی، و چه مکاتب بشری و ایسمها، از بودیسم و هندوئیسم قدیمی گرفته، تا نهیلیسم، مارکسیسم، فرویدیسم، داورینیسم، ماکیاولیسم، اومانیسم و ...؛ به مجموعه اعتقادات و باورهایی گفته میشود که ریشه در نوعی "جهان بینی" دارد.
بنابراین، وقتی "انتخاب دین"، اختیاری است، "نقد ادیان" نیز حتمی، ضروری و اجتناب ناپذیر میگردد، وگرنه همه مساوی میشوند و اصلاً انتخابی صورت نمیپذیرد.
بنابراین، وقتی "انتخاب دین"، اختیاری است، "نقد ادیان" نیز حتمی، ضروری و اجتناب ناپذیر میگردد، وگرنه همه مساوی میشوند و اصلاً انتخابی صورت نمیپذیرد.
●- در اسلام عزیز [به ویژه تشیع]، اصول دین تحقیقی میباشد و تقلید در آن، حتی از شخص رسول اکرم و امامان صلوات الله علیهم اجمعین، جایز نمیباشد. یعنی کسی نمیتواند بگوید که من به توحید و معاد ایمان آوردم، چون ایشان چنین گفتهاند؛ بلکه هر عاقل و مکلفی، باید به نسبت توان و استعداد خود، بکوشد تا بداند و فهم کند.
●- وقتی میگویید: «من، نه به پدید آمدن جهان از هیچ اعتقاد دارم – نه به اولوهیت و ربوبیت بتها و طاغوتها – نه به بسته بودن دست خدا و همه فرزندان خداییم (یهودیت) – و نه به پدر و پسر بودن خدا (مسیحیت) – نه به تجسم خدا در کالبدهای مادی (تمامی ادیان و هم چنین ابن تیمیه و وهابیت) – نه بر حاکمیت "جبر" بر عالم هستی و اعمال انسان (اشاعره و تمامی جبریون) – نه بر "اختیار محض" و کنار کشیدن خدا (معتزله و تمامی آنان که دست خدا را بسته و او را هیچ کاره میدانند) – نه به تناسخ و یا طبیعتگرایی و ...؛ بلکه شناخت و اعتقاد من نسبت به خداوند متعال، حیّ، علیم، حکیم، قادر (اندازهگذار)، قوی (توانمند)، قیّوم، إله، رب، رحمان و رحیم، بیمثال و شبه و رازق بودن اوست و بازگشت را نیز به سوی او میدانم، یعنی "نقد اسلام و سایر ادیان".
«لا إله إلّا اللّه» و یا «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، یعنی نقد هر اندیشه و باوری به غیر از توحید و معادی که در قرآن مجید و اسلام تبیین شده است.
نقد در قرآن مجید
در قرآن کریم و حکیم، آیات بسیاری وجود دارد که به نقد اندیشهها، مواضع و رفتارهای گوناگون انسان اشاره دارد و هم چنین آیات بسیاری وجود دارد که ادیان، گرایشات، دعوتها و ادعاهای دیگران را "نقد منفی" و سپس رد کرده است.
«قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (المائدة، 76)
ترجمه: بگو: «آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست».
«وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا» (الفرقان، 3)
ترجمه: آنان غير از خداوند معبودانى براى خود برگزيدند؛ معبودانى كه چيزى را نمىآفرينند، بلكه خودشان مخلوقند، و مالك زيان و سود خويش نيستند، و نه مالك مرگ و حيات و رستاخيز خويشند.
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ» (التوبة، 30)
ترجمه: يهود گفتند: «عُزَير پسر خداست!» و نصارا گفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخنى است كه با زبان خود مىگويند، كه همانند گفتار كافران پيشين است؛ خدا آنان را بكشد، چگونه از حق انحراف مىيابند؟!
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ» (المائدة، 18)
ترجمه: يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاصّ ) او هستيم » بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مى كند؟! بلكه شما هم بشرى هستيد از مخلوقاتى كه آفريده؛ هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مى بخشد؛ و هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مى كند؛ و حكومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آن اوست؛ و بازگشت همۀ موجودات، به سوى اوست».
«وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ» (الأحقاف، 7)
ترجمه: هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران در برابر حقّى كه براى آنها آمده مىگويند: «اين سحرى آشكار است!»
این آیات و دهها آیۀ دیگر در بیان ادعاها، دعوتها، اندیشهها، باورها و ...، همه "نقد منفی" ادیان و مکاتب و اندیشههای پیروان آنها میباشد.
نقد "انسان" در قرآن مجید
بیان شد که "نقد" یعنی دیدن و ظاهر کردن نقاط ضعف و قوت، و در قرآن حکیم، آیات بسیاری وجود دارد که با "نقد انسان"، او را به خودش شناسانده است.
خداوند متعال شرح داده که انسان، همانگونه که بدنش از نطفۀ ناچیزی به وجود میآید، خودش نیز چون قطرۀ ناچیزی میباشد که ممکن است به زمین فرو رود، یا تبخیر شود، یا به باتلاق و منجلاب بریزید، و یا در مسیر خوبی قرار گیرد، به رودخانه، دریا و اقیانوس وصل شود، که آنگاه دیگر قطرۀ ناچیز نیست. لذا در نقدهای قرآنی از انسان، همیشه یک "الاّ" یا مستثنا وجود دارد؛ میفرماید: همگان چنین هستند، الاّ آنان که ایمان میآورند – الاّ آنان که عمل صالح انجام میدهند – الاّ نمازگزاران [آنان که به نماز به رحمت بیکران الهی وصل میشوند و ...؛ مانند:
«وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» (سوره والعصر)
ترجمه: سوگند به عصر * كه انسانها همه در زيانند (اصل سرمایه و سود را با هم میبازند) * مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نمودهاند!
«إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّينَ» (المعارج، 19 تا 22)
ترجمه: به يقين انسان کم ظرفیت (حريص و كم طاقت آفريده) شده است * هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مىكند * و هنگامى كه خوبى به او رسد، مانع ديگران مىشود (و بخل مىورزد) * به غیر از نمازگزاران (آنان که با نماز، وصل میشوند).
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا نقد دین دیگران از نظر اسلام اشکالی دارد؟ اگر حدیثی هم هست بیان نمایید.
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/quran/11006.html
- تعداد بازدید : 2723
- 31 اردیبهشت 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن آیات قرآن اندیشه و مباحث نظری