آیا مردم از انقلاب خسته شدهاند و به تعبیر امثال آقای تاجزاده، با انتخابات اخیر و درصد مشارکت در آن نشان دادند که خواستار اصلاحات ساختاری هستند؟! (اصفهان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مردم انقلابی ایران که حرکتی رو به جلو دارند، همیشه خواستار رفع نواقص، بهبود شرایط، ارتقای مراتب، رشد و پیشرفت هستند؛ اما معنایش این نیست که آنها مدعی شده و فرافکنی میکنند! همیشه جمعیتشان بسیار کم و سر و صدایشان بسیار زیاد و گوشخراش بوده است.
اگر دقت نمایید، ضد انقلاب بسیار وقیح نیز هست. از صبح 23 بهمن شروع میکنند به ضدتبلیغ و شعار میدهند که مردم دیگر از اصل نظام خسته شدهاند! این جنگ روانی ادامه دارد تا 21 بهمن سال دیگر! بعد روز 22 بهمن به حاصل کار نگاه میکنند، اما از این که نتیجه نگرفتند، نه تنها هیچ درس و عبرت نمیگیرند و خسته نیز نمیشوند، بلکه دوباره با بیحیایی و شدت بیشتر ادامه می دهند!
●- مردم چه در ایران و چه در هر کشور دیگری، وقتی از نظام سیاسی حاکم بر کشورشان خسته شوند، انقلاب میکنند؛ اما ممکن است که از وضعیتی ناراضی باشند و علیه آن وضعیت تظاهراتهایی برپا نمایند، و یا از دولت و مجلس ناراضی باشند و کمتر شرکت کنند، و این ربطی به نظر آنها نسبت به اصل نظامشان ندارد. لذا شاهدید که قانون اساسی هیچ کشوری، به رغم تظاهراتها، اعتراضها، آمد و رفت جریانهای متفاوت و متضاد و ...، حتی پس از چند صد سال، ملغی نمیشود [هر چند ممکن است که اصلاح شود، یا برخی از مفادش متمم پیدا کند].
آیا نارضایتی اکثریت مردم امریکا و کشورهای اروپایی با دولتها و مجالسشان و نیز مخالفت و اعتراض علیه نابسامانیهایشان، به معنای مخالفت با اصل نظام سیاسی کشورشان قلمداد میگردد و یا فقط نسبت به جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران، چنین تعابیری به کار میرود؟!
دشمنان خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران، مرتب القا میکنند که سی سال گذشت، چهل سال گذشت، پس دوباره برای اصل نظام انتخابات صورت پذیرد! این یعنی ما (مخالفین نظام)، نه اکثریتی داریم و نه توانش را داریم و نه حال و حوصلهای برای قیام و انقلابی دیگر داریم، پس لطفاً خودتان پایان این نظام را اعلام نمایید و دو دستی با چند شاخه گل و شیرینی، تقدیم ما نمایید؛ چرا که ما هر چقدر هم کم و ناچیز باشیم، از این نظام و نظر مردم خوشمان نمیآید؛ اربابان ما نیز راضی نیستند!
واقعیتی در انتخابات مجلس:
کسانی که سِنّی از آنها گذشته و یا مطالعات سیاسی و یا تاریخی دارند و یا دست کم اخبار گذشته و حال را پیگیری میکنند، متوجه میشوند که جناحی در داخل انقلاب و نظام قرار دارند، فعالیت میکنند و ... که هیچ گاه ادعای ضد انقلاب و نظام بودن نداشتهاند، اما هیچ گاه همراه ملت نیز نبودهاند.
این جریان یا جناح، ابتدا به نام "خط سه" پیدا شدند. خط یک انقلابیون بودند، خط دو ضد انقلاب و خط سه آن دسته از انقلابیون و مدعیان پیروی از امام و آیت الله منتظری، اما با دیدگاههایی مخالف!
خط سه، در جریان تحولات، به "چپیها" موسوم شدند، چرا که بسیار تندرو و بداخلاق بودند و در قاموس ادبیات سیاسی، "چپ"، به تندروها گفته میشد و میشود. ایران اولین و کشوری است که "چپی"هایش، ناگهان لیبرال شدند!
از آنجا که مردم ما، به رغم انقلابی و مجاهد بودن، با تندروی و افراطیگری مخالف بوده و هستند، اینها را به شدت کنار گذاشتند، تا آن که پس یک دهه، به نام جدید "اصلاح طلبها" دوباره به میدان آمدند و بدون هیچ توجهی به سابقهی خود و البته هیچ حیایی، علیه تندروی شعار دادند و با انگشت اشاره، جناح مقابل و همانهایی را که قبلاً تهمت "لیبرال و اسلامی امریکایی" به آنها میزدند، به عنوان تندرو، خشن، افراطی و ... نشان دادند! و بسیاری از مردم نیز که همچنان مخالف افراطیگری بودند، چون نسل تغییر یافته بود و گذشتگان را نمیشناختند، باور کردند که آنها راستگرا، متعادل و اصلاح طلب هستند، لذا دوباره در انتخاباتها، به همانها قدرت دادند!
نسل جدید، نمیدانستند که وقتی حضرت امام خمینی رحمة الله علیه، واژهی"اسلام امریکایی" را وارد ادبیات دینی و سیاسی نمودند، کفار و منافقین کاری نداشتند، اما همینها فریاد زدند که که منظور جامعه روحانیت مبارز و بزرگانی چون آیت الله خامنهای و مرحوم آیت الله کنی میباشد و اینها لیبرال و امریکایی هستند. کار به جایی رسید که مرحوم آیت الله کنی، از تهران عزیمت کرده و در کرج یا ...، در گوشهای نشستند. وقتی حضرت امام، مرحوم سید احمد را به سراغ ایشان فرستاد و علت را جویا شدند، گفتند: «اگر ما اسلام امریکایی در مقصود امام هستیم، پس کنار میکشیم که مزاحم نشویم»؛ امام دلجویی کرده و ایشان را بازگرداندند؛ اما همین جریانات سبب صدور بیانیهی حضرت امام شد که «منشور انقلاب» نام گرفت. اما نسلهای جدید که این چیزها را نمیدانستند (و بسیاری نمیدانند).
اما همینها پس از یک دهه، چهره عوض کردند، مدعی لیبرالیسم، تعادل، قانونمندی، آزادی، مخالفت با تندروی و ... شدند، ولی با انگشت، دوباره به همانها اشاره نمودند!
اصلاحطلبها و انتخابات:
این گروه یا جریان، از همان ابتدای انقلاب و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، هر کجا دیدند که امکان و احتمال به قدرت رسیدن وجود دارد، به میدان آمدند و حتی پرچمداری کردند و هر کجا دیدند جایگاهشان تضعیف شده، به روشهای گوناگون فشار آوردند و جام زهر را به همه نوشاندند و هر کجا که دیدند هیچ راهی وجود ندارد، عقب کشیدند و هیچ مشارکتی ننمودند؛ و اگر میدان بیابند، با پشتیبانی ضد انقلاب داخلی و قدرتهای خارجی، فتنهی 88 راه میاندازند!
از نتایج حاصله در انتخابات این دوره، به وضوح معلوم میشود که به اصطلاح "اصلاح طلبها" و شرکا، بدون آن که به زبان آورند و شعار دهند، این انتخابات را تحریم کردند و شرکت ننمودند و علت تقلیل آرا نیز همین بود. انتخابات خیلی یکدست بود و فقط یک جناح شرکت کردند.
دلیل:
"اصلاح طلبها" نیز با مشارکت چند جریان دیگر، لیست دادند و سر لیست آنها آقای مجید انصاری بود. آقای خاتمی نیز شرکت کرد و گفت: «دلیل شرکت من بعداً معلوم میشود!» در صورتی که دلیل شرکت هر ایرانی، دست کم همان ایرانی بودنش میباشد، به ویژه کسی که پیش از این وزیر و وکیل نیز بوده و دو دوره نیز رئیس جمهور بوده است!
اما، جالب و قابل توجه این است که سرلیست اصلاحطلبها و شرکایشان، فقط کمتر از 64 هزار رأی کسب نمود!
چوب دو سر طلا:
اکنون این جمعیت، "چوب دو سر طلا" شدهاند؛ چرا که اگر بگویند: طرفداران ما در حوزهی انتخابیهی تهران، شمیرانات، شهر ری و ...، همین کمتر از 64 هزار نفر هستند و در کل کشور نیز بیش از صدهزار نفر نمیباشند؛ دیگر باید برای همیشه کنار بکشند، سکوت اختیار کنند و اگر خدمتی نمیکنند، دست کم، دست از سر مردم بردارند. و اگر بگویند: ما به طرفداران گفتهایم که شرکت نکنند، لذا نیامدند و رأی ندادند، که خود اذعان ضد این نظام بودن و حتی ضد استقلال و قدرت ایران و ضد مواضع مردم بودن است! حال تصمیم با خودشان، یکی از دو موضع را بیان کنند، نه این که باز هم شعار دهند که مردم خسته شدهاند.
اگر میآمدند:
ما نیز قائلیم که این جریانها، طرفداران زیادی نداشته و ندارد، اما در هر حال از شصت هفتاد هزار نفر بیشترند. پس اگر فرض بگیریم که فقط 15 تا 20 درصد از مردم [بالای سن قانونی]، طرفدار اصلاحطلبها و شرکا باشند، و اگر اینها در انتخابات شرکت میکردند و به همان لیست خود رأی میدادند، مجموع آرا از 42.5 درصد، به 57 تا 62 درصد میرسید. یعنی هم طراز دورههای گذشته و یا بیشتر.
اما، این جریان یا جبهه، فقط در میادینی حاضر میشوند که یا به پیروزی اطمینان داشته باشند و یا احتمال قوی بدهند؛ وگرنه به نظام، مردم و کشور پشت میکنند؛ چنان که همیشه بدترین الفاظ و القاب را نثار مخالفان خود کردهاند؛ مانند آقای روحانی که گفته بود: «میبینم کسانی که با دولت مخالفت میکنند، بیشتر بر مبنای کمبود عقل است»! این درست شبیه ادبیات ترامپ در اهانت به مخالفانش میباشد؛ اگر چه وزیر، وکیل یا رئیس مجلس باشند.
پس بر اساس شواهد اینگونه به نظر میرسد که علت اصلی تقلیل شرکت کنندگان در این دوره، فقط و فقط تحریم عملی "اصلاحطلبها + مشارکتیها + کارگزارانیها و سایر شرکا" میباشد؛ منتهی نه فقط ضد انقلاب، بلکه همینها نیز هر گاه با عدم استقبال مردم از خودشان مواجه شدند، گفتند: «مردم دیگر از انقلاب، نظام، این رهبری و ... خسته شدهاند»؛ مثل فائزه هاشمی و سایر اینگونه اشخاص.
مرتبط:
آیا مشارکت کمتر از نصف واجدین شرایط در انتخابات، ضربهای به مقبولیت نظام و اعلام خستگی مردم از نظام بود یا خیر؟ (6 اسفند 1398)
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
آیا مردم از انقلاب خسته شدهاند و به تعبیر امثال آقای تاجزاده، با انتخابات اخیر و درصد مشارکت در آن نشان دادند که خواستار اصلاحات ساختاری هستند؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10218.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2433
- 21 اسفند 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی انتخاب
نظرات کاربران
تهرانی ها همیشه ساز مخالف زدند و میزنند ، همه امکانات کشور رو در اختیار دارند ولی هنوز راضی نیستند...مراسم تشییع یکی از سرداران سپاه پاسدارن نشون داد کیا در اقلیت هستند و کیا در اکثریت...جالبه سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس بود یعنی مربوط به مسائل فلسطین و قدس و سوریه و مسائل منطقه ای جمهوری اسلامی و .... که هم اصلاح طلبان و لیبرالها ، و هم ضدانقلاب های خارج نشین بارها درباره فعالیت های ایران در منطقه سم پاشی و دروغ پراکنی کردند ولی با این حال چند ده میلیون نفر برای تشییع پیکر فرمانده سپاه قدس اومدن و تو دهن دشمنان جمهوری اسلامی زدند و نشون دادند کیا در اقلیت محض هستند و کیا در اکثریت...
آقای محترم. همیشه خودت میگی مغرضانه تحلیل کردن کار دشمنان نظام و انقلاب و رهبر و و و است. با این که میدونم نظرم ثبت نمیشه ولی امیدوارم بخونی و فقط فقط و فقط سر سوزن تفکر کنی. ان شا الله که از این تفکر خشک در بیای. آمار کسایی که میتونن توی تهران رای بدن حدود ۹ میلیون و خوردهای هست و کسایی که رای دادن ۱ میلیون و خوردهای بوده. به نظر شما ۸ میلیون بقیه اصلاح طلب بودن که رای ندادن؟ همین.
سایت – آمار را با جمعیت تهران محاسبه نمی کنند، بلکه با رأی دهندگان در ادوار گذشته محاسبه می کنند که اگر تعداد این دوره، پانصدهزار بیشتر بود، از ادوار گذشته بیشتر می شد. حالا که باید یک سر سوزن فکر کند، چرا شماها همیشه ابتدا و یا انتهای هر چه که می خواهید بگویید، با اهانت همراه است؟ این چه اخلاق زشت و متکبرانهای است که شما دارید؟!