«ایکس - شبهه»: بیداری به فرمودهی حضرت علی علیهالسلام که همان تشریح «جهانبینی» اسلامی میباشد در این است که انسان بداند «از کجا آمده، در کجا هست و به سوی کدام مقصد روان است». چرا که اگر انسان به این حقایق آگاه و هوشیار گردید، به سوی رشد حرکت میکند و اگر غافل شد، حتماً از مسیر درست یا همان «صراط مستقیم» در تعبیر فرهنگ اسلام، خارج میشود، لذا سقوط و هلاکتاش حتمی است.
الف – کمال انسان در این است که «بنده»ی هیچ چیزی و یا هیچ کسی نگردد، مگر «الله جل جلاله». لذا اولین گام «بیداری اسلامی» در این است که بداند و بفهمد «خدایی هست - جهان بیهوده خلق نشده است – کمال و سعادت فقط منافع شخصی و لذتهای جسم نیست». همین فهم او را به سوی «ارزشهای» واقعی، اخلاق، معنویت و آن چه موجب تکامل انسان و جامعهی بشر است میکشاند. لذا «لا إله الا الله» به عنوان اولین شعار و شعار اصلی و ستون عقاید اسلامی قرار گرفته است.
ب – در همین راستا انسان سعی دارد که موانع رشد و کامل فرد و جامعه را از میان بردارد که حکومتهای طاغوتی سنگ بنای آن است. لذا در مقابل هر گونه: جهل، ظلم و انحرافی ایستادگی میکند.
پس گام اول در بیداری اسلامی جهان، عمل به «لا إله» است که در ایستادگی در مقابل حکام جور،کفر و استکبار تجلی مییابد. همان چیزی که امروزه در جهان اسلام بیشتر و در جهان غرب کم و بیش شاهد آغازش هستیم.
ج – بدیهی است وقتی «حکومتهای طاغوتی» مورد مخالفت قرار گیرند، نه تنها رهبران، بلکه حقیقت و واقعیت «ایسم»های آنان که در راستای تحقق اهدافشان است نیز معلوم و مشهود جهانیان می گردد، لذا آنها را کنار میگذارند و با اعتقادی که به «الا الله» یافتهاند، در مییابند که هیچ قانونی برای بشر، هدایتگر نیست، إلا قوانین الهی که در اسلام تکمیل و بیان شده است. لذا به دنبال استقرار «حکومت اسلامی» در مملکت وجود و سپس جامعه میروند.
د – با توجه به نکات فوق، معلوم میشود که اولین گام از بیداری اسلامی، همان تحول در «شناخت» است که محصول تأمل، تفکر و تعقل است. و یا به بیانی دیگر، انقلاب از «تخیل» به سوی «تعقل» است که موجب «خود شناسی» و بالتبع «خداشناسی» میگردد.
دقت کنیم که «خدا فراموشی»، نتیجهای جز «خود فراموشی» ندارد. چرا که انسان به تناسب هدفش تعریف میگردد و اگر هدفی به جز کمال مطلق را در نظر بگیرد، از حیطهی انسانها خارج میگردد. وقتی هدف چیزی جز نیازها و لذتهای بدن نبود، فرقی بین انسان و حیوان باقی نمیماند، لذا «ارزش»ها نیز منتفی میشود (مانند جهان غرب) و انسان از پوستهی خود خارج شده و فاسق میگردد.
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (الحشر - 19)
ترجمه: و مانند آن كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا هم خود آنان را از ياد خودشان ببرد و ايشان همان فاسقانند.
آن چه بیان شد، «ویژگی»های بیدار اسلامی بود، اما اولین نمودهایش، همین قیامها و تظاهرات مردمی بر علیه حکومتهای جایر و یا مصادیق ظلم و فساد میباشد که حتی در جهان غرب نیز نشانههای آن ظهور یافته است.
کلمات کلیدی:
گوناگون