«ایکس – شبهه»: توجه نمایید که این قبیل شبههپراکنیها را مجدد در برخی از سایتها آغاز نمودهاند. سعی این پایگاه همیشه بر این بوده است که قبل از ارائهی یک پاسخ، نظر و بصیرت مخاطبین گرامی را به چند و چون غرائض و اهداف و زوایای پیامها و القائات پنهان یک «شبهه» که ممکن است در ظاهر آن مشهود نباشد جلب نماید. چرا که طراحان اینگونه شبهات اغلب خود پاسخ شبهات مطروحهی خود را میدانند و اغلب اصلاً با پاسخ کاری ندارند، بلکه همان پیامهای پنهان القایی مد نظرشان است. اینک به نکات ذیل دقت فرمایید:
الف – اساس طرح اینگونه شبهات و قیاسهای بیدلیل، برای این است که به صورت ناخودآگاه، یک دیدگاه و جهانبینی مادی را ترویج کنند و به مخاطب القاء کنند که آن چه ارزش دارد و قابل بهرهوری و استفادهی انسان است، فقط دستآوردهای مادی است.
ب – می گویند: نه تنها قداست نبخشید، بلکه حتی نگویید که حضرت علی علیهالسلام انسان ساخت و میسازد! حالا سؤال را برعکس میکنیم تا روش القاء در طرح یک سؤال یا شبهه مشهودتر گردد و میپرسیم: «ادیسون به جامعه بشری خدمت کرد یا علی (ع)، لطفاً بدون علمزدگی، نفرمایید ادیسون برق را کشف کرد»!
ج – نکتهی مهم دیگر، قیاس بیدلیل یا به اصطلاح «قیاس معالفارق» است. در چنین سؤال یا شبههای، این واژهی [یا] برای چه استفاده شده است؟ واژه [یا] ذهن را مجبور میکند که بین دو یا چند چیز، فقط یکی را انتخاب کند! این راه را میروی [یا] آن راه را؟ این را میپسندی [یا] آن را؟ این را درست میدانی [یا] آن را؟ و ....؟ حال سؤال اینجاست که چرا ذهن و تفکرات ما باید یکی را انتخاب کند؟ مگر بر سر دوراهی بین انتخاب حضرت علی علیهالسلام و ادیسون ماندهایم و ناچاریم فقط یکی را انتخاب کنیم؟!
د- چنین سؤال و قیاسی همه جا بیربط است. فرض کنیم وارد دانشگاهی مانند دانشگاه تهران، آکسفورد یا هاروارد شدهایم. هیئت علمی، اساتید، استادیارها، کتب درسی و منابع تحقیقی و مطالعاتی را میبینیم. در ضمن ساختمانها، اتاقهای درسی، فضای سبز ... و خلاصه مهندسی و آرشیتکتی را نیز میبینیم. حال سؤال کنیم که فلان دانشمند، نویسنده، استاد یا ... خدمت کرده است یا مهندس و آرشیتکت؟! چرا دانشجو باید موظف باشد که بین این دو یکی را انتخاب کند؟!
و – انسان به عنوان اکمل مخلوقات و یا به قول غربیها «موجود ناشناخته»، دارای ابعاد، استعدادها و نیازهای بسیار متعدد و غیر قابل شمارشی است. انسان روح دارد، جسم هم دارد. عقل دارد، نفس هم دارد. علم دارد، در عین حال جهل نیز دارد... و از روحیات و صفات بسیار متفاوت و حتی متضادی هم برخوردار است، چنان چه رحم و شفقت دارد، کینه و انتقام هم دارد. صداقت دارد، دو رویی و نفاق هم دارد. بخشش دارد، بخل هم دارد. شجاعت دارد، ترس هم دارد ... و در نهایت ایمان دارد، کفر نیز دارد.
این انسان با این عظمت و پیچیدگی و با روح و جسم خود در جهانی زندگی میکند که هر جزء این جهان نیز هم از جسم برخوردار است و هم از ملکوت غیر مادی. پس نه استعدادهای این انسان قابل شمارش و محدود کردن است و نه نیازهای او و نه امکاناتش در طبیعت و ماوراء طبیعت.
انسان نیاز دارد از جهانبینی درستی برخوردار باشد، و گرنه چون نفهمیده از کجا آمده و به کجا میرود، حتماً به خطا رفته و رشد نمیکند و در واقع گمراه و هلاک میشود.
انسان نیاز دارد که بداند عقل چیست و نفس کدام است و چگونه باید این دو را مورد استفاده قرار دهد؟ انسان میخواهد «بایدها و نبایدها»ی درست، صحیح و منطبق با حقیقت و واقعیت هستی را بشناسد تا بتواند به رشد، کمال و فلاح برسد. انسان نیاز دارد که بفهمد چه فرقی بین علم ادیسون با علم معاویه است؟ ادیسون توانست الکتریسته را در طبیعت و قابل استفاده نماید، معاویه نیز توانست حالات روحی، روانی و فرهنگی مردم و نیز راهکارهای نفوذ و سلطه بر آنان را کشف کند و قابل اجرا و استفاده قرار دهد. او یکی از قویترین و با استعدادترین طراحان جنگ نرم بوده و هست. حال کدام عقل و منطقی میگوید که آن خوب است و این بد و چرا؟
هم چنین انسان نیازهای مادی فراوانی دارد که از جمله آنها: آب و خوراک، مسکن، پوشش، بهداشت، ارتباطات و ... میباشد و هر چه تکنولوژی پیشرفت کند، انسان میتواند ابزارهای جدیدی برای خود مهیا نماید و با سرعت، سهولت و امکانات بیشتری کار کند. لذا اگر چه انسان در خاموشی مطلق نیز فکر میکند و با نور یک شمع نیز میتواند خود و جامعه را بسازد و در مقابل با استفاده از «برق» نیز میتواند سلاحهای کشتار جمعی بسازد و به جنایات بیشماری دست بزند، اما هیچ ضرورتی به قیاس و انتخاب یکی از این [یا] آن وجود ندارد.
صرف نظر از مبحث «قداست»، باید چنین دید که هر خدمتگزاری به اندازهی ظرفیت وجودی خود، عقل و بصیرت خود، علم و دانش خود، مأموریت و تکلیف خود، همت و توان خود و ... خدمتی کرده است و انسان و جامعهی بشری نیز از آن بهرهمند گشته و میگردد.
د - اما اگر سؤال شود که مثلاً: نیاز انسان به عقل بیشتر است یا به نفت؟ به شعور و بصیرت بیشتر است یا به برق؟ به اخلاق و کمال انسانی بیشتر است یا به الکترونیک؟ و ...، مقولهی دیگری است. در هر حال دانشمندی چون ادیسون، قبل از آن که «الکتریسته» را کشف کند و از روشنایی برق استفاده کند، ادیسون بود و با عقل، شعور، احساس مسئولیت، خدمت دوستی، روحیه کار و تلاش بیوفقه و علمی که در دوران بیبرقی به دست آورده بود، توانست یکی از بی شمار خواصی که در طبیعت وجود دارد را کشف و قابل استفاده نماید.
بدیهی است که اگر عقل، شعور، بصیرت، ایمان، اخلاق، هدفداری، پایبندی به بایدها و نبایدهای صحیح وجود نداشته باشد، هم فرق سر امام علی علیهالسلام شکافته میشود و هم گالیله سوزانده میشود و هم کتابخانهها به آتش کشیده میشود و هم بمبهای اتمی، نوترونی، شیمیایی و ... به سر مردم بیگناه ریخته میشود و هم دانشمندان ملیتهای مختلف ربوده، شکنجه و ترور میشوند ... و همهی این جنایات نیز به دست بشری که انسان و آدم نشده است صورت میپذیرد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی