یکی از مشکلاتی که در عروسیهای ما وجود داره استفاده از موسیقیه. اگه بهش اعتراض کنیم، میگن: 1- پس فرقش با مجلس عزا چیه؛ 2- یه شب که هزار شب نمیشه؛ 3- موسیقی جای خودش دعا و قرآن هم جای خودش؛ 4- خدا آنقدر هم سخت نمیگیره! لطفا راهنمایی کنید.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این مشکل (موسیقی بیربط و گناه)، فقط به مجالس عروسی اختصاص ندارد، بلکه رسانهی ملی ما نیز هم خودش مبتلا به این عارضه میباشد و هم به شدت آن را شایع نموده و تسری میبخشد.
●- ما همینجا، از رییس صدا و سیما، شورای نظارت بر آن و سایر مدیرانش دعوت میکنیم که فقط یک شب از شبهای عزاداریهای بزرگ، که برای هموطنان مسلمان و غیر مسلمان محترم است را به عنوان سند بیاورند، که در آن برنامهای درباره موسیقی، ساز و آواز پخش نشده باشد! حتی شب شهادت حضرت فاطمة الزهراء علیهاالسلام – که دیگر خیلی لطف نمودند – یک برنامه پخش شد که یک گروه موسیقیهای انقلابی، خاطره تعریف کردند که ارگ و نی را به حسینهی جماران بردند و برای حضرت امام خمینی رحمةالله علیه نواختند و سپس سرودش را به جبههها فرستادند و ... . (البته نه در چنین شبی)!
شما هیچ تیزر یا ولهی مذهبی نمیبینید و هیچ سخنرانی دینی، فلسفی، عرفانی و تفسیری نمیشنوید، مگر آن که در بینابین آن، سری به اتاق فرمان نزنند، و اتاق فرمان یک موسیقی بیربط پخش نکند(؟!)
●- بنابراین، وقتی در رسانهی ملی یک مملکت، جشن، عزا، خبر، گزارش، طنز، سرگرمی، مسابقه، و حتی تشییع جنازهی شهداء، عزاداری برای اهل عصمت علیهم السلام، معارف اسلامی و ...، همه با موسیقی تعریف و عرضه میشوند، دیگر از مجالس عروسیِ قشر عوام، چه انتظاری دارید؟!
اما پاسخ سؤالهای مطروحه:
1- فرقش با مجلس عزا چیست؟
چه کسی گفته که اگر در مجلسی موسیقی حرامب پخش نشود، گناه صورت نگیرد و ...، میشود «مجلس عزا»؟! نباید بیاستعدادی و بیهنری خودشان در مجلس گردانی را متوجه اسلام نمایند و بگویند: «در هر مجلسی که گناه نشود، میشود مجلس عزا». مگر اهل عقل، شعور، فرهنگ، ایمان و تقوا، در مجالس عروسی و جشن خود، عزاداری میکنند؟!
●- پیش از این بحثهای بسیاری در تاکتیک «بدلسازی» توسط شیاطین انس و جن نمودهایم و توضیح دادیم که یکی از موارد بدل سازی، همین اختصاص دادن تعریف شادی و نشاط، به گناه میباشد، تا آنجا که اذهان عمومی چنین تخیل کنند که تفریح مستلزم گناه است و اگر گناهی صورت نگیرد، یعنی عزا، غم و ماتم!
2- یه شب که هزار شب نمیشه؟
این توجیه عوامانه برای گناه در چنین مجالسی، سابقهی دیرینه (حتی هزار ساله) دارد! از قدیم الایام، عوام بیفرهنگ، هنگام میل به شرکت و ارتکاب گناه در چنین مجالس گناهی میگفتند: «عروسیِ دیگه، در عروسی اشکالی ندارد»! - «یک شب که هزار شب نمیشه»! و البته این جمله را در اصل، در نفی سورهی قدر ساختند که فرمود: خیر این یک شب، از هزار ماه بیشتر است.
●- خب، اگر هیچ اعتقادی به توحید، معاد، اسلام، اخلاق، عفت، غیرت و ... ندارند، که هر شب آنها چنین است و "یک شب" و قیاس آن با هزار شب، برایشان موضوع و مصداقی ندارد. اما اگر اعتقادی دارند، باید پرسید: «آیا خداوند فرمود که ارتکاب به حرام، در عروسی اشکال ندارد و یک شب هزار شب نمیشه»، یا خودت میگویی و به او نسبت میدهی؟! - مگر آثار و عواقب گناه، در دنیا و آخرت، به تناسب تعداد شبهای ارتکاب به آن، با بقیهی شبها مترتب میگردد؟!
فرض کنید کسی بگوید: من دوست دارم شبی یک ساعت با عدهای جمع شوم و در آن مجلس، کفر بگویم، شرک بورزم، شراب بنوشم، قمار ببازم ...، و در توجیه بگوید: «یک ساعت که 24 ساعت نمیشه»!
●- گناه این که حرام خدا را (ولو برای یک شب) حلال اعلام میکنند، به مراتب بیشتر از موسیقی یا رقص حرام در آن مجالس است.
3- موسیقی جای خودش دعا و قرآن هم جای خودش
بحث ما راجع به مطلق موسیقی نیست، چرا که مطلق موسیقی حرام نیست، بلکه طرب و غنا حرام میباشد، و در چنین مصداقی « موسیقی جای خودش دعا و قرآن هم جای خودش » یعنی چه؟!
آیا کسی میگوید: «عقل جای خودش، جهل و دیوانگی نیز جای خودش»؟ - «امنیت جای خودش، ناامنی نیز جای خودش»؟ - «عفت جای خودش، بیعفتی نیز جای خودش» - «نظم و قانونمندی جای خودش، بینظمی، قانون شکنی و هرج و مرج نیز جای خودش» ...؟! پس چطور شد به احکام الهی و حلال و حرام که میرسد، هر دو را جایز میشمارند و میگویند: هر کدام جای خودش؟!
جای دیوانگی، کفر، شرک، معصیت، بیغیرتی، بیعفتی، بینظمی و ... کجاست؟!
چطور موسیقی، در هر جایی، حتی در میان تفسیر قرآن کریم، یا گفتگو با عالم دینی، تشییع جنازهی شهدا توسط خانوادهها و مردم داغدار و ... جای دارد و در این مصادیق نمیگویند: دعا و قرآن جای خودش، موسیقی جای خودش؟!
●- خیر، هیچ حرامی، در جایگاه خودش متوقف نمیشود، چرا که هم جایگاه اولیهاش غصبی است، و هم دامنهی نفوذ و سلطه را گسترش میدهد!
●- آیا مراسم ازدواج که جشن و سروری برای آغاز تشکیل مقدسترین کانون اجتماعی (خانواده) میباشد، جایگاه تجلی و نمایش این رذیلتهای انسانی است؟! چرا این جایگاه مقدس را غصب کرده و به معصیت خدا اختصاصش دادهاند و میگویند: در اینجا اشکالی ندارد؟! این حکم را از کجا آوردهاند؟!
4- خدا آنقدر هم سخت نمیگیره!
خداوند علیم، حکیم، هادی و ربّ، نه تنها "آنقدر هم سخت نمیگیرد"، بلکه اصلاً سخت نمیگیرد، چرا که اگر قرار بود یک کمی و حتی یک مورد سخت بگیرد، دیگر انسانی روی زمین باقی نمیماند؛ اما سخت نگرفتن در ارتکاب به معصیت، به معنای نادیده یا حلال و یا بیاثر قرار دادن آن نمیباشد، بلکه مهلت میدهد تا شاید اصلاح شوند:
« وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا » (فاطر، 45)
ترجمه: و اگر خدا مردم را به [سزاى] آنچه انجام دادهاند مؤاخذه میکرد، هيچ جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذاشت؛ ولى تا مدتى معين مهلتشان مىدهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [كار] بندگانش بيناست.
●- خداوند متعال، به روح پر عظمت، عقل، شعور، فطرت، قلب، اختیار، اراده و نیز وحی، کتاب، شریعت، پیامبر و امامی که برای هدایت و رشد و کمال به انسان ارزانی داشته است، حرمت و قداست قائل است و از ما میخواهد که این حرمت و قداست را قایل شویم و این نعمات را ضایع ننمایم.
از اینرو، بندگانش را آزاد گذاشته تا اگر دلشان خواست مسیر رشد را پیش بگیرند و اگر دلشان خواست، در مسیر انحطاط و سقوط پیشروند و اصلاً در اختیار، اراده و انتخاب سخت نمیگیرد، اگر چه بتها و إلههای کاذب را به جای او بندگی کنند؛ اما معنایش این نیست که تقوا و فسق را مساوی قرار دهد و هیچ عواقب سوئی در دنیا و آخرت، دامنگیر فاسقان، مجرمان و اهل معصیت نگردد، لذا فرمود:
« إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا * إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا » (الإنسان، 3 و 4)
ترجمه: ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس * ما براى كافران زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كردهايم.
نکته:
ما مسلمانیم، یعنی تسلیم امر خدا – ما که یهودی و ... نیستیم، پس مراقب باشیم که فرهنگ آنها به دینشناسی و دینداری ما نفوذ نکند.
یهودیان فاسق و منافق صفت، خرافههای عوامفریبانهی خود را جایگزین حکمت الهی نمودند و قضاوتها و احکام خود را جایگزین اوامر و احکام الهی کردند و برای توجیه گفتند: «خداوند آنقدرها هم که گفته شده، سخت نمیگیرد – ما اصلاً عذاب نمیشویم، یا اگر به فرض عذاب شویم، فقط چند روز است»! و البته گناه این توجیه غلط، به مراتب بیشتر از ارتکاب آنها به گناهان دیگرشان میباشد، چرا که نسبت دادن این ادعاهای مندرآوردی به خداوند سبحان، افترا بستن به اوست!
« أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ » (آلعمران، 23)
ترجمه: آيا داستان كسانى را كه بهره اى از كتاب [تورات] يافتهاند ندانستهاى كه چون به سوى كتاب خدا فرا خوانده مىشوند تا ميانشان حكم كند آنگه گروهى از آنان به حال اعراض روى برمىتابند؟!
«ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ» (آلعمران، 23)
ترجمه: اين بدان سبب بود كه آنان [به پندار خود] گفتند هرگز آتش جز چند روزى به ما نخواهد رسيد و برساختههايشان (سخنان مندرآوردیشان) آنان را در دينشان فريفته كرده است.
●●● – حال مدعیان بگویند: این که هم مسلمان باشند و هم برای توجیه شرکت در مجلس گناه و مشارکت در گناه بگویند: «در عروسی اشکال ندارد - یک شب که هزار شب نمیشه – خدا هم آنقدر سخت نمیگیره» را از کجا آوردهاند؟! العیاذ بالله، در کتاب خدا چنین آمده است؟ یا در سیرهی و سنت و تعلیمات اهل عصمت علیهم السلام چنین یافتهاند؟! و یا از خود میبافند و بدتر آن که این بافتهها را به خداوند متعال نسبت داده و به او افترا میبندند؟! و تمامی این شیطنتها، برای عوامفریبی است!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
از مشکلات مجالس عروسی، موسیقیه. میگویند: پس فرقش با مجلس عزا چیست؟ یک شب که هزار شب نمیشه، خدا هم آنقدر سخت نمیگیره!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9097.html
- تعداد بازدید : 2477
- 1 اسفند 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون