پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
گاهی آدمی گمان میکند که دیگر خیلی مؤمن و متوکل شده است و باید از مقربان درگاه باشد! اما خداوند سبحان، در آزمایشاتی به او نشان میدهد که چنین نبوده و نیست؛ چنان که در رأس همه، به ابلیس لعین که به خاطر عباداتش به مقامات ملکوتی رسیده بود، با یک امتحان در امر به سجده، نشان داد که در تو "تکبر" وجود دارد! اما چرا نشان میدهد؟ برای این که ما عیب، ایراد، نقص و سد راه رشد و قُرب بیشتر خود را بشناسیم و در پی اصلاح آن برآییم.
●- اگر خداوند متعال بپرسد: «این چگونه شناخت، ایمان و توکلی است که گمان داری مرگ تو که به امر من است، با بخشندگی و مهربانی خودم در تضاد است؟!»، چه پاسخی برایش وجود دارد؟!
●- اگر خداوند متعال بپرسد: «این چگونه شناخت و ایمانی است که به جای رسیدن به توحید، سعی داری در وجود من، اسما و صفات من که همگی عین ذات من میباشند، و در افعال من، تضاد بیابی؟!» پاسخش چیست؟!
●- اگر بفرماید: «خوب بود میپرسیدی: «رابطۀ خواستههای بندۀ مؤمن و متوکل، با مرگ چیست؟» نه این که بپرسی: «آیا اراده و فعل من، با رحمت من در تضاد نیست»؟!
یک - انسان تا وقتی زنده است، آروز و امید به رسیدن خواستههایش را دارد؛ و اگر مؤمن باشد، با توکل، دعا و توسل، و البته کار و تلاش، در پی برآورده شدن نیازها و تمایلات خود میباشد؛ پس آیا هیچ گاه نباید بمیرد؛ چون هنوز در دنیا خواستههایی دارد؟!
دو - خواستههایی که آدمی در دنیا به آنها میرسد و یا نمیرسد، همه نیازهای دنیوی میباشد، لذا به محض وقوع مرگ، دیگر این خواستهها را ندارد. بنابراین، مرگ خودش رفع نیازها و خواستههای دنیوی میباشد.
سه - آدمی، از آن جهت که فطرتاً خداجو و خدا خواه آفریده شده است، چه مؤمن باشد یا کافر، هر چیزی را برای چیز دیگری میخواهد تا برسد به محبوب غایی و نهاییاش؛ که یا دنیا و متاع آن است و یا خداوند سبحان. مِثل آن که کسی اشتغال را برای درآمد میخواهد، درآمد را برای رفع نیازها و رفاهش میخواهد، رفاه را برای سعادت بیشتر میخواهد و ...؛ پس مهم است که هدف غایی چیست و این سلسله به کی یا کجا ختم میشود؟
غایت و شدت محبّت یک انسان مؤمن و متوکل، همان الله است؛ چنان که فرمود: «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ - (محبوب غایی) و شدت محبّت مؤمنان، الله میباشد» (البقره، 165)؛ یعنی مؤمن و متوکل نیز دوست داشتنیها، نیازها و خواستههای بسیاری دارد، اما زنجیرۀ محبتهای او، به محبّت خداوند منّان ختم میشود، یعنی همه چیز را در راه او، برای تقرب به درگاه او، و برای رسیدن و لقای او دوست دارد؛ چنان که به پیامبر عظیم الشأنش فرمود:
«قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» (الأنعام، 162 و 163)
- بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است * همتايى براى او نيست؛ و به همين مأمور (امر) شدهام؛ و من نخستين مسلمانم!» (در مسلمانی و تسلیم او بودن، بر همگان پیشی دارم).
بنابراین، مرگ برای مؤمن و متوکل، پایان سفر، پایان دوری (فراق)، پایان غم و غصه، پایان نیازها و گرفتاریها و پایان تمامی مشکلات میباشد؛ لذا عین رحمت و رأفت اوست.
●●- با همین مقدار از شناخت (معرفت)، ایمان و توکل، دیگر کسی نخواهد گفت: «من در دنیا، با ایمان و توکل و دعا و البته با سعی و کوشش در کسب حلال، میخواستم خانهای بخرم، اما مرگم رسید، آیا این با بخشندگی و مهربانی خدا، ضدیت ندارد؟!»
پاسخش این است که این چگونگی شناخت و نگاه تو، به خدا، به رحمت، رأفت (مهربانی) و کرم خدا، به دنیا، به آخرت، به محبوبهای مقطعی و محبوب غاییات و ... میباشد که با ایمان و توکل به او ضدیت دارد! لذا باید دنبال شناخت ضعف و کاستی در خودت باشی، نه این که به جای خدا، خود را منزه (سبحان) بدانی، و در واحد و احد بودن او شک و تردید نمایی، و برایت این پرسش مطرح شود که آیا اسماء و صفات او، با فعل او ضدیت دارند یا ندارند؟! «ضدیت» در کثرت پیش میآید، و خداوند سبحان، ترکیب نیست که ضدیت دربارۀ او مورد پرسش یا شک و تردید قرار گیرد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
با ایمان، توکل و تلاش در کسب حلال، مترصدن رسیدن به حاجتی هستم که مرگم فرا میرسد و مرگ دست خداست. آیا این مرگ، با بخشندگی و مهربانی او در تضاد نیست؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/shortanswer/12158.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه توحید