پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر تشخیص ندهیم، چگونه الگوهای برتر را انتخاب و تبعیت نماییم؟!
این سخن (یا پرسش، یا شبهه)، تکرار همان شعار "ما حق قضاوت نداریم" میباشد که به اَشکال گوناگونی مطرح میشود؛ چرا که "مقایسۀ افراد با یکدیگر نیز خودش نوعی قضاوت میباشد".
هدف اصلی از این دروغی که در سطح گسترده و حتی رسانه ملی، سلبریتیها و ... فرافکنی میشود، این است که شما امکان تشخیص "حق و باطل" را از دست بدهید و نتوانید بین "ارزش و ضد ارزش"، تفاوتی قائل شوید و "حق و باطل" را از هم تمیز دهید، و دائم این تردید را به خود القا کنید که «شاید چنین نباشد – شاید برعکس باشد – شاید او معذور است و ...»!
●- بله، دینا، "معاد" نیست و ما هم خدا نیستیم، لذا بررسی دقیق این که چه عواملی سبب انحراف کسی شده است، ممکن نیست؛ اما یک اصل مشخص است و به تجربه نیز ثابت شده است، که علت غالبی که میتواند اثر تمامی علتها را از بین ببرد و خودش نقشآفرینی کند، همان "اختیار، اراده و انتخاب" در انسان میباشد.
چه در گذشته و چه حال، افرادی که در میان خانوادههای مؤمن و در محیطی سالم رشد یافتهاند [حتی از فرزندان یا همسران اهل عصمت علیهم السلام بودهاند] و سپس کافر، مشرک، منافق، فاسد، ظالم و فاسق شدهاند از یک سو، و افرادی که از والدینی جاهل، کافر، مشرک و ... به دنیا آمدند و در محیطهای فاسد بزرگ شدند و سپس به عقلانیت، منطق، توحید، معاد و اسلام روی آوردهاند از سویی دیگر، همه دلیل بر همین نقش عقل، اختیار، اراده و انتخاب میباشد.
●- این یک حقّۀ بسیار قدیمی است که میگفتند: «تو چه میدانی، شاید آن کافر یا فاسق، نزد خدا مقربتر از آن مؤمن باشد»! و هدف از این حقۀ شیطانی، این بوده و هست که کسی به خود جرأت ندهد بین بد و خوب، ارزش و ضد ارزش، و انسان هدایت شده و منحرف، تفکیکی قائل شود!
اما خداوند متعال، تمامی تعاریف حق و باطل، ملاکهای بد و خوب، تفاوتهای ارزش و ضد ارزش، و شاخصههای انسان خوب و انسان بد را بیان کرده است تا ما بتوانیم بشناسیم، تشخیص دهیم و تمیز قایل شویم و بالتبع از خوب، خوبی، ارزش و انسانهای برتر بیاموزیم و تبعیت نماییم.
●- اگر اصل مطروحه درپرسش ملاک باشد، شما میتوانید با توجه به تفاوت اساسی خاندان رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، با خاندان ابوسفیان – یا امیرالمؤمنین علیه السلام و معاویه لعنة الله علیه – یا امام حسن و امام حسین علیهما السلام، با معاویه، یزید، عمرو عاص و ...؛ بگویید: «نمیشود بین آنها مقایسهای نمود و گفت کدام به خدا نزدیکترند»؟! این یعنی تعطیل عقل، کور کردن بصیرت و زندگی در هالهای از اوهام و ابهاماتی که یقیناً راه هدایت و رشد را میبندد!
●- هرگز گمان نکنید که این حرفهای سبک و بهانههای بیمنطق، نظراتی است که همینطوری در اذهان ایجاد شده است، بلکه یک جریان بسیار خطرناک فکری میباشد، که در عرفانهای کاذب و حتی توسط برخی از اشخاص مشهور، مطرح میشود. مثل آقای صمدی آملی که میگوید: «اثر کار شِمر در هدایت نمودن مردم، بیشتر از حضرت نوح و امام حسین علیهما السلام بوده، چرا که آنها در نهایت 72 نفر را هدایت کردند، اما کار شِمر سبب بیداری و هدایت دهها و صدها میلیون نفر شده است، پس شمر هم در قیامت حرف دارد و چه بسا به بهشت برود – ما باید از شِمز متشکر باشیم»!
●- پس ببینید که ریشه و هدف چیست و کجا را میزنند؟!
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه