هر دینی ادعایی دارد و اسلام نیز مستثنی نمیباشد؛ گفته میشود: قرآن تحریف نمیشود، چون خدا فرمود که حفظاش میکنم؛ من مسلمان قبول دارم، اما این مصرف داخلی دارد و در نگاه دیگران قابل قبول نیست و خندهدار است ... در ضمن این همه اختلاف مذاهب وجود دارد و همه از قرآن برداشت کردند. (فوق لیسانس)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): البته که نه تنها هر دینی، بلکه هر مکتبی و حتی هر نگاهی، ادعایی دارد. بشر است و ادعاهایش؛ از ادعایش به توحید گرفته، تا ادعاهایش به انواع و اقسام کفر و شرک، از خداشناسی و خدا پرستی گرفته، تا خودپرستی، دگر پرستی، چوب پرستی، گوساله پرستی، طاغوت پرستی، ماتریالیسم، اومانیسم، نهیلیسم و صدها "ایسم" دیگر. منتهی خداوند متعال قبل از انبیا و کتب آسمانیاش، "عقل" را حجت درونی قرار داد تا همگان با یک محک واحد و قابل قبول، ادعاها را بسنجند و ببینند که کدام یک "معقول" است و کدام نیست. چنان چه در آیات بسیاری دعوت به تفکر و تعقل نموده است.
الف – قرآن کریم کتابی است شامل مجموعه آیاتی که پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، آن را بیان و ابلاغ نموده است و ایشان نیز رسولی هستند که از جانب خداوند متعال مبعوث شدهاند. پس اگر کسی بخواهد کار را از آخر شروع کند، یعنی از یک آیه شروع کند تا در مورد کل قرآن کریم نظر دهد (که تحریف هست یا نیست)، بعد از قرآن کریم شروع کند و راجع به پیامبرش (ص) صلوات الله علیه و آله نظر دهد و قضاوت کند که آیا این کتاب وحی و او پیامبر است یا نیست، بعد از پیامبر شروع کند تا به توحید برسد، قطعاً راه را خطا رفته و به مقصد نمیرسد.
اما اگر از توحید به نبوت رسید و از نبوت به وحی و کتاب رسید، ممکن است که با هزاران هزار سؤال مواجه شود، اما هیچ گاه آیهای به نظر او خندهدار نمیآید؛ بلکه به دنبال پاسخ میرود.
ب – البته که بسیاری از آیات قرآن کریم، (به قول شما) مصرف داخلی دارد. مانند تمامی آیاتی که با « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ » شروع شده است. به عنوان مثال میفرماید:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ » (البقره، 153)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد زيرا خدا با شكيبايان است.
بدیهی است برای کسی که هنوز ایمان به توحید، نبوت، خاتمیت و اسلام نیاورده است، نه «صبر» به معنای استقامت و شکیبایی در حفظ دین و ایمان معنا و مفهوم دارد و نه نماز؛ پس از هیچ کدام نمیتواند کمک (استعانت) بگیرد.
ج – اگر به آیات قبل از « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ / الحجر، 9» دقت کنیم، روشن میشود که بحث از نزول به حق ملائکه میباشد که از جمله فرشتگان وحی و در رأس آنها حضرت جبرئیل علیه السلام میباشند. پس میفرماید: آن که فرشتگان و وحی را نازل میکند، خودش هم حفظش مینماید.
*- در این بیان نیز یک استدلال عقلی نیز اقامه شده است، منتهی برای کسی که "علت" را قبول کرده و حالا در مورد "معلول" بررسی و تحقیق میکند. یعنی شناخته و باور داشته خداوند متعال خالق و ربّ است، پس هدایت تکوینی و تشریعی دارد، پس در مقام تشریع وحی نازل میکند، پس از کلام خود حفاظت میکند، به ویژه وقتی خبر از پایان نبوت و نزول وحی داده است.
د – ممکن است سؤال شود که پس چرا صحف، زبور، تورات و انجیل را حفظ نکرد؟ پاسخ این است که از تمامی وحی خود حفاظت نموده است.
فرمود: «من ذکر را فرستادم و از آن محافظت میکنم»؛ اگر چه مقصود از "ذکر" در این آیه، قرآن مجید میباشد، اما او از مطلق وحی خود محافظت میکند و وحی هیچ گاه از بین نمیرود و تحریف نمیشود؛ منتهی چگونگی محافظت متفاوت است. وحی به هر نبی را در نبی بعدی بازگو میکند و مجموعه در قرآن کریم بازگو شده، پس همه حفظ شدهاند و چون دیگر وحی نازل نمیشود، قرآن کریم که مجموعهی وحی الهی است، محافظت میشود.
« شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ » (الشّوری، 13)
ترجمه: براى شما (جامعه بشرى) از دين (آسمانى) همان را تشريع كرد كه به نوح (اولين پيامبر صاحب شريعت) توصيه كرده بود و آنچه را كه بر تو (آخرين صاحب شريعت) وحى كرديم و آنچه را كه به ابراهيم و موسى و عيسى (صاحبان شرايع فيما بين) توصيه نموديم، (و هدف از تشريع) اينكه اين دين را (به اجتماع و وحدت) برپا داريد و در آن متفرق نشويد. بر مشركان آنچه كه به سوى آن دعوتشان مىكنى (يك خدا و يك ربّ و يك دين) دشوار و گران است. خداوند هر كس را بخواهد (و شايسته بيند) به سوى خود (و به سوى اين دين) جلب مىنمايد، و هر كه را كه (با پذيرش دين توحيدى) به سوى او بازگردد به سوى خود، هدايت مىكند.
استدلال برای دیگران:
اگر چه در بطن آیهی « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » نیز استدلال عقلی لازم وجود دارد، اما اولاً سیاق آیه فوق خبری است [ما نازل کردیم، ما حفظ میکنیم]، ثانیاً استدلال به عدم تحریف قرآن کریم که فقط همین یک آیه نیست.
*- از سویی بیان گردید که مقولهی وحی، پس از اعتقاد به "توحید" مطرح میشود؛ چرا که وحی یعنی "کلام الله"، پس فعل خداست، از این رو بدون ایمان به وجود "فاعل"، سخن گفتن از "فعل" او نارواست. از سویی دیگر، "تحریف" یعنی کار بشر. لذا استدلال نمود که اگر تحریف باشد، کار بشر است و اگر بشر توانسته چنین کتابی بیاورد، باز هم میتواند بیاورد، دست کم ده سوره بیاورد و ...؛ اضافه بر آن میفرماید که به شکاکان بگو، [این همه بحث و جدل و دعوا لازم نیست]، شما بهترش را از جانب خدا بیاورید، تا من از آن تبعیت کنم.
« قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » (القصص، 49)
ترجمه: بگو: اگر شما راستگوييد پس كتابى از جانب خدا بياوريد كه از آن دو (تورات و قرآن) رهنمونتر باشد تا من از آن پيروى كنم.
نکته:
دقت شود که میفرماید از جانب خدا « مِّنْ عِندِ اللَّهِ » کتابی بیاورید. چرا که در ادعای وحیانی نبودن و یا تحریف قرآن کریم، سخن از نفی و تکذیب خدا نیست، بلکه سخن از وحی نبودن و یا تحریف کلام خداست.
ادعای تحریف:
تحریف نیز برای خود اصول و نشانهایی دارد؛ نمیشود یک کلمه گفت: «از کجا معلوم»، بعد دیگران را به دنبال پاسخ استدلالی فرستاد. بالاخره کسی که مدعی تحریف میباشد، باید دلیل، شاهد و سند داشته باشد؛ یا میگوید کل قرآن سخن بشر است، پس بشر باید مثل یا بهتر از آن را بیاورد، یا میگوید فلان آیه تحریف شده است، که باید اصلش را بداند و با استدلال، سند و شاهد سخن بگوید.
تفاوت برداشتها:
تفاوت برداشت از یک متن یا گزاره (قرآن یا غیر قرآن)، دلیل بر تحریف شدن اصل آن نمیباشد. از یک غزل نیز میتوان برداشتهای متفاوتی نمود. عرفا شعر حافظ را کتاب شناخت و عرفان خود قرار میدهند، یکی هم (از شعرای معاصر که مرحوم شده است) گفته بود: حافظ اهل شرابخواری و زنبارگی بود، چون خودش در اشعارش چنین گفته است!
*- خداوند متعال خود در قرآن تصریح نمود که این کتاب "محکم و متشابه" دارد، محکماتش "ام الکتاب" میباشند و متشابهاتش به محکماتش بر میگردد؛ اما آنان که قلبهای بیماری دارند و یا منافق هستند، از متشابهاتش پیروی میکنند. و البته خداوند متعال، کتابش را بدون عالِم و معلم رها نکرده است، تا هر کسی هر طوری که دلش خواست برداشت، تفسیر یا تأویل کند. بلکه "راسخون در علم" را در کنار کتابش قرار داد و اینگونه نیز حفظ نمود:
« هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ » (آلعمران، 7)
ترجمه: اوست كسى كه اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن، آيات محكم [صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تأويلپذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مىكنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند. [آنان كه] مىگويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.
اختلاف مذاهب:
پیش از این در مورد اختلاف مذاهب بسیار بحث شد. بیان شد که مذهب به شکلی که اکنون وجود دارد، در صدر اسلام نبوده است، حتی زمان خلفا هم نبود؛ بلکه اختلافات تماماً جناحی و سیاسی بود. یک عده طرفدار این بودند و یک عده طرفدار آن (مثل جناحبندیهای امروز که اغلب به نام اسلام، انقلاب، خط امام، ولایت و ... صورت میگیرد).
*- خلفای سه گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) هیچ یک ادعای مذهب فقهی جدیدی نداشتند، بلکه ادعای حکومت موقت داشتند تا بعداً عهد با رسول الله صلوات الله علیه و آله در غدیر را محقق و اجرا کنند.
اولین مذهب فقهی اهل سنت نیز 150 سال پس از رحلت، توسط ابوحنیفه بنیانگذاری شد که خود او نیز ادعای مذهب نداشت، بلکه به عنوان یک فقیه، اجتهاد میکرد. سایر مذاهب نیز همینطور.
*- پس اختلاف مذاهب گوناگون نیز هیچ استدلالی برای تحریف قرآن کریم نمیباشد، چنان که قرآن مورد استناد همه آنها یکی است، در نهایت ممکن است برداشتها گوناگون باشد.
تشخیص:
برداشتهای گوناگون نیز محک تشخیص دارند، که اگر نداشتند، فقط چهار یا هفتاد مذهب نبود، بلکه هر کس برای خودش اجتهاد میکرد و مذهبی به راه میانداخت (مثل وهابیت که توسط انگلیس و فراماسون بنا نهاده شد) و انواع اقسام مذاهب ساختگی در میان بشر.
*- ملاک و محک اصلی و نخست، همان "عقل" است، به ویژه در اختلافات نظری (اعتقادی) بین مذاهب. محک و ملاک بعدی، خود قرآن کریم میباشد – محک و ملاک بعدی، تعلیمات، بیان و شرح لفظی و عملی آیات کریمه میباشد که به آن «سنت» میگویند و ... .
*- پس وقتی در ظاهر قرآن کریم که تحریف نشده و برای همگان نیز قابل درک و فهم است، فرمود: از خدا و رسول و اولیالامر اطاعت کنید و اگر ایمان به توحید و معاد دارید، اختلافات را به آنها برگردانید، دیگر هیچ توجیهی برای تکثر و تفرقه باقی نمیماند، چه رسد که بخواهند این تکثر را دلیلی بر تحریف قرآن کریم اقامه کنند!
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً » (النساء، 59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است.
نکته:
*- این آیه نیز (به قول شما) مصرف داخلی دارد، چرا که خطاب به مؤمنین میباشد. بدیهی است برای کسی که هنوز به خدا و رسول ایمان نیاورده است، نه اطاعت معنا دارد و نه اختلاف و نه ارجاع آن به مرجع.
*- ما میگوییم اصل اختلاف ما در این است که این «اولی الامر»ی که اطاعتشان مترادف اطاعت از خدا و رسول (ص) آمده، کیانند؟! خب فرمود به کتاب و رسول ارجاع دهید، و البته ایشان بارها و بارها در تأویل آیات و یا رهنمودهای دیگر، به صراحت بیان نمودهاند و در غدیر نیز بیعت و پیمان گرفتهاند؛ پس توجیهی برای اختلاف و نیزاستناد آن به قرآن کریم باقی نمیماند.
مرتبط:
*- تحریف یعنی چه؟ با قبول تحريف و دگرگونی دو کتاب آسمانی ، قرآن هم قابل تحريف میشود. آیا این درست است؟ (13 تیر 1394)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
قرآن تحریف نمیشود چون خدا فرمود حفظش میکنم، کافی نیست – مذاهب گوناگون چه؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7416.html
- تعداد بازدید : 2395
- 4 فروردین 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن