پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
بله، خداوند سبحان به هیچ چیزی احتیاج ندارد، بلکه این مخلوقات هستند که به تناسب نوع، ظرفیت وجودی و نقششان در چرخۀ آفرینش و راه رشد و کمالشان نیازمند به وسائط و وسایل میباشند.
●- آیا با عقلشان به این نتیجه رسیدهاند که هدایت بشر، نیازی به پیامبر، وحی، دین، معلم، مربی و پیشوا ندارد؟!
●- آیا عقل آنها چنین ناقص است و حکم میکند که تمامی مراکز آموزشی و آموزشگاهها تعطیل شوند و انسانها خود با عقلشان فایده و ضرر، خوب و بد و ... را تشخیص دهند؛ و یا فقط نوبت به انبیای الهی و دین خدا که میرسد، عقلشان تا همین اندازه درک و حکم میکند؟!
●- آیا با عقل خودشان تشخیص میدهند و حکم میدهند که خداوند سبحان، چگونه باید بندگانش را هدایت نماید؟!
●- آیا عقلشان به آنها نشان نداده که «عقل به نور علم میبیند»، و انسان عاقل بدون علم، مانند انسان بینا در تاریکی محض میباشد؟!
●- آیا عقلشان به اثبات آنها نرسانده که خداوند متعال، دو کتاب خلقت و وحی را در اختیار انسان قرار داده تا نوری برای عقلشان باشد؟!
●- آیا خداوند متعال برای روشنایی و انرژی بخشی، به خورشید احتیاج دارد و برای آبرسانی به دریا و اقیانوس احتیاج دارد، و یا برای تأمین ارزاق حیوانات و انسانها، به زمین و هوا و گیاهان و ... احتیاج دارد؛ یا این که خیر؛ بلکه این نیازهای متفاوت مخلوقات و از جمله انسان میباشد و خداوند علیم و حکیم، نظام یکپارچه، مرتبط و منظم خلقت را برای رفع نیاز آنها قرار داده است!
●- هنوز فرق «عقل و علم» را نمیدانند و میخواهند با همین عقل ناقص خود همه چیز را تشخیص دهند!
*- انسان، وقتی به دنیا نمیآید، هیچ نمیداند و گام به گام میآموزد، اما کدام علمی بدون معلم، راهنما و مربی قابل کشف میباشد و کدام راهی [چه درست و چه نادرست] بدون راهنما، پیشوا و امام طی میشود؟!
*- عقل و علم آنها، به همین اندازه است که در این اظهارات غیر عقلی بروز میدهند؛ اما بشر با تمام رشد علمی، به کجا رسیده است که هنوز به خودش «انسان، موجود ناشناخته» میگوید و اقرار دارد که هنوز از عالم هستی و حتی همین جهان ماده، چیز زیادی نمیداند؟! حال چگونه بشر میتواند با این علم اندک و عقل ناقص خود، تمامی حقایق را بشناسد، و تمامی حق و باطل و یا خوب و بد را از هم تمیز دهد؟!
*- انسان، موجودی الگوپذیر میباشد، پس اگر انسان کامل -که خداوند متعال او را میشناسد و میفرستد-، الگوی انسان قرار نگیرد، حیوانات و انسانهای حیوان صفت را الگو قرار داده و تبعیت خواهد نمود؛ چنان که در زندگی و رفتار کفار و مشرکان، شاهدیم.
دروغ توجیهی
این که یک عده میگویند: «ما فقط خدا را قبول داریم و غیر او را قبول نداریم»، یک دروغ مسخره و آشکار است که خودشان نیز میدانند.
خدایی که آنها قبول دارند، خدای ساختۀ خیال خودشان میباشد، نه خدا حقیقی که حیّ، علیم، حکیم، خالق، مالک و ربّ میباشد.
●- بدیهی است که این خدای ساختۀ ذهن و تخیل، نه چیزی را خلق میکند، نه مخلوقاتش را هدایت تکوینی و تشریعی مینماید، نه میشنود، نه پاسخ میدهد و نه کاری با مخلوقات و مردمان دارد، چرا که نمیتواند داشته باشد!
●- این خدای ساختگی و موهوم، نه تنها هیچ معرفتی نمیافزاید، نقشۀ راهی برای رشد نمیدهد و امر و نهیای ندارد، بلکه خودش مصنوع و مرعوب ذهن صاحب آن میباشد و طبق فرمان و خوشایند او عمل میکند [البته در عالَمِ خیال].
اینان، هیچ گاه خدای حقیقی را بندگی نمیکنند، بلکه به خدای ساختۀ ذهن خود امر میکنند که چه باید بکند، چه نباید بکند، چگونه هدایت کند، از چه چیزی راضی یا ناراضی باشد ... و خلاصه این خدای ساختگی، فقط «اسباب بازی» ذهن آنهاست.
اما، برای این که [به ویژه در جامعه اسلامی]، کفر خود را علنی نکنند و به جهل [بیخردی و بیسوادی] متهم و محکوم نگردند، و در ضمن علیه اسلام نیز موضعگیری و ضد تبلیغ کنند، با ژستی روشنفکرانه میگویند: «ما فقط خدا را قبول داریم و دیگر هیچ»، در حالی که اگر به صراحت بگویند: «ما کافریم و هیچ خدا، پیامبر، دین و معادی را قبول نداریم»، برایشان بهتر است و کمتر مورد سرزنش و تمسخر هر عاقلی قرار میگیرند.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه