اعوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
«هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ * وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (آل عمران، 138و 139)
- اين بيانی است برای عموم مردم؛ و هدايت و اندرزی است برای پرهيزكاران * و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.
***
قرآن مجید، کتابی است که از سوی خداوند متعال، برای هدایت تمامی انسانها نازل شده است، لذا برای عموم «تبیین» است، اما برای متقیان [آنان که حفاظت از خود و ارزشهای خود را میخواهند و مراقبت میکنند]، هدایت و موعظه میباشد.
مقام «کبریایی» از آن خداوند سبحان است که هر چه هست مخلوق، مملوک و مرزوق اوست. «الله اکبر»، یعنی او را حتی از هر توصیفی بزرگتر شناختن.
خداوند سبحان، «تکبر» را بر هیچ یک از بندگانش روا ننموده است؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبۀ قاصعه فرمودند: «اگر خداوند میخواست به کسی اجازۀ تکبر دهد، به پیامبران، اوصیای ایشان و اولیایش میداد»!
ابلیس لعین، به خاطر تکبرش از آن مقام ملکوتی اخراج شد، هبوط یافت و برای همیشه ملعون [محروم از رحمت و مغفرت الهی] گردید و هر متکبر دیگری نیز به همین سرنوشت دچار میشود، چرا که خداوند متعال در داوری بندگانش، استثنایی که به مثابۀ ظلم باشد، قائل نمیشود.
«تکبر» در میان بندگان، به زبان ساده، یعنی «خود برتر بینی» به نوعی که سبب تحقیر دیگران شود؛ اما خداوند سبحان خود به برخی برتریهایی داده است، حتی به برخی پیامبرانش نسبت به برخی دیگر نیز برتریهایی داده است؛ چنان که فرمود: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ... - از آن فرستادگان (پیامبران)، برخی را بر برخی برتری بخشیدیم» (البقره، 253)
بنابراین، هر گونه «خود بزرگبینی»، مصداق آن تکبر مذمومی که گناه کبیره میباشد نیست؛ مثل این که پدر و مادر، باید خود را بزرگتر از فرزندان خود بدانند - یا همین طور است معلم نسبت به دانشآموزان - یا فرماندههان نسبت به نیروها - و رهبران نسبت به پیروان و ... .
این نوع از خود برتر بینی، نه تنها «تکبر» نیست و مذموم و گناه نمیباشد، بلکه لازم و ضروری نیز هست و البته مسئولیتآور میباشد.
اساساً اگر اصل تکبر و هر نوع تکبری بد بود، اولاً خداوند متعال متصف به کبریایی نمیگردید و ثانیاً خداوند متعال این صفت را در وجود آدمی قرار نمیداد.
تکبر لازم و ضروری
در آیات بسیاری بر ایستادگی مقابل مستکبران و ظالمان تأکید شده است که جز با برخورداری از روحیۀ بالای خودباوری و «ما میتوانیم - برتریم و باید برتر باشیم»، البته به دلیل ایمان و توکل، میسر نخواهد بود؛ و همین طور در احادیثی تصریح شده که باید مقابل متکبر، تکبر نمود که چنین تکبری، خودت عبادت خداوند سبحان است؛ چنان که منسوب به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد که فرمودند:
«اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ امَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ، وَ اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَکبِّرِینَ فَتَکبَّرُوا عَلَیهِمْ، فَانَّ ذَلِک لَهُمْ مَذَلَّهٌ وَ صَغَارٌ» (جامع السعادات، ج 1، ص 363)
- آن گاه که در میان افراد امت من، به انسانهای متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولی اگر به انسانهای متکبر برخورد نمودید، با آنان تکبر ورزید. زیرا این روش، برای آنان خواری و حقارت میآورد.
●- امروزه شاهدیم که نظامات سلطه و مستکبران حکومتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، خبری و ...؛ هیچ ارزشی برای انسان و انسانیت قائل نیستند، خود را انسانهای طبقۀ اول و درجۀ یک میدانند که دیگران باید بندگان، بردگان و خدمتگزاران آنها باشند و هر هست، باید مال آنان باشد! خُب، در برابر آنان چه باید کرد؟! آیا باید سرِ ذلت فرود آورد و تسلیم شد؟! آیا افراد، جامعه و حکومتها، میتوانند بدون ارزش قائل شدن برای خویش، مقابل آنان ایستادگی کنند؟!
برتریهای الهی
«تکبر - خود برتر بینی» مذموم نسبت به دیگران، این است که کسی به سبب برخورداریِ بیشتر از نعمات دنیوی [که همه محدود و زوال پذیرند]، خود را از دیگران بهتر و برتر ببیند، به خود ببالد و به دیگران به چشم تحقیر نگاه کند. به خودش نگاه فرعونی و قارونی داشته باشد!
اما، این بدان معنا نیست که قدر مواهب و امتیازات الهی را ندانیم و ویژه نعمات معنوی را سبک قلمداد نماییم.
به عنوان مثال: اگر کسی به واسطۀ علم یا قدرتی که خداوند سبحان به او تفضل نموده، خود را در همین زمینه، از دانشپژوهان و زیردستان برتر ببیند و بفهمد که به همین دلیل، مسئولیتهایی دارد که باید در راه خدا به انجام رساند؛ نه تنها آن «تکبر مذموم» نمیباشد؛ بلکه لازم و ضروری است.
فضیلت ایمان
بدیهی است که مسلمان و مؤمن، تکبر شخصی ندارد، اما خودش را به واسطۀ نعمت اسلام و ایمان، نسبت به کفار، مشرکان، ظالمان، فاسقان و فاسدان برتر میبیند.
این «خود برتر بینی»، برتر دیدن عقلانیت نسبت به جهل - علم نسبت به نادانی - بصیرت نسبت به سطحینگری - ایمان نسبت به کفر - تقوا نسبت به فساد و لاابالیگری و عدالتخواهی نسبت به ظلم میباشد.
از اینرو، خداوند سبحان شرط گذاشت و فرمود: «وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ - شما برترید، اگر ایمان داشته باشید ». یعنی: برتری ایمان، سبب برتری شماست.
●- بنابراین، اخلاق [مواضع نظری و عملی] مؤمن چنین است که اهمیّت و قدر هدایت و نعمت اسلام و ایمان را میداند؛ برتری را در اسلام و ایمان میبیند و چون از این نعمت برخوردار شده است، خود را از کفار و ظالمان برتر میبیند؛ نه با وعدههای تطمیع از سوی آنان فریب میخورد و نه از تهدیدهای آنان میترسد؛ بلکه با معرفت، ایمان و توکل، در صراط مستقیم حرکت مینماید و در مقابل مستکبران و برخورداران از قدرتهای ظاهری، ایستادگی مینماید و میداند که به حول و قوۀ الهی، به موفقیت پیروزی میرسد.
امام خمینی رحمة الله علیه:
«کسانی که برای خدا کار میکنند هیچ وقت باخت در آن نیست. آنهایی که برای دنیا کار میکنند باخت دارند که اگر نرسیدند خُب، باختند و عمرشان را هم هدر دادند. اگر برسند هم باخت دارند! لکن آنهایی که برای خدا قیام میکنند، اطاعت امر خدا را میخواهند بکنند، نهضت برای خدا، قیام برای خدا، عمل برای خدا، این هیچ وقت شکست ندارد. در ظاهر هم اگر خیال بشود که ما نتوانستیم، پس شکست خوردهایم، نه. به حَسَبِ واقعش شکستی نخوردیم؛ برای اینکه ما برای خدا کار کردیم، و کسی که برای خدا کار بکند، همین دنیا نیست قضیه؛ جاهای دیگر ما داریم، بُرد آنجاست.» (11 آبان 1358)
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اخلاق سوره آل عمران