«ایکس - شبهه»: در عین حال که «علم» و «معلم» - مثل قرآن، پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیه و آله – یکی هستند، دلیل نمیشود که متعلمین (دانشپژوهان و علمآموزان) نیز همه عین هم باشند. چنان چه در همهی امور و همهی علوم نیز این چنین است.
یکی استعداد بیشتری دارد، یکی کمتر – یکی از بصیرت بیشتری برخوردار است، یکی کمتر – یکی تلاش بیشتری در تهذیب نفس و کسب علم نموده است، یکی کمتر – یکی بیشتر از هوای نفس و منیّت دوری کرده و به نور عقل و ندای فطرت تسلیم شده و ایمان آورده است، یکی کمتر – یک شجاعتر است، یکی ترسوتر – یکی ذوق علمیاش در سیاست است، دیگری فقط در احکام فردی – یکی در عین حال که ذوقش نمیپذیرد، شئون دیگر اسلام را رد نمیکند، یکی دیگر میگوید: خیر فقط همین که من فهمیدم و میگویم است و چیز دیگری نیست – یکی تحت تأثیر عوامل محیطی، خانواده، اطرافیان و ... بیشتر قرار میگیرد و یکی کمتر و یکی هم اصلاً قرار نمیگیرد و با بصیرت کامل از وابستگیها رهیده است، یکی از جان و مال خود میترسد و دیگری نمیترسد و ... .
خلاصه نمیتوان به بهانهی این که «علم و معلم و راه» یکی است، انتظار داشت که همگان یکسان بوده و یکسان عمل کنند. چنان چه سلمان، ابوذر، عمار، طلحه، زبیر، ابوبکر، عمر و ... همه از افراد معمولی (غیر معصوم) بودند که در کنار پیامبر اکرم (ص) حضور داشتند، اما همه در علم، شعور، بصیرت، عبادت، اطاعت و وفاداری و دوری از منیّت یکسان نبودند.
به همین دلیل در روایت امام صادق علیهالسلام که در آن دستور رجوع به فقها و تقلید از آنان صادر شده است، نفرموده همهی فقها یا هر کسی که فقه میداند قابل تقلید است، بلکه فرموده «من کان من الفقهاء» - یعنی کسانی از میان فقها که دارای شرایط لازم هستند، از قابلیت رجوع و تقلید برخوردار میباشند. به فرازهای روایت دقت شود:
«فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ»
«فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَآء» - پس اما راجع به کسانی از فقها؛
«صَآئِنًا لِنَفْسِهِ، وَ حَافِظًا لِدِينِهِ» - آنان که صیانت نفس داشته و از دینشان حفاظت میکنند؛
«مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ» - آنان که با هوای نفس (خود و دیگران) مخالفت میکنند؛
«مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ» - مطیع امر مولی (ولایت – امام معصوم ع) هستند؛
«فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ» - پس بر عوام است (بر دیگرانی که فقیه نیستند لازم است) که از آنان تقلید کنند.
پس، نه باب علم بسته است و نه برای تحقیق و کسب و علم ممانعت و گزینشی وجود دارد، هر کسی میتواند طلبه شده، درس بخواند و به سطح اجتهاد رسیده و فقیه شود [چنان چه هر کسی میتواند مدارج علمی را در رشتهی دیگری طی کند]، و طبعی است که بین آنان اختلاف سطح علمی، اختلاف نظر، اختلاف ذوق، اختلاف فهم، اختلاف بصیرت و حتی اختلاف ساختار شخصیتی و توانها نیز متفاوت خواهد بود، لذا در هنگام انتخاب برای رجوع، تقلید و پذیرش باید بصیر بود.
البته که پیامبر اکرم (ص) و همهی امامان در امر حکومت و سیاست حضور مستقیم داشتند و اساساً دین بدون امر سیاست و حکومت ناقص است و در غدیر خم نیز بحث از حکومت بود و نه امامتی که از روز اول بعثت تعیین و معرفی شده بود، و همهی امامان به خاطر همین امر سیاست و حکومت توسط حکام ظالم به شهادت رسیدند، اما برخی که به مذاقشان خوش نمیآید، نمیخواهند قبول کنند.
کلمات کلیدی:
گوناگون