پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
"یاد مرگ"، به خودی خود نشاطآور نیست، بلکه از یک سو شوق دیدار نشاط آور است، و از سویی دیگر "خبر مرگ" با عاقبت به خیری [مثل شهادت یا ...]، امید بخش و بالتبع خوشحال کننده میباشد.
نه فقط امام حسن مجتبی علیه السلام، بلکه تمامی اهل عصمت و در رأس همه، شخص رسول الله صلوات الله علیه و آله نیز به هنگام یاد مرگ، قبر و قیامت گریه مینمودند.
●- چه کسی گفته که مؤمنان از آینده ترس و نگرانی ندارند؛ در حالی که تا آدمی هست، امتحان هم هست و به کسی هم تضمین داده نشده است؛ و اگر در وعدههای الهی، تضمینی هم باشد، مربوط به شرایط فعلی است!
●- ترس از آینده نیز فقط درباره انحراف و از دست دادن ایمان و ارتکاب به گناه نیست؛ بلکه کسی که میخواهد رشد کند و به قُرب بیشتر نایل گردد، نگران است که آیا بحول و قوۀ الهی، به این توفیق دست خواهد یافت، یا خیر؟!
●- ترس از آیندۀ قیامت نیز برای همگان وجود دارد، چرا که اولاً "ترس و امید = خوف و رجاء"، دو بال پرواز و صعود انسان میباشد – ثانیاً حشر و حضور در محضر خداوند متعال خوف و خشیت ایجاد میکند و معرفت و ایمان هر کسی بیشتر باشد، خوف و خشیتش بیشتر خواهد بود، چنان که امید به رحمتش نیز بیشتر خواهد بود – ثالثاً هر کسی نسبت به آن چه به او داده شده، مکلف میباشد و بر همان اساس باید پاسخگو باشد: «لا یكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا – خداوند کسی را بیش از آن چه داده مکلف ننموده است / الطلاق، 7»؛ بنابراین مسئولیتها متفاوت است. رابعاً نه تنها کسی بر خداوند سبحان منّتی ندارد و خدا بدهکار کسی نمیباشد، بلکه همگان [حتی اهل عصمت علیهم السلام] در مقابل نعمات او، به او بدهکارند، و هیچ کسی نمیتواند حق عبادت و شکر را تماماً به جای آورد؛ پس او میتواند و حق دارد که در حساب و کتاب، سخت بگیرد. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام، با حال گریه و ندبه، در دعای کمیل به معبود و محبوبش عرض مینماید:
«یا إِلٰهِى وَرَبِّى وَسَیدِى وَمَوْلاىَ، لِأَی الْأُمُورِ إِلَیكَ أَشْكُو، وَ لِمَا مِنْها أَضِجُّ وَأَبْكِى، لِأَلِیمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ، أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَمُدَّتِهِ . فَلَئِنْ صَیرْتَنِى لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدائِكَ، وَجَمَعْتَ بَینِى وَبَینَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَفَرَّقْتَ بَینِى وَبَینَ أَحِبَّائِكَ وَأَوْلِیائِكَ، فَهَبْنِى یا إِلٰهِى وَسَیدِى وَمَوْلاىَ وَرَبِّى، صَبَرْتُ عَلَىٰ عَذابِكَ، فَكَیفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِراقِكَ، وَهَبْنِى صَبَرْتُ عَلىٰ حَرِّ نَارِكَ، فَكَیفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَىٰ كَرامَتِكَ؟!»
- ای خدای من و پروردگار و سرور و مولایم، برای کدامیک از دردهایم به حضرتت شکایت کنم و برای کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزم. آیا برای دردناکی عذاب و سختیاش، یا برای طولانی شدن بلا و زمانش، پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی و بین من و اهل عذابت جمع کنی و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی، ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبایی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم ای خدای من بر سوزندگی آتشت شکیبایی کنم، اما چگونه چشم انداختن به بزرگمنشی و سخاوتت را تاب آورم یا چگونه در آتش، سکونت گزینم و حال آنکه امید من گذشت و چشمپوشی توست؟ !
گریه:
"گریه"، گاهی از "خوف" است و "خوف" در برابر خطر، ضرر و زیان ایجاد میشود.
"گریه"، گاهی از "خشیّت" است، و "خشیّت" هنگام قرار گرفتن در برابر یک عظمت و مواجه با آن ایجاد میگردد.
"گریه"، گاهی از "شوق" است، مانند شوق به لقاء الله، قُرب الله، مرضیِ معبود و محبوب بودن، رسیدن به مقامات والا و به مقام محمود [که در زیارت عاشورا و دعاهای دیگر، برای خودمان نیز درخواست مینماییم].
"گریه"، گاهی از "معرفت (شناخت)، محبّت و عشق شدید" است؛ چنان که حتی اگر دو نفر یکدیگر را خیلی دوست داشته باشند و پس از مدتی فراق، در انتظار دیدار باشند، و یا به وصال برسند، گریه میکنند.
"گریه"، همیشه به علت غم، اندوه، ترس و نگرانی نیست، بلکه گاهی از شدت "خوشحالی" پیش میآید؛ چنان که آدمی گاه از موفقیتهایی که به دست میآورد، گریه میکند.
"گریه"، گاهی از شدت شناخت مُنعم و نعمت، و در مقام "شکر" دست میدهد.
یکی از همسران پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، ایشان را در حال سجده و گریه بسیار دید و پرسید: «شما که پیامبر اولی العظم و ... هستید دیگر چرا گریه میکنید؟!: پاسخ دادند: «آیا شاکر نباشم؟!»
پس، یاد مرگ و قبر [که فرمودهاند بسیار یاد کنید]، تمامی این حالات را پیش میآورد و "گریه" و اشک ریختن در این حالات، خود سبب نظر لطف، رحمت و مغفرت مضاعف خداوند سبحان میگردد؛ یعنی قابلیت انسان برای شمول رحمت واقع شدن را بیشتر میکند.
امام سجاد علیه السلام:
«إِلٰهِى قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنائِكَ كَما یلِیقُ بِجَلالِكَ، وَعَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْراكِ كُنْهِ جَمالِكَ، وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُ دُونَ النَّظَرِ إِلىٰ سُبُحاتِ وَجْهِكَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقاً إِلَىٰ مَعْرِفَتِكَ، إِلّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ» .(صحیفۀ سجادیه، مناجات دوازدهم)
- معبودم، زبانها از ادای ثنایت آنچنانکه شایسته عظمت توست کوتاه است و خردها از درک ژرفای جمالت ناتوان است و دیدهها از تماشای بزرگیهای ذاتت درمانده است، برای انسانها راهی بهسوی شناساییات جز ناتوانی از شناختت قرار ندادی.
گریههای حضرت شعیب علیه السلام:
از ویژگیهای حضرت شعیب علیه السلام، گریه بسیار بود، به حدّى كه پس از مدتی چشمانش آسیب دید. خداوند رحمان چشمانش را شفا داد. دوباره گریههاى فراوان آن حضرت شروع شد و آن قدر ادامه یافت كه بار دیگر چشمانش آسیب دید. این بار هم خداوند رحیم شفایش داد. این كار براى بار سوم تكرار شد و خدا شفا داد؛ امّا گریههاى شعیب پیامبر (ع) تمامى نداشت، و براى مرتبه چهارم از فرط گریههاى زیاد چشمانش آسیب دید.
خداوند خطاب به ایشان فرمود: یا شعیب، چرا این قدر گریه مىكنى؟! اگر ترس از جهنّم تو را وادار به این كار مىكند، آتش جهنّم را بر تو حرام كردم، و اگر شوق به بهشت باعث این گریههاى طولانى است، بهشت را بر تو مباح كردم!
حضرت شعیب(ع) عرض كرد: خداوندا! گریههاى من نه از ترس جهنّم و نه از شوق بهشت است؛ بلكه عشق تو در دلم جا كرده، و حُبّ تو تمام وجودم را پر نموده، و از عشق و علاقه تو این قدر مىگریم، و تا زمانى كه در عالم مكاشفه قلبى، تو را نبینم آرام نمىگیرم!
خداوند متعال به او آرامش داد، و به وى بشارت داد كه موساى كلیم الله را انیس و مونس او قرار خواهد داد. (علل الشرائع، ابن بابويه، چاپ اول، ج 1، ص 57)
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
در حدیثی خواندم امام مجتبی علیه السلام، هنگام یاد مرگ و قبر گریه مینمودند! آیا این گریه، به خاطر ترس از عذاب بود؟ آیا ترس از آینده نداشتن مؤمنان، منافات ندارد؟ آیا یاد مرگ برای مؤمن نشاطآور نیست؟!
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/quran/11417.html
کلمات کلیدی:
قرآن