پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
"گناه است"، یعنی خلاف سنت الهی، نظام آفرینش، نقشه راه و بایدها و نبایدهای الهی جهت رشد و کمال و تقرب به او میباشد. "گناه "، یعنی: عصیان و نافرمانی او.
آیا بدون برخوردای از "مال"، میتوانید نیازهای زندگی را تأمین کنید – به نیازمندان یاری رسانید – یتیمداری کنید – انفاق و صدقه داشته باشید – به حج و زیارات مشرف گردید و در عرصههای گوناگون جهادی شرکت نمایید؟!
مهم است که مقولۀ "محبّت"، به چه معنا و از چه منظری مورد بررسی و بحث قرار میگیرد.
"محبّت"، هدف را تعیین میکند و آدمی را به سوی محبوب میکشاند، لذا منشأ انگیزه و محرکۀ (موتور) حرکت، همان "محبّت" میباشد.
شناخت (معرفت)، مقدمه هست، اما آدمی خیلی چیزها را میشناسد که به سمتشان نمیرود، و برخی از شناختها، خود سبب دوری میگردند، مانند شناخت ابلیس لعین و یا سایر شیاطین جنّ و انس، و یا شناخت دشمنان، خطرات و مضرات.
بنابراین، آدمی (هر کسی که باشد)، در نهایت به سوی محبوبش [آن چه دوست دارد] میرود، نه به سوی معروفش [شناخته شدههایش].
انسان دارای دو بُعد روحی و طبیعی است و در این جهان طبیعی، با بدنی طبیعی (مادی) زندگی میکند؛ و آن چه انجام میدهد، همه با همین بدن مادی و طبیعی است و شکل فیزیکی دارد. حتی امور معنوی نیز از این قاعده مسثنا نمیباشند؛ چنان که مطالعه برای کسب علم، و یا عبادت برای رشد، کمال و قرب به خداوند متعال (نماز، روزه ... جهاد) نیز با بدن مادی و در همین طبیعت انجام میپذیرد.
بنابراین، باید "محبت به دنیا و متاعش (مال)" در وجود هر کسی سرشته شده باشد که آدمی به آنها رغبت نشان دهد - جهت رسیدن و دستیابی تلاش نماید - از آنها بهرههای مادی و معنوی ببرد، و اگر عاقل باشد، آنها را وسیله رشد و تکامل روحی خود بنماید.
پس، محبت به متاع دنیا را نیز خداوند متعال، در وجود آدمی نهادیه کرده است و گریزی از آن نیست، چنان که فرمود:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران، 14)
- محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايۀ زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست.
بنابراین، هم میفرماید که محبت به متاع دنیا نزد شما زینت داده شده است تا بتوانید در این دنیا زندگی کنید، و هم متذکر میگردد که "خداگرا و آخرت گرا" باشید.
محبوبهای طولی و محبوب غایی
در آدمی، انواع و اقسام محبت نهادینه شده است که سبب حرکت و فعالیت او میشوند؛ اما این محبتها همه در طول یکدیگر قرار دارند، تا برسد به محبوب غایی هر کسی.
به عنوان مثال: آدمی، شغل و درآمد را دوست دارد، تا بتواند معاش خود را تأمین نماید؛ لذا هر گاه که درآمدی کسب میکند و پولی [کم یا زیاد] به دست میآورد، آن را در راه رسیدن به محبوب بزرگتر "قربانی" میکند و "فدا" میدهد! پولش را میدهد و مواد خوراکی، یا کفش و لباس تهیه میکند – پولش را میدهد تا مسکنی مهیا کند – پولش را میدهد تا تفریح کند ... برخی هم برای ارضای هواهای نفسانی، هزینههای گزافی میپردازند که این نوعش در عرصۀ سیاست جهانی بیشتر مشهود است؛ مانند هزینههای نظام سلطه برای جنگهای سخت و نرم – هزینه برای ترور و ... به منظور تحقق و گسترش سلطه.
پس، مهم این است که "محبوب غایی"، که همان "هدف غایی = نهایی" میباشد، کیست یا کدام است؟
محبّتهای نکوهیده و هلاک کننده
اگر دنیا، حیات دنیوی، متاع و لذتهای دنیوی (مادی و طبیعی)، برای کسی هدف و محبوب غایی قرار بگیرد، او را به هلاکت میکشاند، چرا که هم حیات طبیعی انسان محدود و فانی است و هم دنیا، متاع و لذتهایش!
"اومانیسم" میگوید: «کمال انسان، در منفعت و لذت شخصی اوست!» و همین بینش نادرست، سبب بروز ناهنجاریهای رفتاری شخصی، و نیز مواضع و عملکرد ظالمانۀ حکومتها مستبد گردیده است.
آن نوع محبّت به دنیا نکوهیده و مُهلک است، که سبب غفلت و بالتبع "وابستگی = بندگی" آدمی به غیر خداوند متعال شود.
بنابراین، "محبت به متاع دنیا"، به عنوان "محبوب غایی و هدف نهایی"، در آموزههای اسلامی [قرآن مجید و احادیث] تقبیح شده است که عقل شریف نیز آن را تصدیق میکند.
«إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا» (الإنسان، 27)
- آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند، در حالى كه روز سختى را پشت سر خود رها مىكنند!
محبتی نکوهیده و هلاک کننده است، که به عنوان محبوب غایی، جایگزین محبت به خداوند سبحان گردد:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مىدارند، امّا آنها كه ايمان دارند، شدت محبتشان به خداوند است؛ و آنها كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا داراى مجازات شديد است.
مرتبط:
فهرست لینک مبحث "گوهر محبّت" - صوتی و کوتاه.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
آیا "حبّ مال" گناه است؟
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/etc/11648.html
کلمات کلیدی:
گوناگون