پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): یک عده گفتند و میگویند: «کاری ندارد، ما نیز میتوانیم مثلاش را بیاوریم»، بسیار هم سعی کردند، اما چون نتوانستند، حالا میگویند: خیلی چیزها مثل و مانندی ندارد.
اما بالاخره وقتی نه قرآن کریم را تلاوت کرده باشند و نه غزلیات حافظ و سعدی و مولانا را خوانده باشند، بیش از این انتظاری از درک معنا، مفهوم و مصداق "تحدی در قرآن کریم" نمیرود.
الف – همین که خودشان چندین نفر [مانند: حافظ، سعدی، فردوسی و مولوی] را نام میبرند و البته صدها نام دیگر را مانند: نظامی گنجوی، عطار نیشابوری، رودکی، ابوالخیر، باباطاهر، ناصر خسرو ...، میتوانند نام ببرند، معلوم میشود که این ادیبان و ادبیاتشان، مِثل و مانند بسیار دارند.
ب – البته شعرای به نام نیز به خاطر فهم و درکشان از قرآن کریم، و تأدیب شدن به آموزههای اسلامی و قدم گذاشتن در آسمان حکمت و معرفت (عرفان)، توانستهاند اشعار و غزلیاتی چنین پر محتوا و ماندنی بسرایند.
حافظ: حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار – تا بوَد وِردت دعا و درس "قرآن" غم مخور
حافظ: زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باک - دیو بگریزد از آن قوم که "قرآن" خوانند
مولوی: ازبرای چـارهی این خـوفهـا - آمد اندر هـرنمـازی «إهدنا»
کاین نمازم را میامیز ای خدا - با نمـاز «ضـالّین» و اهل ریا
ج – پس وقتی خداوند حکیم در قرآن کریم تحدی میکند که اگر توانستید مثلش یا حتی یک سوره یا ده آیه بیاورید، منظور این نیست که کسی نمیتواند جملهسازی کند، یا جملات حکمیانه بگوید و یا شعر و غزل بسراید.
نکتهها:
یک – ایمان به وحیانی بودن قرآن کریم، پس از اعتقاد به خداوند علیم و حکیم، شناخت و ضرورت نزول وحی برای هدایت تشریعی و بالتبع ضرورت اجتناب ناپذیر "اصل نبوت" و وجود نبی و رسول، مطرح میشود.
بدیهی است که اگر برای کسی "توحید و معاد" حل نشده باشد، دیگر سخن گفتن از رسول خدا، دین خدا و کتاب خدا، با او بیمعناست. چنان که اگر نبوت، رسالت و خاتمیت حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، برای کسی روشن و متقن نشده باشد، سخن گفتن از ضرورت "ولایت و امامت" با او بیمعناست.
دو – از این رو، هیچ گاه در قرآن کریم تحدی نشده که "اگر میتوانید، چند جمله بسازید"، بلکه تصریح و تأکید نموده که اگر میتوانید، از جانب غیر خدا کتاب دیگری بیاورید.
این تحدی یعنی: اولاً تردیدی نیست که عالم هستی، پروردگاری علیم و حکیم دارد – ثانیاً خلق را ربوبیت و هدایت میکند – ثالثاً چون انسان را از کمال "اختیار و انتخاب" برخوردار کرده است، به غیر از هدایت تکوینی، هدایت تشریعی او نیز لازم و ضروری است – رابعاً این خدا، برای این انسان، این کتاب را فرستاده؛ پس اگر شما قبول ندارید، از سوی غیر خدا (مخلوق) کتابی بیاورید که برابری کند – خامساً: اگر این کتاب از سوی خدا نباشد، حتماً گفتار بشر است و شما هم بشر هستید، پس تمامی قوای خود را جمع کنید تا مانندش را بیاورید – سادساً جز خدا کسی نمیتواند چنین کتابی نازل نماید.
« أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » (هود، 13)
ترجمه: آيا مىگويند: او اين (قرآن) را از پيش خود ساخته (و به خدا نسبت مىدهد)! بگو: شما نيز ده سوره ساختگى همانند آن را بياوريد و (براى ساختنش) هر كس را غير از خدا توان داريد فرا خوانيد، اگر راستگوييد.
سه – مقصود از این که "کتاب، سوره یا حتی ده آیه" مانند این بیاورید، بافتن چند کلمه به یک دیگر، یا تألیف کتابی در موضوعی خاص، یا سرودن شعر و غزل نمیباشد، بلکه سوره (مجموعه آیاتی) بیاروید که از سویی شامل "جهان بینی" باشد و از سویی دیگر شامل "بایدها و نبایدها"ی منطبق با آن جهانیبینی باشد؛ و از سویی دیگر آن چه از غیب و شهود خبر میدهد – آن چه از حقایق عالَم هستی بیان میدارد – آن چه در مورد انسان میگوید – آن چه در مورد اخلاق و "شدن" تعلیم میدهد و ...، همه درست، بدون ضد و نقیض، منطبق با حقایق و قوانین حاکم بر عالم هستی، و بالاخره ضامن رشد و کمال شخص و جامعه باشد.
نکته:
چهارده قرن از نزول قرآن کریم میگذرد؛ در این مدت از یک سو بشر رشد علمی یافته است و از سوی دیگر هزاران خدا و رب دروغین، مکتب و ایسم بشری، امام و هادی بدلی، ساخته و به بشر عرضه شده است و اغلب نیز به زور تحمیل گردیده است؛ اما عُمر هر کدام چند صبا بیشتر نبود، چرا که به سرعت نقض شدند. لذا میفرماید: شما میگویید که این قرآن سخن بشر است، خب مگر شما بشر نیستید، بهترش را بیاورید، یا ازجانب خدایی که حتماً نبی و نزول وحی دارد، کتابی بیاورید، تا ما از آن تبعیت کنیم:
« قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » (القصص، 49)
ترجمه: بگو: «پس اگر راست مىگوييد، كتابى از جانب خدا بياوريد كه از اين دو هدايت كنندهتر باشد تا پيرويش كنم.»
نکته:
در همین آیه نیز تصریح و تأکید شده که «کتاب را از جانب خدا» بیاورید؛ چرا که:
*- بسیاری بوده و هستند که منکر خدا نیستند، اما میگویند که قرآن کریم از جانب خدا نیست، لذا فرمود: خب شما بروید از جانب خدا کتاب بهتر و کاملتری بیاورید.
*- عدهای اساساً اعتقادی به توحید و معاد ندارند، پس بحث از وحیانی بودن قرآن با آنها بیمورد است.
*- اگر قرار باشد که بشر از ناحیه خودش دینسازی و مکتبسازی کند، هیچ حجیتی برای تبعیت ندارد؛ هر کسی هر چه دلش خواست میگوید، مرتب نظریه میدهد، مکرر باید و نباید وضع میکند ... که در نهایت ضمانت اجرایی به جز القا و اجبار ندارد. لذا فرمود: از جانب خدا کتابی بیاورید.
*- از نهیلیسم (پوچگرایی)، تا اومانیسم (انسان گرایی)، تا هگلیسم، مارکسیسم و ...، که همه ریشه در ماتریالیسم (ماده گرایی) دارند، ادیان، مکاتب و کتابهای بشری هستند که به سرعت مورد نقد و بطلان عقلی، علمی و عملی قرار گرفتهاند.
***- پس اگر میتوانند، بهتر یا دست کم مِثل قرآن را بیاورند.
نکته:
این که مرتب بگویند: این کتاب خدا نیست – این گفتار بشر است – مانندش را نیز میتوان آورد – بهترش را نیز میتوان تبیین نمود – کاری ندارد، ما هم میتوانیم و ...؛ فقط شعار است و شعار کفایت از شعور نمیکند، بلکه باید اولاً دلیل بیاورند که از جانب خدا نیست و ثانیاً مِثل یا بهتر از آن را بیاورند؛ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، یک نفر بوده که چهارده قرن پیش، آن هم نه در ایران و روم باستان، بلکه در شبه جزیره حجاز میزیسته؛ پس اینها در این عصر علم، ارتباطات و تکنولوژی، تمامی دانشمندان و قوای خود را تجمیع کنند و مثل یا بهترش را بیاورند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در مورد تحدی قرآن میگویند: مثل حافظ و سعدی نیز کسی نمیتواند غزل بسراید؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7287.html
عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
قرآن