پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
کدام اسم یا توصیفی، عین حقیقت مسمّا یا موصوف میباشد؟ ممکن است اسم کسی "عبدالله" باشد، اما خودش اصلاً "عبدالله" نباشد، یا حتی اگر چون رسول اعظم، حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، مصداق کامل "عبدالله" باشد، باز هم اسم یا توصیفش با خودش فرق دارد.
●- تفاوت بسیاری وجود دارد بین "نقص" با "خطا"؛ که البته به قرآن کریم هیچکدام راه ندارد [که توضیح داده خواهد شد]. شاید شما یک شخص، یا مقام، یک کرامت، یا منظره از طبیعت و یا ... را نسبت به آن چه هست، ناقص توصیف نمایید، اما این دلیل همان مقدار توصیف شما خطا باشد.
الف - یک معنای "نزول" همین است، نزول یعنی "پایین آمدن" از مرتبۀ حقیقت خودش و این اختصاصی به آیات قرآن کریم ندارد، بلکه نسبت به هر حقیقتی ثابت است.
*- فرض کنید که در دلتان کسی را دوست دارید؛ این محبت و عشق شما، اصلاً قابل توصیف نیست و هیچ کلمه یا مهفومی، عین آن نمیباشد؛ اما این حقیقت در ذهن شما به مرتبۀ مفاهیم کلی و جزئی نزول مییابد - سپس به مرتبه "کلمه - واژه" به زبان خودتان نزول مییابد - پس از آن به مرتبۀ صدا نزول مییابد و پس از آن به مرتبه الفاظ نزول مییابد و بالاخره بیان میگردد [گفتن].
*- قابل توجه و تأمل، دریافت مخاطب شماست. ممکن است شما موضوع انشایی تعیین کنید به عنوان «من تو را دوست دارم» - ممکن است در دیکته بگویید: «من تو را دوست دارم» - ممکن است نام یک کتاب چنین باشد - اما یک موقع برای اظهار محبّت، حال دل را به زبان آورده و به محبوب خود میگویید: «من تو را دوست دارم».
مخاطب شما، به راحتی درک میکنید که جمله شما، موضوع انشاء بود، یا دیکته، یا اظهار محبّت؟ اگر اظهار محبت باشد، او از راه شنیدن با گوش، این پیام را دریافت میدارد - سپس کلمات را به عالَمِ معانی و مفاهیم ارتقا میبخشد - سپس تا عالَم درک بالا میبرد و در افق بالاتر به "دل" میرساند و فهم میکند که محبّتش به دل شما نشسته و شما او را دوست دارید؛ لذا با همین کلمات، حالت دل شما را همانگونه که در دلتان هست، با دلش فهم و درک مینماید. یعنی روحش، روح محیط بر کلام و بیان شما را درک مینماید.
سیر نزولی و صعودی
به این میگویند: «سیر نزولی و صعودی» که بیان شد اختصاصی به قرآن مجید ندارد؛ اما قرآن کریم نیز از سنخ "کلام" است؛ یعنی "کلام الله" است به زبان قابل فهم انسان. پس در نزول و صعود، همین مراحل را طی میکند؛ لذا به همگان فرمود که قرآن بخوانید، اما تأکید نمود که قلوب محجوب و ممهور شده، آن را درک و فهم نخواهند نمود؛ چرا که فقط صدای برخی از الفاظ را میشنوند و این شنیدن در آنها سیر صعودی ندارد تا به عقل و قلبشان برسد!
«خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (البقره، 7)
- خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پرده اى افكنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.
«وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ» (البقره، 171)
- مَثَل (تو در دعوت) كافران، بسان كسى است كه (گوسفندان و حيوانات را براى نجات از چنگال خطر،) صدا مىزند؛ ولى آنها چيزى جز صدا نمىشنوند؛ (و حقيقت و مفهوم گفتار او را درك نمىكنند اين كافران، در واقع) كر و لال و نابينا هستند؛ از اين رو چيزى نمىفهمند!
ب - قرار نیست که کلمات، عین حقیقت بیرونی باشند، که اگر چنین بود، آنها نیز حقیقت بودند، نه کلمه. لذا نباید آنها را با هم مقایسه نمود. اصلاً هم سنخ نیستند که مقایسه شوند، یکی حقیقت وجودی دارد و دیگر کلمهای است که معنا و مفهوم و منظوری دارد.
ج - واژگان (کلمات) همه "اسم و آیه" هستند، و هر دو در فارسی به "نشانه" برگردان (ترجمه) میشوند، با این تفاوت که "اسم" نشانهای برای اشاره به یک شخص، یک چیز یا یک حالت و صفت است، اما "آیه"، نشانهای است که دلالت و راهنمایی میکند.
به عنوان مثال: «علَمک راهنمایی»، اسم یک چیزی است، اما "علامت" روی آن، نشانه -"آیه"ای- است که به شما اطلاعاتی میدهد، دلالت دارد و راهنمایی مینماید.
اگر اسم شما "علیرضا یا فاطمه" باشد؛ این نشانهای برای اشاره به شخص شماست، اما اگر اسمهای دیگری چون: پدر، مادر، فرزند، دانشجو، پزشک، مهندس، کارگر، کارفرما و ... داشته باشید، به وجهی از وجوه شما دلالت دارند. شاید در یک زمان، چندین اسم و آیه داشته باشید.
●- اسمهای خداوند سبحان و آیات او در زمین و آسمانها و یا کلام وحی [قرآن مجید] نیز از این قواعد مستثنا نمیباشند، برخی اشاره به شخص دارند و برخی دیگر دلالت میکنند؛ مثل این که بگویید: الله، خالق همه چیز است. اسم "الله" به خودش اشاره دارد و اسم خالق به خالقیت (فعل) او دلالت دارد و به سوی او راهنمایی میکند.
«اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» (غافر، 64)
- الله (خداوند) كسى است كه زمين را براى شما جايگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفى (بالاى سرتان)؛ و شما را صورتگرى كرد، و صورتتان را نيكو آفريد؛ و از چيزهايى پاكيزه به شما روزى داد؛ اين است خداوند پروردگار شما! جاويد و پربركت است خداوندى كه پروردگار عالميان است!
«هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (همان، 65)
- زندۀ (حقیقی) اوست؛ إلهی (قابل پرستشی) جز او نيست؛ پس او را بخوانيد در حالى كه دين خود را براى او خالص كردهايد! ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است!
●- در دو آیۀ مذکور، واژه "الله" اسم است و "هُو" اسم ضمیری است که به همو اشاره دارد - حیّ، اسم دیگری است که به زنده بودن او اشاره دارد و "جاعِل - قرار دهنده"، "مصوّر"، "رازق" و "ربّ" نیز اسمهای فاعلی او میباشند که به او دلالت و راهنمایی دارند.
نتیجه:
بنابراین، نه تنها لزومی ندارد که کلمه، اسم یا مفهوم، عین حقیقت خارجی باشد، بلکه اساساً چنین چیزی محال است، چرا که اگر چنین باشد که دیگر اسم، کلمه یا مفهوم نیستند، بلکه همان حقیقتاند.
اگر یک اسم شما "همسر یا پدر" باشد؛ قرار نیست که این کلمات، خودشان همسر یا پدر باشند، بلکه این واژگان، وجهی از شما را معرفی میکنند و بر آن دلالت دارند. لذا نه به پدر و همسر بودن شما نقصی وارد میشود، نه این کلمات در معرفی و بیان وجه یا حالت مورد نظر ناقص هستند و نه خطایی رخ داده است.
قرآن مجید - در قضیۀ مطروحه در پرسش، زود نتیجه گرفته شده که «پس قرآن کریم ناقص و خطاست!» گویی که قضیه فقط برای رسیدن به این نتیجه طراحی شده است! ولی روشن شد که اختصاصی به قرآن کریم ندارد و در هر بیانی، همین اصول حاکم است و به هیچ کدام نیز نقص یا خطا وارد نمیشود.
●- اسم هر کسی با خودش متفاوت است - نشانههای [آیات] هر کسی، با خودش متفاوت است - بیان هر حقیقتی، با خود حقیقت وجودی آن متفاوت است - جرا که همه، "نشانه"های یک حقیقت بیرونی هستند، نه خودش؛ و هیچ کدام نیز اگر درست بیان شوند، نه ناقص هستند و نه خطا!
یک واژهای مانند: "مادر یا پزشک"، اسمهایی جهت معرفی وجهی از وجوه یک شخص میباشند، نه خودش - یک ساختمان نشانه (آیه)ای از مهندسین و کارگران و عوامل میباشد، نه خود آنها - یک تابلوی نقاشی، نشانهای از نقاش میباشد، نه خودش! و البته خودش، اسمها و نشانههای دیگر هم دارد؛ و این اسمها و نشانهها که در قالب کلمات بیان میگردند، نه ناقص هستند و نه خطا.
بله، اگر کسی بخواهد یک تابلوی نقاشی را تماماً توصیف کند و به "این یک بوم نقاشی است" بسنده کند، ناقص توصیف کرده است، نه خطا؛ اما اگر فقط به خود بوم اشاره کنند و بپرسند: «این چیست؟» و او بگوید: «یک بوم نقاشی است»، کاملاً درست تعریف و توصیف نموده است.
●- اسمها و آیات خداوند سبحان، نشانههای او هستند، نه خودش؛ قرآن مجید نیز "کلام الله" است، نه خود خداوند سبحان.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شم؛ متشکریم.
پرسش:
کلمات با حقایق بیرونی متفاوتند، [مانند کلمه درخت با خود درخت]، کلمات همه ناقصاند و قرآن کریم نیز با کلمات رایج بشر نازل شده، پس خطا و نقص دارد؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/signs/11825.html
کلمات کلیدی:
قرآن آیات قرآن