پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
مگر قرار است که در این دنیا، به حدّ رضایت برسیم که پرسیده شود: «چگونه»؟! اگر راضی باشیم که دیگر حرکتی به سوی رشد و کمال نمینماییم!
مهم است که تعریف "زندگی" و نیز تعریف "رضایت"، نزد انسان چگونه باشد؟ لذا از آنجا که تعریف زندگی و نیز شاخصهها و عوامل رضایت نزد افراد متفاوت است، نمیتوان یک روش خاص را بیان نمود و گفت: «این چنین از زندگی خود راضی باشید».
●- کسی که با یک یا چند مشکل جدی مواجه شده، میگوید: «اگر این مشکلات مرتفع گردد، راضی میشوم» - کسی که با مشکل تأمین معاش یا فقر مالی مواجه است، میگوید: «اگر درآمدی مناسب و مستمر داشته باشم، راضی میشوم» - کسی که مبتلا به بیماری شده است، میگوید: «اگر بهبود یابم راضی میشوم، چرا که سلامتی از همه چیز مهمتر است»! اگر تمامی این نعمات را به کسی بدهند، میگوید: «من به ارتباطات، شهرت، اعتبار و احترام نیز نیاز دارم»؛ و اگر آن را نیز بدهند، میگوید: «هیچ کدام از اینها بدون برخورداری از قدرت، کارآیی و فایدهای ندارند» ... و خلاصه آن که چون نیازهای انسان تمامی ندارد و نامحدود نیست میباشند، رضایت کامل از زندگی، هیچگاه حاصل نمیگردد.
*- از سویی دیگر، باید دقت نمود که "رضایت"، مانع از تلاش برای رشد بیشتر میشود. کسی که "رضایت" دارد، دیگر احساس نیاز ندارد و برای رفع آن نیز تلاشی نمیکند؛ پس ابتدا درجا میزند و سپس به عقب بازمی گردد!
*- پدر بزرگ من میگفت: «مردم از هر چه که دارند، ناراضیاند، به جز "عقل"شان! یکی میگوید: کاش چشمان بزرگتری داشتم، دیگری میگوید: کاش قدم بلندتر بود، آن یکی میگوید: کاش لاغرتر یا چاقتر بودم، دیگری میگوید: کاش درآمد و ثروت بیشتری داشتم ...؛ اما کسی نمیگوید: «کاش عقلم کاملتر میشد»!
بنابراین، انسان عاقل و مؤمن، هیچگاه به وضعیت موجود راضی نمیشود و میگوید: «ای کاش عقلم کاملتر بود – ای کاش علمم زیادتر بود – ای کاش بصیرت عمیقتری داشتم – ای کاش توفیق بیشتری در بندگی مییافتم- ای کاش امکانات بیشتری برای خدمت به مردم در راه خدا به دست آورم و ... .
●- دقت نماییم که "رضایت"، متناسب با هدف میباشد؛ اگر هدف فقط دنیا و متاعش باشد، هیچ گاه رضایت کامل حاصل نخواهد شد، چرا که دنیا فانی و متاعش محدود، و انسان نیازمند میباشد.
اما، اگر هدف خدا شد، هدف لقاء الله و جلب رضایت معبود و محبوب حقیقی شد؛ آدمی در راه قُرب به او حرکت میکند، بندگی و اطاعت از او را پیشه میسازد؛ و آنگاه است که از نعمات بیحد و غیر قابل شمارش او راضی میشود، از این که در مسیر هدایت قرار گرفته راضی میشود، از این که تحت پوشش ولایت او و اولیایش قرار گرفته راضی میشود، از این که مورد مغفرت و رحمت واسعۀ او واقع شده میشود، راضی میشود ...؛ اما، باز هم قانع نمیشود، چرا که آدمی، بیحدّ، عاشق کمال بیحد است.
آن که هدفش خداست، راهش را میرود - کارش را چارچوب بندگی انجام میدهد - برای خواستهها و برآوردن نیازهایش دعا و تلاش مناسب میکند - با مشکلات با بصیرت و صبر (استقامت و تحمل) مواجه میشود - از آن چه خداوند متعال برای او تقدیر کرده، راضی میشود؛ چرا که میداند او خیر و سعادت بندهاش را میخواهد. لذا در دعایش میگوید: «اللّٰهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، راضِيَةً بِقَضائِكَ - خدایا نفسم را آرام در برابر تقدیرت، خشنود به قضایت، حریص به ذکر و دعایت قرار ده» / زیارت امین الله».
چنین شخص و شخصیتی، حتی در گودال قتلگاه، میگوید: «إلهِى رضاً بِقَضائِکَ (خداوندا راضیم به رضای تو) و تَسلِیمًا لأمْرِکَ (تسلیم امر تو هستم) و لا مَعبودَ سِواکَ (هیچ معبودى جز تو نیست) یا غِیاثَ المُستَغیثینَ ( ای فریاد رس فریادخواهان)».
و خداوند متعال نیز چنین بندهای را به خودش اختصاص میدهد و میفرماید:
«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي» (الفجر، 27 تا 30)
ترجمه: تو اى جان (روح) به اطمينان رسيده (و آرام یافته) * به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی (راضی) و هم او از تو خشنود (راضی) است * پس به جمع بندگانم در آى * و در بهشت من داخل شو.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان.
پرسش:
چگونه به رغم این همه مشکلات، از زندگیمان راضی شویم؟ آیا هر چه شد، بگوییم: «من همین را میخواستم و اگر بار دیگر بیایم، همین را برمی گزینم؟»
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shortanswer/11290.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه