پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیه و حدیث، در مورد این که ما همه و هر چه هست، از نور خداوند سبحان خلق شدهایم و همه [با شدت و ضعف مرتبهی وجودی]، اسماء الله و نورالله هستیم، بسیار است، اما نشنیدهایم که گفته باشند: «نَحنُ مِن نُور العین - ما از نور العین خلق شدیم؟!» شاید خلط مبحثی بین "حور العین و نور العین" شده است؟!
در هر حال چنین نباشد که یک کلمه، جمله یا مطلبی را شنیده و یا در جایی خوانده باشیم، بعد بدون هیچ تحقیقی [حتی راجع به درستی جملهبندی]، آن را فرض مسلم و حتمی بگیریم، و سپس نیز به جای شناخت اصل موضوع [مثل نور]، زود به ذهن ما، یک تضاد و تناقضی القا شود که پس چرا این چنین گفت و آن چنان گفت، این بالاتر است، آن پایینتر است و ...!
●- اعلام و اذعان به «بشری همانند سایر آحاد بشربودن»، فرمان خداوند به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، جهت ابلاغ به مردم میباشد: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ - بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود / الکهف، 110»، اما نیافتیم که امام معصوم در کجا فرمودهاند: «نَحنُ مِن نُور العین – ما از نور العین هستیم»؟! هر چند که احادیث و روایات در بارهی "نور و نورانیت اهل عصمت علیهم السلام"، بسیار است و آنها همه "قرة العین و نورالعین" ما میباشند.
اما، در عین حال باید به چند نکتهی مهم دقت شود:
الف – وقتی سخن از "نوع خلقت" به میان میآید، ربطی به "مقامات و کرامات" ندارد؛ حال چه در بارهی اهل عصمت علیهم السلام باشد و یا دیگران. چه بسا مقام بسیاری از انسانهای مؤمن نیز به مراتب بیشتر از بسیاری از ملائک باشد؛ و یا وقتی دربارهی عدهای از انسانها میفرماید: «أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ – آنان همانند چهارپایان هستند، بلکه گمراهتر / الأعراف، 179»، یعنی مقام و مرتبهی وجودی بسیاری از چهارپایان، بالاتر از برخی از انسانها [که شاید تعدادشان کم هم نبوده و نیست] میباشد!
ب – اگر چه اسمهایی چون: «آدم، انسان و بشر»، همه به یک نوع و دسته از موجودات [نسل حضرت آدم ابوالبشر و حوا علیهما السلام] اطلاق میگردد، اما هر کدام معنای خود را دارند و به خصوصیتی در این موجود اشاره دارند. چنان که "آدم" به رییس یک قوم یا خانواده گفته میشود – "انسان" از ریشهی "اُنس و نیز نسیان" است، یعنی هم زود انس میگیرد و هم زود فراموش میکند – و "بشر"، به ظاهر، شکل، پوست و صورت گرفته میشود.
بنابراین، "بشر"، نام دستهای از موجودات میباشد که شکلی خاص دارند و روی پوستشان نیز پر، پشم، پولک و ... وجود ندارد، راست قامت میباشند، روی دو پا راه میروند و ... .
ج – همان گونه که فرشتگان، صرف نظر از مقاماتشان، به لحاظ خلقت، همه از "نور" خلق شده و از این حیث برابرند؛ و جنّیان نیز صرف نظر از مؤمن یا کافر و شیطان بودنشان، همه از "آتش" خلق شده و از این حیث مثل هم هستند؛ و هم چنین گیاهان صرف نظر از جنس، قد و محصولشان، همه گیاه هستند و ...؛ "بشر" نیز صرف نظر از رشد، کمالات، کرامات و مقامات؛ همه از خاک و آب [گِل] و نطفه خلق شدهاند و از این لحاظ همه مثل هم هستند. چنان که فرمود: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ - و از نشانههاى او اين است كه شما را از خاك آفريد، سپس شما [به صورت] بشرى هر سو پراكنده شديد / الرّوم، 20»
د – بنابراین، «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»، یعنی: نگویید من فرزند خدا هستم که به این شکل به دنیا آمدهام – نگویید: من فرشتهای به صورت انسان هستم – نگویید: من یک موجود ناشناختهی فضایی هستم و ...؛ خیر؛ بلکه من نیز به لحاظ خلقت، بشری مثل شما هستم. به دنیا آمدم، بدنم با خوردن و آشامیدن رشد میکند – میخوابم، بیدار میشوم، بیمار میگردم، بهبود مییابم، گرسنه و تشنهام میشود، ازدواج میکنم، دارای فرزند میگردم، کار میکنم، در بازار آمد و شد و خرید و فروش میکنم، پیر میشوم و سپس میمیرم.
مقامات بشری:
"بشر" به لحاظ بشری، مقام خاصی ندارد، چنان که هنگام خلقت آدم ابوالبشر، فرمود: پس از آن که کار خلقتش تمام شد و از روح خود در او دمیدم، به او سجده کنید. و البته که "از روح خود"، یعنی روح از عالم "امر" است، نه از عالم خلق که به واسطههای گوناگون «آب، خاک، نطفه، خون، جاذبه و ...» به وجود آید؛ پس با "امر" پدید آمده و دمیده میشود.
در قرآن کریم تصریح نمود که جنسیت (زن و مرد)، رنگ، نژاد، زبان و ... هیچ کدام ملاک برتری نیستند، بلکه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ – بزرگوارترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست / الحجرات، 13»؛ و تقوا یک امری مربوط به روح است، نه مربوط جسم بشری.
جسم بشر، با خوردنیها و نوشیدنیهای مناسب، خواب و بیداری و رفع سایر نیازها، به اندازه و به موقع، سالم و قوی میگردد، اما در هر حال فرسایش یافته و پیر میشود و میمیرد «وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ – به هر کسی که عمر دهیم، از خلقتش میکاهیم، آیا اندیشه نمیکنید / یس، 68»؛ اما روح انسان (بشر)، با شناخت، ایمان، تقوا، اخلاص، عمل صالح و بندگی خداوند متعال، رشد مینماید و مقرب میگردد.
بنابراین، پس از اذعان به "من نیز بشری مثل شما هستم"، اضافهی «يُوحَى إِلَيَّ – به من وحی میشود»؛ خبر از روحی عظیم و در مرتبه و مقامی والا «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» میدهد ، چرا که به هر بشری وحیِ "شریعت" نازل نمیگردد، و اساساً مخاطب وحی،از هر نوعش [حتی الهام]، روح بشر است، نه جسم او؛ و هر پیامبری نیز در مرتبه "خاتم الانبیاء و المرسلین" قرار نمیگیرد.
نگاه بشری [ظاهر بینی]:
علت انحراف و حتی عناد بسیاری از مخالفان پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام، همین ظاهربینی بوده و میباشد. میگویند: «آنها نیز بشری مثل ما هستند، پس ما چرا باید از آنان اطاعت کنیم – او نیز بشری مثل ما میباشد و دروغ میگوید که پیامبر خدا هستم – بشری مثل ما میباشد، پس به او وحی نمیرسد و این علوم را از بشرهای دیگر یاد گرفته است و ... »؟!
«وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ * أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ * هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ» (المؤمنون، 33 تا 35)
ترجمه: و اشراف قومش كه كافر شده و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگى دنيا آنان را مرفه ساخته بوديم گفتند اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست از آنچه مىخوريد مىخورد و از آنچه مىنوشيد مىنوشد * و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعا زيانكار خواهيد بود * آيا به شما وعده مىدهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده] بيرون آورده مىشويد.
نور:
"نور" به معنای وجود و هستی میباشد. احادیثی با مضمون: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي – اول چیزی که خداوند خلق نمود، نور من بود» - « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ روحي – اول چیزی که خداوند خلق نمود، روح من بود» - «أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ – من و علی نوری بین دستان [علم، حکمت و قدرت] خدا بودیم» - و بالاخره بیان آن حضرت در خطبهی غدیر:
«مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا ...»
ترجمه: ای مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند - جای گرفته است ... .
هدایت به نور:
جسم بشری، طبق ضوابطی در رَحِم مادر شکل گرفته و به دنیا میآید، پیر میشود و میمیرد؛ اما روح انسان، با هدایت شدن، هم چنان رشد و کمال مییابد، تا در مقام قرب الهی [که آن نیز حدی ندارد] آرام بگیرد؛ و این هدایت نیز به وسیله "نور" انجام میپذیرد، همان که فرمود: نور الهی ابتدا در جان من و علی و اهل بیت علیهم السلام تجلی یافت.
از اینرو، در قرآن کریم فرمود که خداوند با نورش هدایت میکند – به سوی نورش هدایت میکند – دشمنان میخواهند این نور را خاموش کنند، اما او نورش را کامل میسازد – مؤمنان به نور سعیشان حرکت میکنند – حتی در معاد از خداوند سبحان میخواهند که نورشان را کامل کند و ... . پس مقولهی "نور و نورانیت اهل عصمت علیهم السلام"، به غیر از بدن و جسم بشری آنها میباشد.
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» - «قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ» - «نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ» - «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» ... ؛ همه ریشه در "نور" ایشان دارد.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
پیغمبر (ص) فرمود: «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»، اما امام معصوم فرمود «نَحنُ مِن نُور العین»؛ در حالی که پیغمبر اسلام دارای مقام بالاتری هستند؟
نشانی لینک پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9913.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن