پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
این جمله، بیان سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، در توصیف شهادت خودشان میباشد که فرمودند: «أنَا قَتیلُ العَبرَةِ، لا یذکرُنی مُؤمِنٌ إلَا استَعبَرَ - من کشته اشکم. مؤمنی از من یاد نمیکند، جز این که میگرید.»
(امالی صدوق، ص200 - مناقب ابن شهر آشوب، ج3ص239 - بحارالانوار: ج98 ص295 - روضةالواعظین، فتال نیشابوری،ص170 و ...)
در این بیان، باید به دو شاخصۀ «ذکر - یاد» و نیز «مؤمن» توجه نمود. چرا که نفرمودند: «هر که مرا یاد کند، گریه میکند»، بلکه تأکید نمودند: «هر مؤمنی که مرا یاد کند، میگرید».
●- «ذکر - یاد»، صرفاً به خاطر و ذهن آوردن و سپس به زبان جاری کردن نمیباشد، چنان که «ذکر خداوند سبحان» نیز بدین معنا نیست؛ بلکه «ذکر - یاد»، همان «توجه» میباشد که کار قلب است. به هر شکلی که یاد خدا کنید، به او توجه کردهاید و به هر شکلی که توجه کنید، ذکر اوست.
●- «مؤمن» کسی است که به توحید، معاد، اسلام، قرآن مجید و اهل عصمت علیهم السلام، معرفت عقلی و ایمان قلبی یافته است، اگر چه درجات ایمان متفاوت میباشد.
چه بسا بسیاری در مورد سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام و فاجعۀ کربلا و عاشورا، مطالعه کنند و بنویسند، بشنوند و بگویند، اما اینها دلیل و سبب نمیشود که حتماً گریه هم بکنند و اشک بریزند!
اما مؤمن، در آن هنگام که ذهنش و دلش متوجه ایشان و آن مصائب میشود، روحش متصل و قلبش متحول میگردد؛ هم روحش محزون میشود و هم قلبش گریه میکند و سبب اشک نیز میشود.
این اشک حقیقی، روح و قلب را صیقل میدهد، زنگارها را میزداید و نور حق را متساعد میکند. لذا «أنَا قَتیلُ العَبرَةِ» یعنی کشته شدم تا دلها بیدار شوند، کشته شدم تا با توجه و یاد من، زنگارها از دلها زدوده شود – کشته شدم تا قلبها آیینه حقنما گردند، کشته شدم تا محبّت به اوج رسد و سبب حرکت در این مسیر و قرب الهی گردد و این اشک و آثارش، در مؤمنان ظاهر میشود.
البته مقصود این نیست که هر کسی باید ایشان گریه کرد، حتماً مؤمن است و هر کسی گریه نکرد، مؤمن نیست؛ چنان که همین پرسش و پاسخ نیز یاد ایشان است و با اشک نوشته و خوانده نمیشود و چه بسا گریه و اشک، از احساسات طبیعی باشد و نه از معرفت، محبت و عاطفه.
آیت الله جوادی آملی:
«... وجود مبارک سیدالشهداء (علیهالسلام) فرمودند: «أنَا قَتیلُ العَبرَةِ»؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقهمندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکه چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهمالسلام) در قلب شیعیان حضور پیدا میکند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهمالسلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمیکند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده میگیرد و دلِ دوستان حسین بنعلی (علیهالسلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود میشود".» (اسراءنیوز، جوادی آملی)
گریه عقلی:
مؤمن گاهی گریه از حبّ دارد، گاهی گریه از عاطفه (به هنگام درد فراق و ذکر مصائب) دارد و گاهی نیز گریه عقلی دارد که اگر عمیق باشد، سبب ریختن اشک نیز میشود و آن هنگامی است که با ذکر و یاد ائمه اطهار (ع) و ظلمهایی که بر آنها رفته است، بر مصیبت وارده بر خودش و دیگران گریه میکند. گریه میکند که چرا حماقت، سادگی، بیبصیرتی و دنیاگراییها سبب میشود که عدهای از مردم که حتی مُهر اسلام را نیز بر پیشانی زدهاند، آن قدر پست و احمق میشوند که به پلیدی چون یزید، امیرالمؤمنین میگویند و امام بر حقشان را میکشند و در نتیجه نه تنها خود، بلکه نسلهای بعدی (ما) را با حاکم کردن حکومتهای جور و تعظیم در مقابل آنها، از رشد، سعادت و فلاح محروم مینمایند. مصیبتی که هنوز هم در سطحی گسترده و عمیق ادامه دارد.
●- اما، محبّت، مودّت و عاطفه، ریشه و اصل و هدف هر توجه، گرایش، حرکت و کاری میباشد. یاد امام علیه السلام، یاد مُحبّ از محبوب و عاشق از معشوق است، یاد فراق و درد جانکاه آن است، یاد مصائب وارده بر محبوب است که سبب انگیزش برای همراهی، حمایت و ادامۀ راه ایشان میشود. لذا هر گاه «مؤمن» به یاد ایشان بیفتد، گریه میکند.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه