پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
« وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ » (الواقعة، 10 تا 12)
ترجمه: و پيشگامان كه پيشگامند * آنها مقربان (درگاه)اند * در باغستانهاى پر نعمت.
"السابقون"، یعنی آنان که "سبقت" میگیرند، یا به تعبیری دیگر، آنان که در مسابقه پیش میافتند. بدیهی است که این پیش افتادن، کاری است که باید در دنیا صورت پذیرد، در آخرت مسابقهای نیست، چون دیگر تکلیف و وظیفهای نیست؛ چنان که در احادیث نیز بسیار تأکید شده که «دنیا دار عمل است و آخرت دار مکافات و نتیجهی عمل» – «دنیا مزرعه است،[محل کاشت و داشت است] و آخرت دورهی برداشت میباشد.»
آخرت:
انسان متشکل از دو بُعد نظری (اعتقادای) و عملی میباشد. در بُعد نظری در آخرت، پردهها کنار رفته و اهل بهشت و جهنم، همه به لقاء الله میرسند و همه نظر میکنند به «وجه الله»، حال برخی وجه رحمانی را درک میکنند و برخی دیگر وجه غضب و لعن (دور شدن از رحمت) الهی را. آنجا دیگر از کفر، شرک و نفاق خبری نیست.
اما در بُعد عملی نیز در آخرت، خبری از "بایدها و نبایدها" نیست؛ آنجا دیگر نماز و روزه، یا حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر ... یا حرام و گناهی نیست؛ پس هر چه هست در همین دنیاست. عقب افتاد یا همراه رفتن یا پیش افتادن (سبقت) نیز مال همین دنیاست و در آخرت نتایج این تلاش حاصل میگردد.
دنیا و سه گروه:
دنیا مثل یک مدرسه (یا دانشگاه، یا محل تعلیم و تربیت) است. همه وارد مدرسه میشوند و تحت تعلیم قرار میگیرند؛ همه وارد باشگاه میشوند و تحت تربیت قرار میگیرند؛ همه در هر لحظه امتحان میشوند و در رتبه و مقامی قرار میگیرند.
در این امتحانات گوناگون، یک عده قبولیها هستند، اگر چه نمرهی قبولی آنها بالا نباشد، اما قبول و اهل سعادت هستند ( وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ ) – یک عده ردیها هستند، که البته ممکن است نمرات و معدل آنها بین صفر تا مثلاً ده یا یازده، متفاوت باشد، اما در هر حال مردود شدهاند ( وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ ) – یک عده نیز جزو شاگرد اولیها هستند، نمرات هر درس و معدل آنها بسیار خوب و بالاتر از همه قبولیها میباشد، به آنها میگویند: « السَّابِقُونَ ». یعنی کسانی که سبقت و پیش گرفتند.
ورود:
بدیهی است که گام نخست، «ورود» است، کسی که وارد مدرسه یا باشگاهی نشده، اصلاً در صف قرار نمیگیرد، تلاشی ندارد که نمرهای داشته باشد، حضوری ندارد که رتبهای داشته باشد و به تعبیر خداوند متعال در قرآن کریم، اصلاً وزنی ندارد که به محاسبه و سنجش درآید:
« أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا » (الکهف، 105)
ترجمه: [آرى،] آنان كسانىاند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، در نتيجه اعمالشان تباه گرديد، و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم نهاد (ميزانى براى سنجش اعمالشان برپا نمىكنيم).
پس ابتدا باید به عرصه و حوزهی «ایمان و عمل» وارد شد و سپس برای طی مراحل و پیشافتادن اقدام نمود.
راهکارهای سبقت:
راه کار "سبقت = پیش افتادن" در هر امری این است که انسان بتواند از حداقلها عبور کند، نگاهش به حداقلی محدود نگردد و حداکثری را هدف و غایت خود بگیرد و برای رسیدن تلاش نماید.
« وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى » (النّجم، 39 و 40)
ترجمه: و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست * و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد.
« فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ » (الأنبیاء، 94)
ترجمه: س هر كه كارهاى شايسته انجام دهد و مؤمن [هم] باشد، براى تلاش او ناسپاسى نخواهد بود، و ماييم كه به سود او ثبت مىكنيم.
مثال از مراتب نماز:
پس از ورود، مراتب و مراحل بسیار است که یکی پس از دیگری باید طی شود. به عنوان مثال به مراتب نماز اشاره میشوند.
گام صحت: حداقل "نماز" این است که صحیح باشد، یعنی فرد با میل و رغبت و با رعایت احکام، نمازش را اقامه کند و در آن سستی و تنبلی نورزد، نیّتش خالص باشد، برای ریا یا نمایش یا هماهنگی ظاهری با دیگران نباشد، که اینها از صفات نفاق است. یعنی میل قلبی بر آن وجود ندارد، اما به ظاهر انجام میدهد تا به اهداف خیالیاش برسد:
« إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَآؤُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِيلًا » (النساء، 142)
ترجمه: منافقان با خدا نيرنگ مىكنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند با مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىكنند.
مرحله قبولی: "درست بودن" با "مقبول بودن"، در هر امری و هر عبادتی، از جمله نماز متفاوت است. نماز درست، به لحاظ "صحت" مقبول است، نه به لحاظ "قرب"؛ یعنی نه قضا دارد و نه مکافاتی برای نافرمانی؛ اما نماز مقبول آن نمازی است که اولاً با "خشوع" باشد و ثانیاً تحت حفاظت قرار گیرد تا تباه نگردد. [مثل مراحل کاشت و داشت در کشاورزی]. از این رو در ویژگی مؤمنان که به فلاح میرسند، به دو امر در خصوص نماز تصریح نمود، اول خشوع: « الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ - آنان كه در نمازشان (به دل و به اندامها) فروتنند / المؤمنون، 2» - دوم محافظت: « وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ - و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت (محافظت)مىنمايند / المؤمنون، 9».
بسیار اتفاق میافتد که فرد نماز صحیح و مقبولی اقامه میکند، اما چون بعداً از آن محافظت نمیکند، خودش آن را تباه میکند. مثل کشاورزی که با زحمت زراعت کند و سپس مزرعهی خود را به آتش کشد!
مرحله سبقت: مرحله سبقت (پیش افتادن) در عبادت نماز، نه تنها نماز اول وقت، با خلوص، میل و رغبت و خشوع و نیز با محافظت از این محصول میباشد، بلکه با دوست داشتن نماز است که این علاقه، با نوافل و از جمله "نماز شب"، ظهور و تجلی مییابد. چنان که به پیامبر عظیم الشأنش صلوات الله علیه و آله فرمود:
« وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا » (الإسراء، 79)
ترجمه: و پارهاى از شب را براى آن (تلاوت قرآن و خواندن نافله شب) بيدار باش، (كه اين) وظيفهاى افزون براى تو (است) باشد كه پروردگارت تو را به مقامى درخور ستايش (مقام شفاعت) برانگيزد.
سبقت در ایمان و عمل:
بیان شد که انسان دو بُعد نظری (اعتقادی) و عملی دارد و باید در هر دو جنبه، به کمال برسد تا به فلاح برسد، « الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ - كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند / الرّعد، 29»؛ اما در این عرصه، آنان که سعی میکنند در هر دو جنبه از دیگران پیشی بگیرند، « السَّابِقُونَ » میشوند.
سبقت در ایمان، مستلزم توجه، تذکر و علم بیشتر است؛ هر کس توجهاش بیشتر به سوی محبوب بود، بیشتر به یاد (ذکر عقلی، قلبی، عملی و بعد بروزش در ذکر لفظی) او خواهد بود و بیشتر سعی در شناخت او و تقویت ایمانش مینماید؛ راه "تقوا" را پیش میگیرد و جلو میافتد.
سبقت در عمل، مستلزم تلاش؛ کوشش و جهاد (تلاش هدفدار در مقابله با دشمن و موانع) خالصانه میباشد.
سبقت گیرنده در عمل، کسی است که نه تنها حضور و اقدام به موقع دارد، بلکه با بصیرت و میل، زودتر از دیگران در عرصه حاضر میشود و بهتر و بیشتر از دیگران کار و تلاش خالصانه مینماید.
مثالی از انفاق:
مردمان بسیاری از روی طبع انسانی، "انفاق" مینمایند. حتی کافران نیز "انفاق" دارند و البته نیتها و مقاصد نیز متفاوت است؛ چنان که خداوند علیم و بصیر، به انواع و اقسام انفاقها و اهداف و چگونگی انفاق در قرآن کریم تصریح نموده است.
یکی برای ریا و خود نمایی و فریب خود و مردم انفاق میکند (... يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ / البقره، 264) – حتی کسانی از کفار هستند که برای دشمنی با اسلام و مسلمین، انفاق میکنند (إنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ / الأنفال، 36) - دیگری از روی عادت انفاقی میکند – دیگری برای آسوده کردن روان و وجدانش انفاقی میکند [مثل ثروتمندانی که کمک بسیار ناچیزی به ضعیفی مینمایند و خیال میکنند که دیگر نه تنها انجام وظیفه کردهاند، بلکه در اوج کمالات انسانی قرار گرفتهاند و خدا نیز به آنها بدهکار میباشد!] – دیگری کم یا زیاد، برای خدا انفاق میکند – دیگری در انفاقش هیچ منّتی نمیگذارد و دیگری از آن چه خودش دوست دارد و برای خود میپسندد انفاق میکند و زیاد هم از آن چه خدا روزیاش کرده است انفاق میکند، او میشود « السَّابِقُونَ » در انفاق.
« لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ » (آلعمران، 92)
ترجمه: هرگز به نيكى (كامل) نمىرسيد تا از آنچه خود دوست داريد انفاق نماييد و هر چه انفاق نماييد حتما خداوند بدان داناست.
***- و همینطور است سبقت گرفتن (پیش افتادن) در هر امری. پس هر کس در دنیا « السَّابِقُونَ » شد، در آخرت « الْمُقَرَّبُونَ » میگردد، چرا که در همین دنیا مقرب شده است.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چگونه به مقام "السابقون" در آخرت برسیم؟ توضیح دهید.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7438.html
- تعداد بازدید : 3012
- 12 فروردین 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن