«ایکس – شبهه»: به طور قطع صاحب چنین اندیشهای یا اساساً دوست نیست، بلکه دشمن است و یا دست کم یک دوست کاملاً نا آگاه است.
این سخن که «ما فقط به قرآن بسنده میکنیم» سخن جدیدی نیست، شاید اولین بار آن را خلیفهی دوم عمر گفت: «حسبنا کتاب الله – کتاب خدا برای ما کافیست» و امروزه نیز در میان مذاهب متفاوت اهل سنت، فقط وهابیها که نه اهل تشیع هستند و نه اهل تسنن به آن استناد و احتجاج میکنند. و البته هیچگاه نخواهند توانست که بدان عمل کنند. چرا که چنان چه بارها در پاسخهای مشابه در همین سایت ذکر شد: از کجای قرآن کریم فهمیدهاند که نماز صبح دو رکعت و ظهر و عصر چهار رکعت است و یا صدها حکم دیگر؟!
اما در ارائهی سند برای مدعی چنین فرضیهای به هیچ وجه نمیتوان به حدیث و روایت رجوع کرد، چرا که از همان ابتدا مدعی شده است که حدیث و روایت را قبول ندارد، لذا دو راه بیشتر نمیماند: پاسخ قرآنی که مدعی قبول آن است (اگر توجیه نکند) و پاسخ عقلی (اگر بپذیرد).
الف – دلایل و پاسخ قرآنی:
الف/1: مدعیان چنین نظریهای بگویند: بر چه اساسی قرآن را قبول دارند؟ مگر قرآن کریم به خود آنان وحی شده است و مگر آن را از زبان پیامبر اکرم (ص) و سپس واسطهها دریافت ننمودهاند؟! حال چه شده است و بر چه استنادی یک نقل پیامبر اکرم (ص) به نام قرآن را میپذیرند و نقل دیگرش به نام حدیث را نفی میکنند؟! اگر در پاسخ گفتند: قرآن کریم تحریف نشده است، اما احادیث جعلی بسیاری وجود دارد. بفرمایید: شما چه علمی به قرآن نازل شده و حتی به قرآنی که در دست شماست دارید که فهمیدید جعل نشده است؟!
الف/2: بپرسید: اگر قرآن را قبول دارید، در همین قرآن کریم آیات متعدد فراوانی وجود دارد که امر میکند از رسول خدا (ص) پیروی و اطاعت کنید. حال شما با رد احادیث وارده از علوم و اوامر و سنت پیامبر اکرم (ص) چگونه او را اطاعت میکنید؟ اگر پاسخ دادند: که این آیات مربوط به کسانی است که ایشان را میدیدند. بگویید: پس نه تنها این قرآن اکنون قابل اجرا نیست، بلکه جهانی و همیشگی بودن آن را نفی و تکذیب میکنید و بدین سبب کافر میشوید. و شما با این ادعای دروغین که فقط قرآن را قبول دارید، میخواهید عمل به قرآن را نفی کنید. قرآن کریم ما را ملزم به اطاعت از رسول (ص) نموده است و این اطاعت در گرو پذیرفتن احادیث صحیح میباشد.
الف/3: اگر به قرآن اعتقادی دارند، خداوند خود در قرآن کریم میفرماید که آیات محکم و متشابه وجود دارد، یعنی گاهی میتوانند هر تفسیر و تأویلی را به یک آیه نسبت دهند (چنان چه میدهند)، از طرف خود ناسخ و منسوخ بگذارند (چنان چه امروزه هر آیهای را که به کارشان نیاید، میگویند منسوخ شده است، مثل برائت از مشرکین به ویژه در حج که در ابتدای سوره توبه آمده است)، لذا «الراسخون فی العلم» و «اولی الالباب» حقیقت این آیات را دانسته و بدان ایمان دارند. پس آیا قرآن فقط برای آنان نازل شده است؟ یا اساساً چه کسی می تواند بگوید که آنها کیانند؟
«هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ» (آل عمران - 7)
ترجمه: و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، بعضى از آيات آن، آيات محكم است كه اصل كتابند، و بعضى ديگر آيات متشابهند، اما آن كسانى كه در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروى مىكنند تا به اين وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل مىكنند، در حالى كه تاويل آن را نمىدانند مگر خدا و راسخين در علم، مىگويند به همه قرآن ايمان داريم كه همهاش از ناحيه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آيات پند نمىگيرند.
آیا غیر از این است که کسی که کتاب بر او نازل شده است میتواند، محکم، مشتابه، تفسیر، تأویل و راسخون فیالعلم و اولیالالباب و اولیالامر را بشناسد و معرفی کند؟ و آیا بیان او (پیامبر اکرم ص) جز از راه حدیث به کسی میرسد؟
ب - و اما دلایل و پاسخ عقلی:
ب/1: علوم کدام کتابی [اگر چه فقط حروف الفبای یک زبان باشد، چه رسد به علوم پیچیدهتر و یا قرآن که جامع علوم است]، بدون معلم (شخص) قابل تعلیم و تعلم است؟ و آیا سخن و تعلیم معلم به غیر از راه «حدیث» یعنی گفتار وی، به کسی منتقل میگردد؟
چه شد که حتی نواختن یک ساز یا یک بازی با توپ، معلم و مربی میخواهد، اما به قرآن کریم که میرسد، احساس میکنند که خود عالم دهر بوده و به هیچ معلم و مربیای نیاز ندارند؟!
ب/2: چنان چه قبلاً نیز بیان گردید، بگویند احکام عمیق اسلام که گسترهی آن تمامی زمینهها و عرصههای زندگی شخصی و اجتماعی بشر را فرا گرفته است و از طهارت شخصی گرفته تا نظامات سیاسی و جنگ و صلح، از عبادات گرفته تا معاملات و ... را مورد توجه قرار داده و منبع اصلی همهی احکام نیز قرآن کریم است را چگونه فهم و استخراج کرده و میکنند؟!
باید دقت شود که اگر چه احادیث کم اعتبار یا احیاناً جعلی نیز وجود دارد، اما راه شناخت حدیث صحیح از سست یا غلط نیز بسته نیست و علما و متخصصین بر اساس منابعی چون: قرآن، عقل، علم رجال، علم حدیث و ...، آنها را تشخیص داده و میدهند. و گرنه اسلام نه تنها امروز، بلکه از همان دیرباز توسط حکام جور، منافقین، خودرأیها، قرائت جدیدیها و ... که در طول تاریخ کم هم نبودند، از بین رفته بود و چنین با قدرت، صلابت، استحکام، حقانیت و قابل استناد به وحی، عقل، علم و منطق به دست ما نمیرسید.
کلمات کلیدی:
تاریخی