پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): نگاهی انتقادی و حتی سرزنشی به خود، هم جنبهی مثبت و عالی دارد که سبب سازندگی میشود و هم جنبهی منفی و تخریبی که سبب ناامیدی و بیانگیزگی میگردد؛ که به اجمال اشاره میشود:
جنبههای مثبت:
یک – اولین جنبهی مثبتش این است که انسان از "غفلت" بیرون میآید و متوجه و متذکر خود میگردد و دردها و بیماریهایش را میشناسد و میتواند به دنبال معالجه و بهبود آنها برود. تا درد شناخته نشود، درمان نیز شناخته نخواهد شد، چنان که گفتهاند: «شناخت درد، نیمی از درمان است».
اگر در مکانیزم و سیستم سلامت بدن انسان، اختلالی پیش آید، با علائمی چون: درد، یا درست عمل نکردن بخشی از اعضا، و یا ظهور علائمی در ظاهر (جوش، خشکی، چروک، رنگ صورت) و ...، متوجه بروز اختلال میگردد و اگر انسان عاقلی باشد و سلامتی خود را بخواهد، به دنبال مداوا میرود.
روح نیز بیمار میشود، در زندان نفس گرفتار و حبس شده و افسرده میگردد. بیماریهای روحی نیز بروزهای ظاهری و خارجی دارند (خستگی، یأس، ناامید، کوری ...) و هم چنین راه مداوا و بهبود دارند، اما فرقش این است که چون دردهای عصبی و ... ندارند، هر کسی متوجه آن بیماریهایش نمیگردد. شناخت این شرایط، حالات و بیماریها، مستلزم "توجه" است.
بسیاری بیمارند و خودشان متوجه نیستند. مثل کسی که غدهی سرطانی دارد، اما چون هنوز وجودش را نگرفته و علائمش را نمیبینند، نمیفهمند. همینطور بسیاری دچار تکبر، غفلت، جهل، کور دلی، سرگردانی و ... هستند، اما تا شرایط ظهورش پیش نیاید، نمیفهمند و چه بسا وقتی بفهمند که دیگر دیر شده است.
پس خوشا به حال کسی که زود و به موقع متوجه شده و میفهمد. چون میتواند به سرعت در پی مداوا و بهبود برود. دارویش پیش از بیماری داده شده است (یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ)، البته برای کسی که درست استفاده کند:
« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا » (الإسراء، 82)
ترجمه: و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد
دو - دومین جنبهی مثبت در شناخت کاستیها و ضعفها این است که "تکبر" را میشکند، که این خودش بدترین ابتلا و بیماری نوع انسان است. این توجه سبب میشود که انسان بفهمد نه تنها کسی و چیزی نیست، بلکه در راستای «لَفی خُسر» شدن قرار گرفته است و باید شرایط «الاّ» را در خود ایجاد نماید.
انسان متکبر، در بدترین شرایط و حالات نیز گمان میکند که سالمترین و بهترین است؛ اما وقتی به احوال انسانهای کامل و اولیاء الله نگاهی میکنیم، میبینیم که از آدم علیه السلام گرفته تا خاتم و اوصیای او صلوات الله علیهم اجمعین و مؤمنانِ آگاه و با بصیرت، همه در مقابل خداوند متعال، «ظَلمتُ نَفسی» گفته و میگویند. این اقرار، پس از توحید «لا إله الاّ انت – سبحانک و بحمدک» خودش دوای درد است.
جنبههای منفی:
یک – اما اولین جنبهی منفی که از نگاه نادرست به ضعفها نشأت میگیرد، "ناشکری" میباشد؛ چرا که آدمی، تا "ختم الله و کالانعام" نشده و فرصت و امکانش نیز به پایان نرسیده، از نعمتهای بزرگ و بیشمار الهی بهره برده و میتواند ببرد و دارای استعدادهای فوقالعادهای میباشد که برخی از آنها به فعلیت رسیده و برخی دیگر بالقوه میباشد و میتواند به فعلیت برساند و رشد نماید.
از این رو، به ذکر نعمت و شکر (شناخت مُنعم، ضایع نکردن نعمت، استفادهی درست از آن) بسیار تأکید شده است. به انسان دستور داده شده که نعمتهای ربّش را بازگو نماید - « وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ – و اما نعمت ربت را بازگو (از آنها سخن بگو)/ الضحی، 11» - نه این به بهانهی این که "ریا نشود"، دم بر نیاورد و یا به بهانهی افتادگی و خشوع در برابر حق تعالی و اقرار به ضعفها، تمامی آنها را منکر گردد! کفران نعمت، همان پوشاندن آن در بیان و عمل، برای خود و دیگران میباشد و این همان ناشکری است که عذابهای دنیوی و اخروی را در پی خواهد داشت.
« وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ » (ابراهیم علیه السلام، 7)
ترجمه: و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت خواهد بود.
بدیهی است که ندیدن، نفهمیدن، بیتوجهی، کفران و بهرهی مناسب نبردن از نعمتها، سبب ضایع شدن آنها و بالتبع ناامید و افسردگی میگردد.
دو – دومین جنبهی منفی که از نگاه نادرست به ضعفها نشأت میگیرد، "ناامیدی" میباشد که افسردگی و احساس پوچی را به همراه میآورد.
این ناامیدی و احساس پوچی و بالتبع افسردگی و ناخوشایندی از همه چیز و همه کس، فرودگاه شیطان هر کسی نیز هست. همین که کمترین جرقهای از این حالت در کسی ایجاد شود، گویی دری برای شیطانش باز شده و چراغی سر راهش قرار گرفته و فوری وارد میشود و بر این آتش سوزاننده میدمد تا شعلهورتر گردد.
اگر به آیات قرآن کریم و احادیث توجه کنیم، میفرماید که به جز شرک و ناامیدی از رحمتم، هر گناهی و هر مقدار از گناه، قابل بخشایش است. چرا که این بخشش، برای احیای قلب و روحِ بیمار در حال احتضار است، اما مشرک و ناامید از رحمت الهی، خودش راه قلبش را بسته است. چون ناامید شده، دیگر هدف و انگیزهای ندارد که بخواهد برگردد و به حیات و رشد خود ادامه دهد. لذا فرمود:
« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشتهايد (ای بندگان گناهکار من)، از رحمت خدا نوميد مشويد در حقيقت خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.
هدف و انگیزه:
آدمی، به رغم تکبرها، ادعاها، ناشکریها، کفر و شرک و عصیانهایش، نمیتواند حقایق هستی و نظام حاکم بر خلقت خود و عالم را بر هم زده و راه دیگری برود، بنابراین، وقتی در صراط حرکت نکرد، به بن بست میرسد و اگر باز نگردد، در جهل، تکبر و ناامیدی خود، غرق شده و خفه میشود.
خداوند متعال، انسان را بندهی خود آفریده است، نه بندهی دیگران – عاشق خود آفریده است و نه عاشق دیگران – امیدوار به رحمت، جود، کرم، فضل و مغفرت خود آفریده است، نه نظر لطف دیگرانی که چون خودش، مخلوقات فقیر و محتاج به او هستند. لذا قسم یاد کرد که امید امیدواران به غیر خودش را به یأس و ناامیدی میکشاند، چنان که از امام صادق علیه السلام در حدیث مفصلی نقل شده:
«... أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي وَ مَجْدِي وَ اِرْتِفَاعِي عَلَى عَرْشِي لَأَقْطَعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ مِنَ اَلنَّاسِ غَيْرِي بِالْيَأْسِ وَ لَأَكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ اَلْمَذَلَّةِ عِنْدَ اَلنَّاسِ وَ لَأُنَحِّيَنَّهُ مِنْ قُرْبِي وَ لَأُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَضْلِي أَ يُؤَمِّلُ غَيْرِي فِي اَلشَّدَائِدِ وَ اَلشَّدَائِدُ بِيَدِي وَ يَرْجُو غَيْرِي وَ يَقْرَعُ بِالْفِكْرِ بَابَ غَيْرِي وَ بِيَدِي مَفَاتِيحُ اَلْأَبْوَابِ وَ هِيَ مُغْلَقَةٌ وَ بَابِي مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِي ...» (کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر بَابُ التَّفْوِيضِ إِلَى اللَّهِ وَ التَّوَكُّلِ عَلَيْه)
ترجمه: خدا تبارك و تعالى مىفرمود: به عزت و جلال و مجد و رفعتم و بر عرشم سوگند كه محققاً آرزوى هر آرزومندى را (از مردم) كه به جز خودم باشد با نوميدى مىبرم و به او جامه خوارى مىپوشم در نزد مردم، و او را محققاً از نزديك خود دور كنم و از فضل خود كنار زنم، آيا در سختبها اميد به جز من دارد؟ با اين كه همه سختیها به دست من است؟ به ديگرى توجه دارد و با انديشه در ديگران را مىكوبد با اين كه كليدهاى هر درى به دست من است و همه درها بسته است و در خانه من باز است براى هر كه دعا كند ... .
●- بنابراین، تنها راه چاره، مداوا، بهبود و البته رشد و کمال این است که انسان به خودش و به خدای خودش توجه کند. ببیند که خودش از سویی چقدر شکستخورده، ضعیف و نیازمند است و از سویی دیگر چه امکانات و توانهایی دارد، و البته خدایی دارد که او را در حال دوست دارد، خدایی دارد که غنی و حمید است، خدایی دارد که مشتاق اوست، محبوبی دارد که عالم هستی را برای رشد، سعادت و فلاح او آفریده است؛ او را میبیند، صدایش را میشنود، به آن چه پنهان یا آشکار مینماید، خبیر و بصیر است و در عین سبوحیت، خالقیت، ربوبیت و الوهیتش، با بندگانش رفیق، انیس و مونس میشود.
به او میگوید: ای بندهی من که تو را دوست دارم و تو نیز مرا دوست داری، تو را در عالم هستی سیر میدهم تا معرفت و رشد پیدا کنی، از عالم اعلای عقل و عشق گرفته، تا عالم سفلای ماده و جرم سفری داری؛ اما غصه نخور که این سفر کوتاه و پایانش نزدیک است و به زودی تو را باز میگردانم تا در جوار رحمتم و لقای عظمتم آرام گیری و مسرور باشی. نه خوفی و نه اندوهی، دامنگیرت نگردد.
« مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ » (العنکبوت، 5)
ترجمه: کسی كه به ديدار خدا اميد دارد [بداند كه] اجل [او و پایان دورهی سفرش، از سوى] خدا آمدنى است و اوست شنواى دانا.
« أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » (یونس علیه السلام، 62)
ترجمه: آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مىشوند.
بنابراین، اعتقاد به توحید و معاد است که عشق و انگیزه ایجاد میکند، ولا غیر.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
احساس پوچی میکنم. ناامیدی و افسردگی دیگه به هیچی علاقه ندارم نه هدفی نه انگیزهای! از همه چی عقب افتادهام! چه کنم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8937.html
کلمات کلیدی:
گوناگون