پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
اگر بپرسیم: «راهکارهای به دست آوردن عزّت نفس چیست؟»، بهتر از آن که بپرسیم: «لوازمش کدام است؟» - در هر حال ابتدا باید به معانی مشترکی از واژگان برسیم:
نفس
«نفس»، همان هویت، یا خود، یا منِ هر کسی میباشد. مقصود از تقسیمات گوناگونی چون: «نفس إلهی - نفس حیوانی - نفس مطمئنة، نفس لوّامه، نفس اماره»، وجود چند «خود - من» در یک وجود نمیباشد؛ هر کسی یک «نفس - خود - من» بیشتر ندارد، بلکه لحاظهای متفاوت میباشند که اگر شکل میداشتند، میگفتیم: «زوایای گوناگون یک نفس».
کار یک بُعد نفس (وجود)، شناخت و ادراکات است که به آن «عقل» گفته میشود و بُعد دیگرش برای قوا، امیال و گرایشها، نیازهاى متعدد و مختلف میباشد که به نیازها و امیال طبیعی و مادی، «هوای نفس» گفته میشود. لذا هرگاه سخن از نزاع بین «عقل و نفس» به میان آید، به رویارویی این دو بُعد با یکدیگر اشاره دارد، نه این که دو وجود در یک وجود باشند؛ گاه توجه آدمی به این بُعد معطوف میگردد و گاه به بُعد دیگر؛ گاه عقل غلبه مییابد و گاه نفس طبیعی و حیوانی!
عزّت
«عزّت»، یعنی: نفوذ و غلبه ناپذیری؛ و «عزیز» یعنی: غلبه و شکست ناپذیر. آیه مبارکۀ «وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» که چندین بار در قرآن کریم تکرار شده، یعنی: «به درستی که پروردگار توست که او شکست ناپذیر و رحیم است».
از آنجا که به غیر از الله جلّ جلاله، همه مخلوق، مملوک و فقیرند، همگان نفوذ پذیر، سلطهپذیر و شکست پذیرند، به غیر از او. چنان که فرمود: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا - همانا تمام عزّت از آن خداوند است» (یونس علیه السلام، 65)
انسان
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
- ای مردم! شما (همگی) نيازمندان به خدا هستيد، تنها خداوند است كه بینياز و شايسته هرگونه حمد و ستايش است.
ما انسانها، مانند قطرهایم که اگر به رود جاری و دریا وصل نشویم، یا تبخیر میشویم و یا در زمین فرو میرویم و ...؛ لذا باید بکوشیم به «غنیِّ حمید و عزیز» وصل شویم تا از «عزّت نفس» برخوردار گردیم.
بدیهی است که ما به خودی خود نمیدانیم که به چه چیزی و چگونه وصل شویم، اما خداوند سبحان، برای ما تبیین نموده است.
صلاة (نماز)، صلوات، صله ارحام و ... که همه از ریشه «صلّ» به معنای وصل میباشند، سبب وصل آدمی به اقیانوس بیکران رحمت الهی میگردند و البته تمامی اوامر الهی را شامل میشود.
این معرفت، ایمان، بندگی و اطاعت پروردگار عالم است که سبب این اتصال و عزّت میگردد. برخی این اتصال را برقرار میکنند و برخی دیگر قطع میکنند، چنان که فرمود:
«وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» (الرّعد، 21)
- و آنها كه پيوندهائی را كه خدا به آن امر كرده است برقرار میدارند، و از پروردگارشان میترسند و از بدی حساب (روز قيامت) بيم دارند.
«وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (الرّعد، 25)
- و آنها كه عهد الهي را پس از محكم كردن میشكنند، و پيوندهائی را كه خدا دستور برقراری آن را داده قطع میكنند: و در روی زمين فساد مینمايند، لعنت و بدی (و مجازات) سرای آخرت برای آنهاست.
●- بنابراین، به موازات تلاش برای معرفتافزایی، باید ایمان و تقوا استحکام یابد که مستلزم بندگی و اطاعت میباشد و باید دانست و باور نمود که تنها ربّ العالمین و کارگزار اوست و به او توکل نمود، تا این قطره به اقیانوس بیپایان رحمت الهی وصل شود و نفوذ ناپذیر گردد؛ چنان که فرمود:
«وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ» (الشعراء، 217)
- و بر [خداوند] عزيز و رحيم توكل نما.
●- معرفت، ایمان، بندگی، اطاعت و توکل بر خداوند متعال، تنها راه رسیدن به «عزّت نفس» میباشد؛ وگرنه نفوس همگی ذلیل و شکست خورده میباشند.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه