پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ما سؤال را خلاصه نمودیم، اما چه آش بد ترکیبی درست است کرده است این کسی به نام دروغین "زئوس" شبههافکنی میکند. در این که او علم ندارد شکی نیست، اما آیا به سلامت عقل و روان او اطمینان دارید؟! - بالاخره ماوراء الطبیعه را قبول دارد یا ندارد – و یا فقط ارواح خبیثهاش را قبول دارد که به باکتریها و متخصصان تعلیم میدهند؟!
الف – مثال از نیاز ساختمان به مهندس و سازندگان و نیاز نقاشی به نقاش، مثالهای انحصاری مسلمانان نمیباشد که او از روی حرصی که به اسلام دارد، آن را به مسلمانان نسبت میدهد؛ بلکه حکم عقل این است که هر سازهای، سازنده میخواهد و هر رسمی رسّامی دارد. لذا این دو مثال نه الکی است و نه بیجا؛ بلکه انسان عاقلی که از اندک علمی نیز برخوردار میباشد – حال مثالش هر چه میخواهد باشد – و عاقل با دیدن مثلها و مصداقها، به حکم عقل نتیجه میگیرد که اگر دو تا آجر، بدون هدف، برنامه و عامِل، روی هم قرار نمیگیرد [چه رسد به یک ساختمان]، پس ساختمان جهان هستی و حتی همین جهان طبیعی که به چشم مسلح و غیر مسلح میبینیم نیز بدون هدف، برنامه و البته سازنده (خالق)، ساخته نشده است؛ حال خواه نامش را خالق بگذارند، یا الله، یا خدا، یا پدیدآورنده.
ب – این که آیا عالم هستی خود به خود پدید آمده است و یا حتماً باید خالقی علیم، حکیم و قادر داشته باشد نیز یک سؤال عقلی است و اختصاصی به مسلمانان ندارد؛ بلکه از وقتی بشر خلق شده، خود و جهان هستی را شناخته است، این پرسش برای او مطرح بوده است که آیا عالَم هستی، خالقی دارد یا ندارد؟! البته "قرآن کریم" که "ذکر = یادآوری" است نیز این پرسش را برای جلوگیری از غفلت، مطرح مینماید و یادآور میشود که خودشان نیز پاسخ را میدانند، بلکه نمیخواهند به ایمان و یقین برسند:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ» (الطّور، 35 و 36)
ترجمه: آيا از هيچ خلق شدهاند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند * آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند [نه] بلكه يقين ندارند.
●- اما، از آنجا که هیچ پرسش و شبههای در قرآن مجید طرح نشده که پاسخش داده نشده باشد، مکرر بیان نموده که "خداوند متعال، علیم، و حکیم، خالق زمین و آسمانهاست"، نشانهها و دلایل روشنش را نیز در وجود ما و پیش روی ما قرار داده است؛ اما فقط گروهی که تعقل مینمایند به این شناخت میرسند، نه گروهی که بدون علم، بدون تفکر و بدون تعقل، فقط دهان به تکذیب باز میکنند:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (البقره، 164)
ترجمه: راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مى رساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبندهاى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مىانديشند واقعا نشانه هايى [گويا] وجود دارد.
ج – میگوید: مسلمانان بدون علم و منطق معتقد به خالق هستند، و البته برای این تهمت خود نیز هیچ دلیل و برهانی ندارند! در هر حالی که به حکم عقل و علم، هر مخلوقی نشان از خالق – هر مصنوعی نشان از صانع – هر زندهای نشان از مُحیی – هر مُردهای نشان از مُمیت – هر مروزقی نشان از رازق ... و خلاصه هر معلولی نشان از علت خود دارد؛ و این آیات (نشانهها)، همه برای تصدیق عقل است، حال چه فرد فکور، مسلمان باشد و چه نباشد.
اروح خبیثه
اما جالب است که خودش ابتدا به ضرورت رابطه "علت و معلول" اذعان میکند و دلیل میآورد که نه باکتریها بدون دلیل دارای این خواص و حامل آنها میشوند و نه متخصص بدون معلم و تجربه به علم و تخصص میرسد، اما تنها نتیجهای که از این استدلال میگیرد، وجود "ارواح خبیثه" است!
اگر چه مدعی، هیچ دلیلی برای اثبات وجود "ارواح خبیثه" نمیآورد و این همه دلیل در زمین و آسمانها را برای شناخت خداوند خالق رد میکند و از روی جهل و تکبر، انتظار دارد که ادعایش نیز بدون دلیل اثبات شده قلمداد گردد؛ اما به فرض قبول وجود "ارواح خبیثه"، میپرسیم: آیا این ارواح خبیثه، طبیعت و از عناصر طبیعی هستند و یا ماوراء الطبیعه؟! اگر بگوید که مانند سایر عناصر طبیعی هستند، باید قابل کشف، رؤیت، آزمایش، تجزیه و ترکیب باشند و اگر بگوید که ماوراء الطبیعة هستند، پس خودش به وجود ماوراء الطبیعة اذعان دارد و میگوید: همه چیز در ماوراء الطبیعة، حتی ارواح خبیثه، وجود دارند، فقط نگویید که "خالق و خدایی هست"؟!
حتی ابلیس لعین، با آن همه جهل (بیخردی) و تکبرش، منکر وجود خدا نگردید، بلکه به دشمنی با او برخاست و برای عزمش نسبت به گمراه کردن انسانها، به عزت و جلال او سوگند خورد!
●- همین که میگوید: «ارواح خبیثه»، خود اقرار و اثبات میکند که پس "ارواح طیبهای" نیز وجود دارند که اینها در برابر آنها "خبیثه" لقب گرفتهاند، و البته وجود هر دو گروه، اثبات وجود "روح" است که طبیعی نیست، وگرنه روح نامیده نمیشد.
روح شیطانی
اما، وقتی انسان عاقل، میبیند و میفهمد که هر چیزی در این عالم، بر اساس حکمتی خلق شده است و هر چیزی آثار خود را دارد و تمام عالم با هم مرتبط و یکپارچه است و یک نظم واحدی بر آن حکومت دارد و هیچ معلولی (حتی علم و تخصص)، بدون علت (مثل معلم و تجربه)، حادث نمیگردد، چرا نتیجه نگیرد که «پس، خالق علیم و حکیمی، این عالم را هدفدار و بر اساس مقدرات (اندازه)ها خلق نموده و ربوبیت مینماید» و نتیجه بگیرد که این خواص و آثار، از ارواح خبیثه است؟! چگونه این ارواح خبیثه، این همه خواص و آثار طیبه به وجود میآورند؟!
بنابراین، این یاوهگوییهاست که نه تنها بیمنطق - غیر علمی و عقلی – الکی و روی هوا میباشند، بلکه بیانگر خبیث و شیطانی شدن روح گوینده و مدعی آنها میباشد.
حد علوم عقلی
در عین اذعان به وجود ارواح خبیثه، مدعی شده که «اثبات وجود ماوراء الطبیعه، خدا، شیطان، ارواح، جن، فرشته و از این قبیل داستانها توسط عقل امکان نداره چون در حد علوم عقلانی نیست»! پس از کجا فهمید که ارواح خبیثه وجود دارند؟!
آیا اساساً او میداند که عقل چیست و حوزه و محدودهی شناختی آن کجاست که تشخیص دهد چه موضوعی و چه شناختی از حد عقل خارج است؟! حتی کسی که مدعی است "شناخت خدا" در محدودهی عقل نیست نیز باید برای اثبات مدعای خود، دلیل عقلی بیاورد! و نمیشود مدعی گردد که اثبات امری در حوزهی علوم عقلانی نیست، اما نفی آن نه تنها در حوزهی علوم عقلانی قرار دارد، بلکه حتی بدون هیچ دلیلی نیز میتوان نفی و تکذیب نمود و به صرف ادعا، باید پذیرفته شود!
●- بله، شاید وجود فرشته و جنّ، با عقل به اثبات نرسد، اما اولاً وقتی توحید به اثبات رسید و بالتبع نبوت و وحی به اثبات رسید، علوم وحیانی نیز به اثبات میرسد؛ و ثانیاً عقل گواهی میدهد که هیچ امری بدون اسباب و ملزوماتش واقع نمیگردد؛ پس وجود فرشتگان [پس از قبول توحید و وحی)، قابل شناخت عقلانی و علمی نیز میباشد، منتهی حوزهی علمیاش، منحصر و محدود به علوم طبیعی و تجربیات آزمایشگاهی نیست. چنان که "حبّ و بغض" یا عشق و نفرت که در همگان وجود دارند، عناصر طبیعی نیستند و در آزمایشگاه به رؤیت نمیرسند.
شاید بتوان گفت که فعل و انفعلات فیزیکی و شیمیایی در معده و عصبها، احساس گرسنگی را ظاهر میکنند، اما "عشق به کمال، انگیزه، اراده، انتخاب و ..." منشأ مادی ندارند، بلکه پس از حادث شدن، به وسیلهی بدن و اعضا و اجزاء، در مسیر اجرا و تحقق قرار میگیرند.
مثال از ساختمان و نقاشی
بنابراین، نه تنها مثال از ساختمان و نقاشی، بلکه مثال از یک پشه و یا کوچکتر از آن نیز مثالی درست برای یک برهان عقلی میباشد؛ البته اینها نشانه است، برای قومی که تفکر میکنند «لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و برای کسانی که تعقل میکنند «لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ».
انسان عالِم و عاقل، به زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، به عنوان "یک نشانه" مینگرد، چنان که دانشمندان امروزه کشف کردهاند که "عِلم یعنی نشانهشناسی".
ممکن است این انسان فکور و عاقل، به چگونگی خلقت خودش، یا یک پشه، مگس، عنکبوت و شتر بنگرد «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» - یا خلقت آسمانها «وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ» - اما همه برای او "ذکر = یادآوردی" است که هیچ کدام همینطوری و بیخالق و نیز بیحکمت و باطل خلق نشدهاند. این جهانیبینی علمی، عقلی، منطقی و ایمانی یک عاقل و مؤمن میباشد.
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران، 191)
ترجمه: همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [كه] پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
در فضای مجازی، شبهه افکنی به نام "زئوس" میگوید: مسلمانها با یک مثال ساده و بیمنطقی مانند نیاز ساختمان به سازنده، اثبات وجود خدا و ماوراء الطبیعه میکنند!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10120.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید