پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): عقل یکی از قوا و ابزار شناخت برای انسان میباشد. اما اجازه دهید که سخن را با بیان یک لطیفهای کوتاه آغاز نماییم که گاه لطیفهها، ناقل "حکمتها" میباشند:
میگویند: شخصی که لب جوی آب نشسته بود، به داخل آن خم شد تا از آبش بنوشد. رهگذری که شاهد بود به وی گفت: «اینطور در جوی آب خم نشو که عقلت میپرد»! اما او به جای آن که بپرسد: «عقلم چگونه میپرد»؟! پرسید: «عقل دیگر چیست»؟ رهگذر هم درپاسخ گفت: «هیچی، من با شما نبودم، به کارت ادامه بده»!
حال جناب مادهگرا باید: 1- برای همین جهانبینی مادهگرایانهاش دلیل عقلی بیاورد؛ 2- برای رد سایر جهانبینیها دلیل عقلی بیاورد؛ 3- برای قبول وجود عقل دلیل عقلی بیاورد؛ 4- برای رد و تکذیب برخورداری انسان از عقل نیز دلیل عقلی بیاورد؛ 5- اگر از شما دلیل میخواهد، باید با عقل تصدیق کند و بپذیرد؛ 6- اگر نمیپذیرد نیز باید در پاسخ و نقد دلیل عقلی داشته باشد ...، اما میگوید: «من اصلاً عقل را قبول ندارم»؟!
حال شما میفرمایید: «برای تعریف و اثبات عقلی، چه دلایلی برای او بیاورم»؟! و حال آن که ارائه دلیل، پذیرش یا رد آن و بالاخره "اثبات و نفی"، همه کار "عقل" است و او اصلاً وجود عقل را قبول ندارد! یعنی این بحث به لحاظ عقلانی، همان "دور باطل" میباشد.
●- بفرمایید: همین که از سویی ادعای جهانبینی و گرایش مادی داری، از سویی دیگر عقل و عقلانیت را قبول نداری، معلوم میشود که بینش و گرایش شما، عقلانی نیست و هیچ دلیلی برای اثبات صدق آن نمیتوانید بیاورید.
●- بپرسید: آیا به نظر خودت، تا کنون در مورد موضوعی تعقل کردهای؟! اگر هیچ تعقلی ننمودهای، پس فرق شما با یک انسان سفیه و یا حیوانی که ابزار درک محسوسات را دارد، ولی عقل ندارد چیست؟! بالاخره از وجوه امتیاز انسان نسبت به حیوان، همین عقل و عقلانیت میباشد.
●- بفرمایید: اگر وجود عقل و عقلانیت را قبول نداری، پس بحث میکنی؛ چرا احتجاج میکنی؛ من چرا و بر چه اصولی باید با شما بحث کنم؟!
●- بپرسید: آیا تا کنون راجع به هیچ موضوعی "تفکر" نمودهای، یا همینطوری بدون فکر و به دور از عقل میپذیری، رد میکنی، انتخاب مینمایی، نمیپسندی ... و عمل مینمایی؟!
"فکر" کار ذهن است روی معلومات، برای به دست آوردن و معلوم کردن مجهولات و بالتبع تشخیص و شناخت عقلانی.
●- بفرمایید: به عنوان مثال: تابش خورشید را با چشم مادی میبینی – حرارتش را نیز با قوای لامسه (پوست) درک میکنی، اما رابطهی تابش خورشید و حرارت را چگونه درک مینمایی و میگویی: "علت این حرارت، آن تابش است" یا "این حرارت، معلول آن تابش است"؟! آیا این رابطه را با قوای حسی درک میکنی؟ مگر این رابطه یک شیء خارجی و مادی است که دیده و لمس گردد؟! خیر، بلکه از روی این دادهها و تفکر در معلومات، به آن رابطهی غیر ملموس (علت و معلول) پیمیبری.
●- بفرمایید: این دیگر مسئلهای نیست که بخواهی حتی با لجاجت آن را نفی و تکذیب نمایی، چرا که اولاً هر دلیلی که بیاوری، خودش یک استدلال عقلی میباشد، و ثانیاً خودت در زندگی دائماً بر اساس قوانین علت و معلول حرکت میکنی، چنان که ظرف آب را در یخچال میگذاری تا خنک شود و روی شعله قرار میدهی تا به جوش آید، چون میدانی برای تحقق هر نتیجهای، یک رابطهی علّی و معلولی لازم است، و این شناخت کار عقل است.
●- اگر بازهم پافشاری نمود و گفت: «من عقل و عقلانیت را قبول ندارم»، بحث با او را ادامه ندهید، چون معقول نیست!
●- در ادامه سؤال مطرح نمودید که هر کجا بحث از اثبات عقل است، با پیش زمینهی اعتقاد به خدا و پیامبر اکرم صلوات الله علیه میباشد، یعنی اول آنها را قبول کرده و سپس از عقلانیت سخن میگویند! که البته اصلاً چنین نیست، کفار نیز چه بخواهند و چه نخواهند، عقل و عقلانیت را قبول دارند و برای همین دلیل برای اثبات میخواهند و یا دلیل [هر چند غیر موجه] برای انکار خود میآورند؛ بلکه واقعیت این است که موحدان، چون "عقلگرا" هستند و نه "وهمگرا و نفسگرا"، و نیروی عقل را به کار گرفتهاند و از این نعمت استفاده بهینه میبرند، به حکم عقل، توحید و نبوت و اصول عقاید را پذیرفتهاند و البته هر کس هم که نپذیرد، باید دلیل عقلی برای رد دلایل عقلی معتقدان بیاورد.
معرفت خداوند سبحان، نبوت، ولایت و ... نیز با عقل حاصل میگردد، لذا در اسلام عزیز، اصول عقاید تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست. چرا که ابتدا بحث از "شناخت" است و سپس از باور، قبول، گرایش، ایمان ...، و این شناخت کار عقل است.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
اگر بخواهیم برای یك مادهگرایی كه به غیب اعتقاد ندارد، به زبان ساده وجود عقل را اثبات نماییم، چه دلایلی بیاوریم؟ آیا پذیرش عقل تعبدی است؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9254.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه