وقتی زیارت جامعه کبیره میخوانیم و در معانی آن عمیق میشیم، با تعابیر بسیار بلند و رفیعی در وصف مقام اهل بیت علیهم السلام مواجه میشیم که برای کسی که شناخت کافی از ایشان ندارد، این تعابیر عجیب و ثقیل به نظر میرسد! حال سوال اینه که این مقامات وجایگاه ایشان چگونه اثبات میشود؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خب باید هم عجیب به نظر رسد! آیا انتظار میرود که تعاریف و توصیفات راجع به کسی یا چیزی، برای کسی که شناخت لازم و کافی را ندارد، ثقیل و عجیب نباشد؟! پس لزوم و آثار شناخت و علم چیست؟! آیا انتظار میرود کسانی که میشناسند، با کسانی که نمیشناسد، در علم، فهم و باور مساوی باشند؟!
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ – بگو آیا آنان که میدانند، با آنان که نمیدانند مساوی هستند؟! همانا فقط صاحبات تفکر و تعقل، متذکر این [حقیقت] میشوند / الزمر، 9»
●- نه فقط من و شما، بلکه تمامی علما، دانشمندان، فقها، فلاسفه و عرفا، اقرار دارند که زیارت جامعه، حقیقتاً جامعی از معارف ژرف میباشد که فهم حقیقت آنها برای همگان ساده نیست. اما تردیدی نیست که معارف این زیارت، به حد قرآن کریم نمیباشد و فهم حقیقت قرآن کریم نیز برای همگان و حتی میتوان گفت که به جز برای اهل عصمت علیهم السلام که معلمان وحی بودند، ساده نیست؛ در عین حال که برای همگان در پند گیری و متذکر شدن "سهل = آسان" است! «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ - و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست / القمر، 40»، اما در عین حال، قرآن کریم که تجلی علم خدا و کلام الله است، گفتاری بسیار سنگین میباشد، چنان که فرمود: «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا - در حقيقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مىكنيم / المزمّل، 5»؛ چنان که در آیهی « وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ » نیز نمیفرماید که معارف و آموزههای قرآنی بسیار سادهاند، بلکه میفرماید: «آن را برای پندگیری راحت قرار دادیم»؛ یعنی هر کسی میتواند به حد خودش، به راحتی درک و فهمی نماید و درس، عبرت و پند بگیرد!
●- یکی از آیهی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، همان "آغاز به نام الله که رحمان و رحیم هست" را میفهمد و وقتی به قلب و زبان متذکر میگردد، از آثارش نیز که خودش هم نمیفهمد چگونه مترتب میگردد، برخوردار میگردد؛ دیگری فقط یک کتاب سخن راجع به "اسم" و "اسمُ الله" دارد که اسم یعنی نشانه، اسم الله یعنی نشانهی خدا؛ و عالَم همه نشانه اوست و امروزه فهمیدهاند که اصلاً "عِلم، یعنی نشانه شناسی" پس هر چیزی نشانهای است که جهت و هدفی معین را نشان میدهد – اما دیگری چون حضرت نوح علیه السلام، آن کشتی را با "بسم الله" به جریان میاندازد و متوقف مینماید «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا» - و امام صادق علیه السلام در تأویل اسماء الحسنای الهی میفرمایند: «نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى – قسم به الله که اسماء حسنای الهی ماییم ...»! یعنی آنها همگی "اسم الله الاعظم" میباشند.
سوره توحید (اخلاص) به حسب ظاهر بسیار ساده و همه فهم است، اما امام سجاد علیه السلام فرمودند که این سوره را خداوند برای مردمان ژرف اندیش آخر الزمان نازل نموده است!
●- نه فقط آیات قرآن مجید یا احادیث و ادعیه، بلکه تمامی مفاهیم عالم هستی نزد انسان همینگونه است، و فهم و درکش به تناسب اشخاص، شدت و ضعف مرتبه دارد.
همه میدانند که "دوستی" یعنی چه؟ اما همه ابراهیم خلیل علیه السلام نمیشوند. همگان معانی و مفاهیم "عشق، عاشق و معشوق" را درک میکنند، اما همگان کربلایی و عاشورایی نمیشوند و همگان ماجرا را از منظری نمیبینند که بتوانند در توصیفش بگویند: «وَمَا رَأَیتُ الاّ جَمیلاً»؛ این منظر، نگاه زینب علیهاالسلام را میخواهد که از منظر ربوبیت جلّ جلاله میبیند.
زیارت جامعه:
زیارت جامعه نیز همینطور است، و البته سایر زیارات و ادعیهی از اهل عصمت علیهم السلام، که خازنان وحی و معادن علم هستند نیز همینطورند. مگر شناخت و درک حقیقت مقام "ولیّ الله" و یا "امام الرّحمة"، در خطبهی غدیر یا سایر زیارات، ساده است؟!
به حسب ظاهر میگویند: «برخی از مضامین این زیارت عجیب است، نه تمامی فرازهای آن»! به عنوان مثال چنین به نظر میآید که دست کم معنا و مفهوم «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ» که فقط یک سلام است را همگان به راحتی میفهمند! اما واقع این است که یکی این سلام را از روی کاغذی میخواند تا ثوابی ببرد – دیگری خود را در محضر میبیند و عرض سلام مینماید؛ و دیگری خوب میفهمد که در این "سلام" که اسم خداوند است، چه رمز و رازهایی نهفته است و هنگامی که به اهل بیت نبوت صلوات الله علیهم، سلام میدهد، چه پیوند و اتصالی صورت میپذیرد که به آن امر شدهایم «صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا».
شاید چنین به نظر آید که فهم توصیفاتی از ایشان، چون: «مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ»، آسان است! بالاخره به پیامبر وحی آمده، وحی را فرشته وحی آورده، و ایشان نیز آن را سینه به سینه به امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل نمودهاند و آنها از رحمت و علم بسیار برخوردار بودهاند. اما حال همین فراز را به «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ» و آن هم برای «مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» برگردانید تا بیشتر با عظمت، وسعت و ثقلش آشنا شوید.
اثبات مقامات:
در قرآن کریم راجع به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله که اهل عصمت نیز وارثات، اوصیا و خلفا (جانشینان) ایشان هستند و همه یک نورند، توصیفاتی وجود دارد، مانند: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى - سپس نزديك آمد و نزديكتر شد * تا [فاصله اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد / النّجم، 9» - و یا - «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ - و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم / الأنبیاء، 107» و ...، حال این مقامات و کرامات، چگونه به اثبات میرسد؟!
●- بدیهی است که "اثبات" برای قوت در "شناخت" است و شناخت نیز کار "عقل" است و سپس نوبت به "فهم و باور" میرسد که کار "قلب" است.
اثبات گاهی با یک دلیل مستقیم انجام میپذیرد، مانند این که در روز خورشید را ببینید و بگویید: «آفتاب آمد دلیل آفتاب»؛ اما گاهی اثبات "به واسطه" است، چنان که در شب وجود خورشید را نفی و انکار نمینمایید، بلکه با دهها، صدها و هزاران هزار واسطه به اثبات میرسانید.
پس، بیندیشیم که حتی در علوم طبیعی و تجربی، یافتههای علمی را در عین حال که بسیاری از آنها را نمیبینیم و خودمان تجربه نمیکنیم، چگونه با عقل میشناسیم و با قلب فهم و باور مینماییم؟
آیا اگر پلیس راهور خبر دهد که فلان جاده مسدود شده است، یا هواشناسی خبر دهد که فردا در فلان نقطه باران میبارد و یا گرد و غبار بر میخیزد، میپرسیم: «چگونه اثبات میکنید»؟! خیر، بلکه چون مُخبر (خبر دهنده) را شناخته و باور نمودهایم، خبرش را نیز قبول و باور مینماییم؛ و البته راه برای کسی که بخواهد تحقیق علمی کند، تا علمش نیز افزایش یابد، باز است.
●- این دعای مشهور «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ ... »، بسیار جامع، ژرف، عقلانی و عرفانی است. در این دعا میگویی: واقع این است که شناخت کار من نیست، بلکه تو باید بشناسانی – و دیگر آن که – شناخت سلسله مراتب دارد، از خدا شناسی شروع میشود، به رسول شناسی و سپس امام شناسی میرسد.
بنابراین، شناختی که از اهل بیت علیهم السلام، در تعاریف و توصیفات خودشان بیان شده است نیز سلسله مراتب دارد و مرهون شناخت و باور هر چه بیشتر توحید و معاد و رسالت و قرآن حیکم میباشد.
از اینرو، ممکن است کسی چون خدا، رسول و اهل بیت علیهم السلام را باور دارد، بگوید: «چون آنها را به عقل شناختهام و به قلب نیز باور نمودهام، فرمایشات و بیاناتشان را نیز قبول داردم، اگر چه هنوز به لحاظ علمی و عقلی، به چند و چون آنها پی نبرده باشم»، چنان که مشهور است بوعلی سینا گفته بود: «مسئله معاد جسمانی هنوز برایم حل نشده، اما چون صریح آیات قرآن مجید و احادیث است، میپذیرم»؛ اما ممکن است کسی بگوید: من به دنبال علم، اثبات عقلی و ... میباشم! خب این نیز بسیار عالیست، اما مستلزم شناختها و باورهای دیگریست. مگر میشود بدون فراگیری الفبا، مکتوبات بزرگان را در عرصهی ادبی خواند و پیرامونش بحث نمود؟ مگر میشود بدون فراگیری اعداد و چهار عملی اصلی، به جبر و ... پرداخت؟!
●- شاید کسی بگوید: در زیارت جامعه، مفاهیم فرازی چون «الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّه – دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان و دلایل بر رضایت الهی» برایم روشن و قابل فهم و درک است، اما «وَ صِرَاطِهِ وَ نُورِهِ – و [شمایید] صراط او و نور او» - و یا - «وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْ ءٍ لَكُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ – و همه چیز برای شما خوار و کوچک (تحت سلطه ولایی) شد و زمین به نور شما روشن شد» را خوب درک نمیکنم و چگونه اثبات میشود؟
به او باید گفت: آیا در قرآن کریم، آیهی «إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ – همانا تو بر صراط مستقیمی / الزخرف، 43» را خوانده و فهم کردهای، در حالی که در آیهی دیگری فرموده است: «إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ – همانا پروردگار من بر صراط مستقیم است»؟!
از او باید پرسید: وقتی در قرآن مجید خواندی: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ – اطاعت کنید از الله و اطاعت کنید از رسول و [نیز] اولی الامرتان / النساء، 59» و دیدی که این طاعات را هم ردیف آورده است و میفرماید: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه – هر کس رسول را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است / النساء،80»؛ به چه معرفت (شناختی) رسیدی و چگونه به تو اثبات شد؟!
آیا مقام محمود و این مقاماتی که در کلام وحی [قرآن مجید] به آنها تصریح شده است، کمتر از مقامات و کراماتی است که در زیارت جامعه کبیره آمده است؟! و آیا ما کاملاً درک نموده و میفهمیم که "مقام محمود"، چه مقامی است؟! به راستی صدق این آیات چگونه به ما اثبات شده است؟!
●- تعاریف و توصیفات بیان شده در زیارت جامعه نیز تفسیر و تأویل همین آیات شریفه میباشد که پس از شناخت خداوند متعال، نبوت، رسالت و وحی، و سپس امامت، امام و مقام و جایگاه امام، برایمان قابل شناخت، اثبات و باور میگردند. و البته برای هر کسی به حد خودش و جهت زیادتی علم، مطالعات اصولی و بیشتر لازم است.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
در زیارت جامعه، تعابیر و توصیفات رفیعی از مقام امامان شده است، که برای آنان که شناخت کافی ندارند، عجیب به نظر میرسد! این توصیفات چگونه به اثبات میرسد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9934.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2379
- 23 مرداد 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی زیارت