ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: متن و ترجمه آیهی شریفه به شرح ذیل میباشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُواْ عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْهَا وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» (المائده، 101)
ترجمه: اى مؤمنان! از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما فاش گردد موجب اندوهتان مىشود. و اگر به هنگام نزول قرآن از آن بپرسيد [حكم آن] براى شما روشن خواهد شد. خدا از آن [سؤالات بیجا] درگذشت و خداوند آمرزندهى بردبار است.
چنان چه مشهود است، در این این مبارکه، هرگز توصیه نشده که از زیاد سؤال کردن اجتناب نمایید، بلکه فرموده است از پرسیدن آن چه دانستنش موجب اندوه میشود اجتناب کنید و نیز از سؤال بیجا پرهیز نمایید.
الف – فرض کنید کسی از پیامبر اکرم و یا اهل بیت عصمت علیهمالسلام سؤال نماید که: «من چه زمانی خواهم مُرد؟» و یا «سبب مرگ من چیست؟» و یا «همسر و فرزندان من کِی و چگونه میمیرند؟» و ...، بدیهی است که پاسخ این سؤالات چیزی جز بر غم و اندوه و در اغلب موارد یأس و ناامیدی نمیافزاید. و گاهی انسان چون برایش قابل هضم نیست و خوشش نمیآید انکار هم میکند. لذا در آیه بعد تصریح مینماید که بسیاری قبل از شما از این قبیل سؤالات نمودند و به جهت آن کافر شدند:
«قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُواْ بِهَا كَافِرِينَ» (همان، 102)
ترجمه: البته گروهى پيش از شما نيز اين چيزها را پرسيدند، سپس بدان كافر شدند
ب – گاه انسان با سؤال بیمورد، کار ساده را برای خودش سخت میکند؛ مثل قوم بنیاسرائیل. به آنها امر شد که گوسالهای را قربانی کنید و ... – خُب اگر هر گوسالهای را بنا بر همین امر قربانی میکردند، به حاجت میرسیدند، اما کار را بر خود سخت کردند، پرسیدند: نر باشد یا ماده – بزرگ باشد یا کوچک – چه رنگی باشد – در میان کدام گله باشد و ...، پس مجبور شدند دنبال چنین گوسالهای با این مشخصات بگردند. انسان گاه با سؤالات بیمورد، خودش را به دردسر میاندازد.
ج – گاهی سؤال بسیار زودرس است، پس یا پاسخی به آن داده نمیشود و یا اگر پاسخ داده شود نیز برای سائل قابل درک نبوده و فایدهای ندارد. مثل یک سؤال علمی که هنوز معلومات اولیه و مقدماتی آن حاصل نشده است.
د – و اما گاهی سؤال درباره موضوعات یا مباحثی است که بشر با عقل خود در مییابد که از فهم آن عاجز است. چرا که عقل و فهم چیزی را میفهمد که به آن احاطه داشته باشد. یعنی آن مطلب، آن موضوع یا ...، محاط عقل او باشد. حال اگر همه عاقلان و حکیمان عالم جمع شوند و از چیستی خدا بپرسند، قطعاً به هیچ نتیجهای نمیرسند، به جز یک نتیجه عقلی مبنی بر این که خداوند متعال «چیستی» ندارد و اگر داشت که محدود میشد و این صفت مخلوق است و نه خالق. لذا فرمودهاند در مورد آن چه که به عقل شما درک نخواهد شد، سؤال نکنید – چرا که اصلاً جوابی ندارد که شما فهم کنید. چنان چه حتی در مورد چیستی روح فرمود:
«وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً» (الإسراء، 85)
ترجمه: و در باره روح از تو مىپرسند، بگو: روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.
یعنی موجودات یا از «عالَم خلق» به وجود میآیند که در مورد آنها برخی چگونگیها بیان شده است، مثل خلق نطفه از خاک، علقه از نطفه، مضغه از علقه و ... – و یا از «عالَم امر» خلق شدهاند؛ «فیقول له کن فیکون» میباشند، مثل مجردات و از جمله روح؛ و علم شما اندک است و آن را درک نخواهید کرد.
ﻫ – پس بیان نشده که زیاد سؤال نکنید، بلکه بیان شده که «سؤال بیمورد و بیجا و بیفایده» نکنید که خودتان را به زحمت و ناراحتی میاندازید.
بدیهی است که نه تنها پاسخ، بلکه سؤال نیز باید منطقی و حکیمانه باشد و در این صورت، ذهن کنجکاو به صورت مکرر و مستمر سؤال منطقی دارد و چه بهتر که انسان به عرصهی مطالعه و تحقیق وارد شود و سؤالات بسیاری را طرح نموده و با دریافت پاسخ صحیح، کسب علم نموده و مرتبهی وجودی خود را ارتقا بخشد.
ذهن نیز باید مانند سایر قوا و استعدادها، تحت فرمان و کنترل قرار گیرد، وگرنه به قول امام خمینی (ره) هرزهگرد است و به هر سو میرود. اما عقل، شعور، منطق، اختیار و اراده میتواند آن را به کنترل درآورد و در مسیر قرار دهد.
جدید – نکتهها (به قلم شما):
دکتر ژولین پلیسیه: (کارشناس مسلمانِ فرانسوی) چرا حرکتهای سیاسی اسلامی نتوانستند (و شاید نمیتوانند) موفقتر عمل نمایند؟
کلمات کلیدی:
قرآن سوره مائده