پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
اطلاق "شهید" نیز عام و خاص دارد. یعنی یک موقع به مطلق واژهی شهید اشاره دارید و یک موقع مقصود همان "کشتهی در جنگ" میباشد.
●- در معنای عام، مؤمن در بستر آرام بمیرد نیز شهید است. چرا که تمام عمرش را به مجاهدت در راه خدا گذرانده است و اکنون سرنوشت او به هزاران هزار دلایل اختیاری و یا اجباری این گونه رقم خورده و مقدر شده که در جنگی کشته نشود و در بستر بمیرد. چنان که در آیهی کریمه هر دو را مترادف بیان نموده است:
«وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» (الحج، 58)
ترجمه: و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد؛ که او بهترین روزیدهندگان است!
●- در معنای خاص، "شهید" به کسی گفته میشود که در راه خدا جنگیده است و در این جنگ به قتل رسیده است. چنان که فرمود:
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» (آلعمران، 169)
ترجمه: هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
ایمان:
نکتهی مهم همان است که در متن پرسش به آن اشاره نمودید، یعنی "ایمان" و "مؤمن".
اسلام عزیز، به رغم تمامی اوامر، تأکیدها و توصیههای خداوند متعال در قرآ کریم نسبت به "عمل صالح"، یک دین "عملگرا = Pragmatism" نمیباشد؛ چرا که اسلام کامل است و انسان از دو امکان و استعداد "نظری و عملی" برخوردار میباشد و باید در هر دو رشد نماید، لذا همیشه ایمان و عمل صالح با هم آمده است «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ».
انسانهای کافر، مشرک و منافق نیز عمل خوب بسیار دارند، عملکرد حیوانات از روی غریزه خودشان است و خوب است، عملکرد تمامی عناصر طبیعی و کل طبیعت زمین و آسمانها نیز تکوینی و خوب است، و ماشینآلات و نرمافزارها نیز خوب عمل میکنند؛ اما خداوند متعال، عمل خوب را از آدم خوب میخرد؛ خداوند سبحان با مؤمن معامله میکند و مشتری جان و مال مؤمنان میباشد نه همگان. بالاخره همگان بدون استثنا، هم مال میدهند و هم جان؛ اما فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» - بهشت نیز جایگاه و پاداش آدم خوب (مؤمن) با کار خوب (عمل صالح) میباشد، نه هر کسی که در دنیا کار خوبی انجام داده است. چنان که تأکید نمود:
«وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا» (النساء، 124)
ترجمه: و كسانى كه كارهاى شايسته كنند چه مرد باشند يا آن در حالى كه مؤمن باشند آنان داخل بهشت مىشوند و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمىگيرند.
شهید راه وطن!
اصطلاح "شیهد راه وطن" که به خاطر حسّ عمومی "وطن دوستی" به مذاق خوش میآید را بسیار شنیدهاید، اما اینگونه واژهها، همه دروغ و "بدلسازی"، برای جایگزینی "شهید راه خدا" میباشد. وطن، مایملک انسان است و انسان مملوک خداوند متعال است.
بله، دفاع از وطن یک ارزش است، ولی نه تنها هر کافری به هنگام حملهی دشمن از وطنش دفاع میکند، بلکه حیوانات نیز چنین رفتاری دارند. بیتردید اگر دشمن مهاجمی به وطن (کشور – خاک - مرزهای) مردم کافر چین، یا مردم غافل امریکا و کشورهای اروپایی، یا بتپرستان هندوستان و ... حمله کند، بسیاری از مردم به دفاع بر میخیزند، میجنگند و چه بسا کشته هم بشوند.
آیا این ارزش ندارد؟! چرا بسیار ارزشمند است، اما برای همین دنیا خوب است و نزد پروردگار عالم، هیچ ارزشی ندارد، مگر آن که شخص مؤمن باشد و دفاع او از خانواده یا وطنش در راه خدا باشد.
"شهید راه وطن"، اجرش را از همان وطن و هموطنان میگیرد. برایش احترام قائل میشوند، سر خاکش دسته گلی میگذارند و یا (مثل تمامی کشورها)، مجسمهای نمادین را در میدانی برای سربازان گمنام بنا میکنند و مورد احترام قرار میدهند. اما کسی که اجرش را از خدا میخواهد، باید به او معرفت و ایمان داشته باشد، و در راه او حرکت نماید.
فیسبیلالله:
از اینرو، هر کجا که در قرآن کریم، سخن از هجرت، جهاد، قتال (جنگ)، صدقات، خیرات و حتی عبادات آمده است، قید به "فی سبیل الله" دارد. یعنی آدم مؤمن، بندگی الله جلّ جلاله را هدف میگیرد و برای رشد، کمال و قرب به او، به تناسب شرایط، راهی را انتخاب میکند. او همیشه و در هر کجا و کاری که باشد، در جهاد فیسبیلالله است، و اگر جنگ میدانی لازم شد نیز میجنگد.
«وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» - «وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» - «فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» - «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» - «الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» - «يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».
ارزش هدف:
ارزش هر کاری، به هدف آن است و نه به شکل فیزیکی آن؛ بالاخره در یک جنگ هر دو طرف میجنگند و کشته میدهند – امیرالمؤمنین علیه السلام میجنگد، خوارج نهروان و لشکریان معاویه لعنة الله در صفین نیز میجنگند؛ امام حسین، حضرت عباس و علی اکبر علیهم السلام میجنگند، شمر و خولی و عمر سعد نیز میجنگند و ...، فقط جنگ نیست، بلکه همه کارها همینطور است؛ مؤمن اقامه نماز میکند، منافق یا ریاکار نیز نماز میخواند – مؤمن تلاوت قرآن کریم دارد، خوارج گذشته و حال نیز قرآن را حفظ کرده و بر سر نیزه میکنند – مؤمن به مسکین و سائل (کسی که روانداخته و درخواست میکند) و نیز یتیم رسیدگی میکند، کافر هم همین کارها را انجام میدهد – مؤمن به امر خدا تحصیل علم و یا تولید و تجارت میکند، و حاصل کارش به نفع اسلام و مسلمین میگردد، کافر هم تحصیل و تجارت میکند ...؛ اما تفاوت ارزشی در همان هدف است؛ یعنی چه کسی، چه کاری را برای چه انجام میدهد؟
عنوان شهید دادن:
در یک حرکت عمومی، ما نمیتوانیم معاد برپا کنیم و یا گزینش به راه بیندازیم تا ببینیم چه کسی در کدام عمل، چه هدفی داشته است؟!
هر که و هر چه به باقی وصل شود، باقی میماند و هر که یا هر چه که به فانی وصل شود، فنا میپذیرد
به عنوان مثال: در جنگ تحمیلی، به دستور امریکا و انگلیس، به عاملیت رژیم بعث و یاری نزدیک به 60 کشور در جهان، به کشور (وطن = خاک = مرزها)ی ما حمله شد، و البته علت اصلیاش انقلاب اسلامی و استقرار نظام سیاسی جمهوری اسلامی و بالتبع استقلال کشور بود. بیشتر آنها که شعار "وطن وطن" سر میدانند [مانند ملیگراها و بسیاری دیگر]، یا فرار کردند و یا به گوشهها خزیدند و حتی به دشمن کمک کردند، و ملت "الله اکبر" گویان، از وطن و نوامیس مادی و معنویشان دفاع کردند و دشمن را عقب راندند.
پس، مردم از زن و مرد و اقشار گوناگون، به دفاع برخاستند، برخی کشته شدند، برخی مجروح شدند، برخی اسیر شدند، برخی ترور شدند، برخی آواره شدند ...، برخی دیگر نیز جنگ سخت و نرم را با صلابت و موفقیت به پیش بردند و به پایان رساندند و باقی ماندند. قرار نیست که همه کشته شوند و مسلمانان همیشه به حسب ظاهر مغلوب گردند.
در این حرکت عمومی، از آنجا که عموم برای خدا « فِي سَبِيلِ اللَّهِ » و به رهبری و امر ولیّ خدا (امام خمینی رحمة الله علیه) به میدان رفتند، و در جبهه یا پشت جبهه به جهاد و قتال پرداختند، همه نزد خداوند متعال مأجور هستند، اگر چه مسیحی و یهودی بوده باشند، و اگر کشته شده باشند، در نگاه ما "شهید" هستند و انشاء الله نزد پروردگار عالم نیز "مهاجر، مجاهد و کشته راه خدا و شهید" محسوب میگردند.
حال فرض کنید که رزمندهای سالم و سلامت برگشت و مدعی شد که «من اصلاً با خدا کاری نداشتم، هیچ ایمانی نیز به توحید و معاد ندارم، چه رسد به اسلام، بلکه فقط برای "وطن" به میدان رفتم»، اجرش با ماست و همین قدر است که میگوییم: «متشکریم، چه کار خوبی کردی»؛ اما نزد پروردگار عالم، هیچ ندارد، چون خودش نخواسته چیزی را با خود ببرد. «وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ - و برای او در آخرت چیزی نیست / البقره، 200» - از خاک دفاع کرده، اما خداوند متعال که خالق خاک و انسان را تکذیب نموده و روز ملاقات را انکار نموده است! در واقع چنین کشتهای، «خَسَرَ الدّنیا وَ الآخِرة» شده است، چرا که در دنیایی که قبولش داشت کشته شد و در آخرتی که قبولش نداشت، کافر و دست خالی محشور میگردد.
کشتهی دوران طاغوت:
اگر چه در دوران انقلاب و جمهوری اسلامی، ما تمامی کشته شدگان در ترور یا جنگ را شهید میدانیم، اما حرکت، تلاش، جهاد و قتال (جنگ) در راه خدا « فِي سَبِيلِ اللَّهِ »، دوره طاغوت و غیر طاغوت ندارد. اگر در گذشته به کشور ما حمله شده و عدهای به دفاع برخاستند و کشته شدند و یا نشدند نیز دو وجه دارد، یا مؤمن نبوده و کافر بودند، که اجرشان در همین دنیاست که از آنها قدردانی میشود، یادشان گرامی داشته میشود، در تواریخ مینویسند: «مردمان سلحشوری بودند»؛ و یا موحد، اهل کتاب و مسلمان بودند، به توحید و معاد اعتقاد داشتند و در راه خدا به دفاع از خاک، وطن، نوامیس مادی و معنوی و ... برخاستند و کشته شدند، که حتماً شهید هستند. انشاء الله.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
در چه صورتی میتوان به کسی که در جنگ (دفاع از وطن و نوامیس) کشته شده، لقب «شیهد» داد؟ اگر در زمان طاغوت کشته شده باشد چه؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9342.html
کلمات کلیدی:
گوناگون شهيد