طبق آیهی تطهیر به خواست خداوند پلیدی و ناپاکی از اهل بیت دور شده یعنی اگر خدا نمیخواست آنها نعوذ بالله گناه میکردند و دیگر اینکه چرا خداوند برای بعضی دیگر این را نخواست؟ (دهم ریاضی / تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): نفرمود: جبراً دور شده، بلکه فرمود: «خدا اراده نموده که دور گرداند»! او پاکی را برای همگان خواسته است، و برای تحققش هم به آنها و هم به دیگران، دستورالعملهایی داده است.
بخشی از آیه که در پرسش به آن استناد و استدلال شده است، به شرح زیر میباشد:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (الأحزاب، 33)
ترجمه: همانا ارادهی الله این است كه پليدى را از شما اهل بيت ببرد (دور سازد)، و [آن طور كه خود میداند] شما را کاملاً پاک و پاکیزه گرداند.
ارادهی خداوند سبحان:
آیا ارادهای جز ارادهی خداوند متعال وجود دارد؟! مگر خالق، قادر، مالک و ربّ دیگری هم هست که ارادهی دیگری نیز باشد؟! پس اگر عدهای هدایت میشوند و عدهای نمیشوند نیز مبتنی بر ارادهی اوست که برای بشر عقل، هدایت و اختیار در انتخاب هدف و راه قرار داده است.
برخی گمان دارند که "ارادهی الهی"، یعنی یک جبری که بدون لزوم به هیچ اسباب یا مقدمات و مقدراتی، و بدون هیچ شرط و شروطی، بر انسان یا ... حاکم میگردد. بله در نظام تکوین چنین است، اما در نظام هدایت و تشریع چنین نیست، بلکه مقدرات و مقدمات و ملزوماتی دارد. آیا وقتی فرمود: «خداوند اراده کرده است که مستضعفان را بر زمین حاکم گرداند»، دیگر هر اختیاری از مستکبر و مستضعف گرفته شد و مستضعفان حاکم شدهاند؟! خیر، بلکه در نهایت، ارادهی اوست که محقق میگردد.
آیه تطهیر:
اراده خداوند متعال بر این است که اهل بیت علیهم السلام را از هر حیث پاک نماید و پاک نگهدارد؛ نه این که طهارت و عصمت، یک بستهای باشد که فرشتهای آن را بیاورد، و یا جبری تحمیلی باشد.
"یُرید"، استمراری است که به گذشته، حال و آینده تعلق میگیرد. در این آیه نیز ابتدا دستورالعملهایی برای اهل بیت علیهم السلام صادر و ابلاغ نمود، و سپس به حکمت این دستورالعملها تصریح نمود که "میخواهد شما را پاک گرداند و پاک نگهدارد". یعنی رعایت آن دستورالعملها، ضرورتی برای "پاک ماندن" است، لذا اگر کسی سرپیچی میکرد، این اراده بر او تعلق نمیگرفت.
گناه:
برخی گمان دارند که نقطهی مقابل "عصمت و تطهیر"، فقط "گناه کردن" است!
عصمت اسم مصدر از ریشه "عَصَمَ" است و به معنای منع كردن و بازداشتن میباشد، حال چه به جبر صورت پذیرد و چه به اختیار، و هر دو نیز در مورد همگان وجود داد – طهارت نیز به معانی مطلق پاکی است و نه صرفاً پاک بودن از گناه. از اینرو، هر نوع خطا و یا حتی فراموشی، سستی، تنبلی، غفلت و ... نیز به "عصمت و طهارت"، لطمه و صدمه وارد مینماید.
"ذنب" - هم چنین برخی گمان کردند که "دنب – جمع ذنوب"، یعنی گناه و گناهان؛ لذا آیهی قرآن مبنی بر زدودن ذنوب گذشه و آینده از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را [العیاذ بالله] دلیل بر گناهکار بودن ایشان گرفتند و عصمت را رد کردند! در حالی که "ذنب" یعنی دنباله و آن چه به انسان میچسبد؛ بنابراین، دروغها، دشمنیها، اهانتها، تهمتها، افتراها (مثل شاعر خواندن ایشان)، و حتی کینههای گذشته که خودش و آثارش میماند، همه از مصادیق "ذنوب" هستند و خداوند متعال به واسطهی فتح مکه، این ذنوب را از گذشته، حال و آیندهی ایشان زدود.
پس، طهارت و پاکی نیز فقط در مقابل گناه نیست؛ این که نگاهی به ناپاکی بر انسان نیفتد – گوشی به ناپاکی صدای آدمی را نشنود – دلی به ناپاکی متوجه انسان نگردد و ...، همه مصادیق پاکی و ضروریات پاکتر ماندن « تَطْهِيرًا » است. لذا ابتدا دستوراتی صادر نمود، سپس فرمود که حکمتش پاک نگهداشتن شما در اوج پاکی میباشد.
دیگران:
آن چه از فضایل برای پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان صلوات الله علیهم اجمعین فرموده، برای همگان نیز فرموده است، منتهی ما توجه نداریم. حتی اگر گفته شود که "به ایشان وحی نازل گردیده"، گفته میشود: به بنده و شما نیز نازل شده است، منتها توسط ایشان؛ فقط انبیا برای او تعیین و تکلیف نکردند که وحی را چگونه به آنان نازل نماید، به واسطه جبرییل علیه السلام باشد، یا فرشته وحی، یا رویا و ...! اما افراد ناپاک، معترض میشوند که چرا وحی باید به واسطه ایشان به ما برسد؟!
به آیهی مبارکه صلوات «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» دقت کنید؛ آیا با همین مضامین، راجع به دیگران نفرمود:
«هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا» (الأحزاب، 43)
ترجمه: اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مى فرستد تا شما را از تاريكیها به سوى روشنايى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است.
فرق بشر ناپاک این است که معترض میشود: «چرا از ما خواست که با صلوات و به روش تسلیم شدن، به ایشان وصل شویم تا از این طریق به رحمت بیکران الهی وصل گردیم؟!
عصمت دیگران:
بیان شد که عصمت (از عَصَمَ) به معنای بازداشتن و دور کردن میباشد که اگر چه نوعی حفاظت است، اما با "محافظت" متفاوت است.
هدف از ارسال تمامی انبیا و رسولان این بوده که آدمی از موانع رشد و اسباب هبوط و سقوط دور بماند و از آن چه به جای قرب، سبب دوری او میگردد، بازداشته شود؛ پس عصمت خداداد به معنای مطلقش، و این ارادهی الهی در مورد همگان وجود دارد، منتهی تحققش شرط و شروطی دارد.
«قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» (الأحزاب، 17)
ترجمه: بگو: «چه کسی میتواند شما را از اراده خدا باز دارد، اگر او بدی یا رحمتی را برای شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت.
عصمت از گناه:
از یک سو فرمود که خداوند متعال به جز آن چه داده تکلیف نمینماید «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا / الطلاق، 7»، از سوی دیگر فرمود: از هر گونه غفلت، سبکی، بازیگری و گناه، دوری نمایید.
بنابراین، اگر انسان نمیتوانست گناه نکند، به او امر نمیفرمود که "گناه نکن"! و برای بیتوجهیها، سبک گرفتنها و ارتکاب به گناهان، برایش قیامت، سؤال و کیفر قرار نمیداد.
پس، در عرصهی "عصمت از گناه"، همه میتوانند و باید که "معصوم" باشند، و اساساً جز معصوم، کسی به بهشت خدا وارد نمیشود. لذا "استغفار و توبه" را قرار داد تا اگر کسی مرتکب گناهی شد، سریع استغفار و توبه نماید، تا دوباره پاک (تطهیر) شده و "معصوم از گناه" گردد.
فضیلتها:
"فضیلت" یعنی برتری، و ما نباید معترض به خداوند شویم که چرا به کسی در امری برتری بخشید، چرا که مطابق علم و حکمت او و منطبق با جایگاه، وظایف و تکالیف بندگان میباشد. نه فضیلت فرشتگان، انبیا، اوصیا و اولیای الهی به ما داده شده، و نه تکالیف آنها بر عهده ما گذاشته شده است.
"عصمت و طهارت"، همچون علم، حکمت، قدرت، جود، کرم، رحمت و ...، از کمالات میباشد و کم و زیادش همان "فضلیت"هاست. اهل بیت علیهم السلام، در کمال عصمت هستند.
خداوند متعال مبتنی بر علم، حکمت، مشیت و ارادهاش، در برخی از امور، به برخی از بندگانش "فضیلتی" داده است و البته حکمت و علت این زیادتیها و برتریها، اختلاف جایگاه و تکالیف آنهاست. چنان که کودک و نوجوان نسبت به بزرگسالان فضیلتهایی دارند، بزرگترها نسبت به آنان فضیلتهایی دارند، مردان نسبت به زنان و بالعکس، امامان نسبت به امت و حتی انبیا نسبت به دیگران، فضیلتهایی دارند که متناسب با جایگاه آنها در نظام خلقت و هدایت و تکالیف هر کدام میباشد. مقرر شد تا جضرت موسی علیه السلام که پیامبر اولی العزم بود، مدتی خادم حضرت شعیب علیه السلام گردد و یا از محضر عبد صالح «حضرت خضر علیه السلام» مستفیض گردد.
فضیلت جایزه ندارد:
"فضیلت"، به خودی خود، نه پاداشی دارد و نه کیفری. نه کسی را محاکمه میکنند که چرا "عقل" کاملتر یا طول عمر بیشتری نداشتی، و نه به کسی پاداشی میدهند که مثلاً نبوغ فیزیک یا ریاضی داشتی؛ بلکه پاداش و کیفر را به استفادهی درست از نعمت و "فضیلت" و "حفظ آن" میدهند، چنان که در دورهای به بنیاسرائیل "فضیلت = برتری" بر سایر اقوام موجود بخشید، ولی چون قدر نداستند، آن فضیلت را از آنها گرفت.
هنر اهل عصمت علیهم السلام، به شناخت نعیم، نعمت و تلاش برای حفظ آن بود که سبب رشد و زیادتیش میگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
طبق آیه تطهیر، خدا برای اهل بیت (ع) طهارت را خواسته، پس اگر نمیخواست گناه میکردند! پس چرا برای سایر بندگانش نخواست؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9327.html
- تعداد بازدید : 8140
- 11 مرداد 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن