پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا تا کنون کسی توانسته حتی به یک ثانیۀ گذشته باز گردد؟! آیا تا کنون هیچ جهان موازی دیگری شناسایی شده است؟! آیا انسان در غیر زمین میتواند زندگی کند که حالا آنجا خوشبختتر هم باشد؟! آیا تا کنون به هیچ یک از این پرسشها، پاسخ مثبت علمی داده شده است؟!
گاهی در عرصه علم و دانش نیز با واژگان بازی میشود و با همین واژگان، تخیلاتی به اذهان عمومی القا میگردد! در این بازی، نظریهها همه علم تلقی میگردند و علوم واقعی، نادیده گرفته میشوند.
نوشتهاید: «علم جدید به این رسیده که زمان وجود ندارد!»؛ آیا این نظریه به صورت علمی به اثبات رسیده که "علم" تلقی گردد؟!
حال میپرسیم: «زمان چیست که میگویند وجود ندارد؟!» آیا مقصود این است که دیروز و امروز وجود ندارد؛ آیا مقصود این است که صبح و ظهر و شب وجود ندارد؟! آیا میگویند: «قرون گذشته و عصر حاضر و آینده وجود ندارد؟!»
برخی زمان را به معنای «حرکت» گرفتهاند، برخی دیگر زمان را ملازم حرکت و حرکت را ملازم با زمان گرفتهاند، برخی گفتهاند: «زمان یعنی تقدم و تأخر» که قابل انکار نیست. مثل این که بگویید: «این ساختمان، پیش از آن که ساخته شود، ساخته نشده بود و پس از آن که ساخته نشده بود، ساخته شد» - برخی دیگر میگویند: «زمان امری سیال و بیقرار است؛ بهگونهای كه حتی دو لحظه از آن قابل اجتماع نیست و ضرورتاً باید یك جزء از آن بگذرد تا جزء بعدی بهوجود آید. چنین كمیتی را تنها میتوان به چیزی نسبت داد كه ذاتاً سیال و بیقرار باشد و آن غیر از حركت نخواهد بود.» (1)
بدیهی است که در این مجال کوتاه، نمیتوان تمامی نظریات قابل توجه در مفهوم «زمان» را طرح و بررسی نمود؛ اما به این نکتۀ مهم باید توجه نمود که اندیشمندان و نظریهپردازان غربی، نسبت به عالَم هستی، شناخت، باور و تصوری به جز همین جهان ماده ندارند، لذا هر چیزی را در همین چارچوب محدود میبینند و توصیف میکنند! بنابراین، «زمان» نیز در نظر آنان، همان زمانی است که بر ماده مترتب میشود و بدیهی است که هیچگاه نمیتوان ماده را فاقد حرکت تصور نمود؛ پس زمان بر آن مترتب میباشد. ولی، اگر به عالَم مجردات توجه شود، میتوان بیان داشت که زمان به این معنا، بر آنان مترتب نمیگردد، ولی «تقدم و تأخر» بوده و هست، چنان که خداوند متعال، پیش از آن که حضرت آدم علیه السلام را بیافریند، او را نیافریده بود و پس از آن که نیافریده بود، آفرید - قیامت، محشر، بهشت و جهنم هنوز برپا نشده و بعداً برپا میشود و ... .
بنابراین، نمیتوان [مانند سایر نظریات آنها]، در یک جملۀ شعاری گفت: «زمان وجود ندارد» و آن را به صورت تبلیغاتی و بدون هیچ دلیل عقلی یا علمی، به اذهان عمومی القا نمود!
جهان یا جهانهای موازی
مبحث «جهان یا جهانهای موازی» نیز فقط یک نظریه است که هنوز به اثبات علمی نرسیده، اما مانند نظریات فروید، داروین و ...، به صورت تبلیغی، در سطحی گسترده فرافکنی میشود تا به اذهان عمومی القا شود! از اینرو، بسیاری از مقالات یا اخبار و گزارشاتی که به زبان فارسی در فضای مجازی منتشر میشود، تخیلی و فانتزی میباشند.
دوباره تکرار و تأکید مینماییم که مقصود نظریهپردازان از «جهان» فقط و فقط جهان مادی میباشد و آنگاه که دربارۀ مبدأ پیدایش جهان سخن میگویند، فقط به همین جهان ماده اختصاص دارند.
یک نظریه این بود که جهان از انفجار مادۀ اولیه «بیگ بنگ» به وجود آمده است؛ و هیچ توجه و اشارهای نمینمایند که حالا آن مادۀ اولیه چگونه با این قدرت و امکان پدید آمد و چرا منفجر شد - نظریۀ جدید این است که همان انفجار نیز به واسطه برخورد دو جهان موازی پدید آمد، که در اینجا واژۀ «جهان موازی» بیمعناست، چرا که اولاً هنوز وجود جهانی دیگر به اثبات علمی نرسیده و ثانیاً در نهایت دو ماده با هم برخورد کردهاند و البته پرسش از مبدأ پیدایش این ماده و چگونگی برخورد، همچنان به قوت خود باقیست.
●- به فرض قبول وجود جهانهای موازی، این پرسش مطرح میشود که «مکان آنها کجاست»، و چون هیچ پاسخ علمی (طبیعی و فیزیک) ندارند، چرا که هر مکانی همین جهان است، میگویند: «همه در یک نقطه قرار دارند و ارتعاش دارند!» و میگویند: «بینهایت جهان موازی، در آن واحد، در یکجا قرار گرفتهاند» اما، اگر همه در آن واحد در یک نقطه قرار دارند، پس «موازی» یعنی چه؟!
●- در حال مهم است که ابتدا تعریف و مقصود از «جهانهای موازی» کاملاً تبیین و معین گردد. آیا وجود جهانی دیگر با میلیاردها کهکشانها را در نظر دارند، یا در همین جهان نیز میتوان جهانهای دیگری که انتزاعی و مخلوق ذهن میباشند را فرض نمود و ...؟!
آیا مقصودشان همان عوالمی میباشد که در جهانبینی اسلامی و علوم وحیانی بیانی شده است و میرفندرسکی (معاصر میرداماد، ملاصدرا، شیخ بهایی) در قالب غزلی زیبا و ژرف تبیین نموده است؟ اگر چنین باشد که کشف یا نظریۀ جدیدی نیست:
چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی
صورتی در زیر دارد هرچه بر بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی
...
اگر چنین باشد که کشف یا نظریۀ جدیدی نیست.
●- بیتردید اگر نظریهپردازان غربی، صرفاً به «جهانبینی مادی - ماتریالیستی» بسنده کنند، صد میلیارد جهان دیگر نیز همین جهان است و هیچگاه نمیتوانند وجود جهانهای موازی دیگر را از طریق «علوم طبیعی - تجربی» به اثبات رسانند!
اما، اگر بخواهند با دلایل عقلی (فلسفی) به اثبات رسانند، نه تنها دلیلی وجود ندارد، بلکه باید از تعصب بر ماده بودن عالم هستی گذشته و ماوراء الطبیعه [متافیزیک] را قبول کردهاند که این نقض غرض میباشد!
●- بله، عوالِمِ متعدد و گوناگونی وجود دارند، مانند: عالم ماده، عالم عقل، عالم روح، عالم ملکوت، عالم وحی [که اختصاصی به وحی دین و شریعت ندارد، بلکه به زنبور نیز وحی میرسد] - عالَم محبّت و عشق و ...؛ که البته معلوم نیست اینها در موازات یکدیگر باشند؛ چنان که روح بر بدن احاطه ندارد، نه این که در موازات بدن قرار داشته باشد.
●- هیچ تردیدی نیست که علم به سوی واقعیات و حقایق میرود و اگر بشر وحی را قبول نکند، با لنگان لنگان، کورمال و با عصای علم و البته در دراز مدت، به همان حقایقی میرسد که در وحی تعلیم داده شده است. بشر به این شناخت و باور میرسد، که عالَم هستی، فقط همین جهان مادی نیست و عوالم دیگری نیز وجود دارند.
هیچ تردیدی وجود ندارد که «منِ طبیعی - جسم» با «من حقیقی - روح» متفاوت است و هر کدام عالَمی دارند. این دو عالم در موازات طبیعی (فیزیکی) قرار ندارند، بلکه روح بر بدن احاطه دارد، بدن میمیرد، اما روح، بدن را رها میکند، از عالم طبیعت گذر میکند و به عوالم دیگر منتقل میگردد و در آنجا نیز زندگی میکند.
زندگی بهتر
ما انسانها، در این جهان موجود و در کهکشان راه شیری و روی سیارۀ زمین زندگی میکنیم؛ زمینی که تمامی شرایط و ویژگیهای طبیعی، جوّی و قوانین و نظامش، منطبق، موافق و برای امکان زندگی بشر روی زمین میباشد و در هیچ کهکشان و سیارۀ شناخته شدۀ دیگری، چنین شرایط و امکانی وجود ندارد.
بنابراین، «زندگی بهتر» یا «زندگی بد و بدتر»، در همین دنیاست و نباید با خراب کردن زندگی بشر در این دنیا، ذهن او را به زندگی تخیلی در جهان موازی تصوری، مشغول دارند! معاد در اسلام نیز در امتداد زندگی در عوالم دیگر [دنیا و برزخ] میباشد و چگونگی زندگی در عوالم دیگر، حقیقت و نتیجۀ زندگی در همین دنیا میباشد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
با توجه به اینکه علم جدید به این رسیده که زمان وجود ندارد و با توجه به نظریه نسبیت انیشتن، آیا سفر به گذشته ممکن است؟ و اگر پاسخ مثبت است پس جهانهای موازی و اینکه نسخههای متعددی از ما وجود دارد و ممکن است من در جهان موازی زندگی بهتری داشته باشم درست است؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Sience/12935.html
کلمات کلیدی:
گوناگون اندیشه و مباحث نظری علم