پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): کسی که به حد امکانش اطاعت و عمل نکند، نه تنها مؤمن، بلکه حتی مسلمان کاملی نیز نشده است، چه رسد به این که "مخلص" باشد! عمل نکردن به دستورات الهی، یعنی سرپیچی و عصیان، پس دیگر چه اخلاصی میماند؟!
انجام اوامر الهی، چه به لحاظ فقهی از واجبات باشد و چه از مستحبات، و یا نواهی الهی، چه ترک محرمات باشد و یا مکروهات، شرط "عبادت = بندگی" میباشد، اما "اخلاص" مقولۀ دیگری است.
●- ممکن است فردی حتی کافر یا مشرک باشد، اما به حکم عقل، فطرت، وجدان، خوی انسانی، اخلاق، تربیت، فرهنگ و ...، بسیاری از کارهایی که خداوند سبحان امر نموده را انجام دهد؛ مثلاً صله ارحام داشته باشد – به مستمندان رسیدگی کند – به یتیمان توجه داشته باشد – به درمانده کمک کند – همسایه را مراعات کند – حتی در امور اجتماعی فعالیت داشته باشد و حتی از جان و مالش در راه وطن و هموطن بگذرد و ... – و یا بسیاری از نواهی الهی را انجام ندهد، مثل این که آدم نکشد – زنا نکند – شراب ننوشد – به قمار و ربا و ... آلوده نگردد – فحاشی نکند – از غیبت و تهمت و فتنه اجتناب ورزد - دزدی نکند – از کارش کم نگذارد – حقوق مردم را ضایع نکنند و ...!
تمامی این کمالات، به نفع شخصیت او تمامی میشود و البته ممکن است که در دنیا متضرر هم بگردد؛ چرا که دنیا جای عمل است، نه جای مکافات و نتیجه؛ اما مهم این است چنین کافری، در آخرت چیزی ندارد، چون ایمان نیاورده و خودش برای آخرت کاری نکرده است! لذا میفرماید: "اعمالش حبط میشود":
«وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 147)
ترجمه: و كسانى كه آيات، و ديدار رستاخيز را تكذيب (و انكار) كنند، اعمالشان نابود مىگردد؛ آيا جز آنچه را عمل مىكردند پاداش داده مىشوند؟!
"حبط اعمال"، یعنی: تشنه در بیابان آب میبیند و هر چه جلوتر میرود، آب دورتر میشود و در آخر میفهمد که "سراب" بود و آبی اینجا نیست – یا گرسنه از دور گوسفندی میبینند و گمان میکند که یا شیر دارد و مینوشد و یا گوشت دارد و میخورد و نجات مییابد، اما وقتی نزدیک میشود، میبیند که فقط یک لاشۀ متعفن است و نمیتواند هیچ بهرهای از آن ببرد.
●- ممکن است کسی مسلمان شده باشد و اطاعت امر کند؛ اما هیچ نوری از ایمان به قلبش نتابیده باشد. مسلمان شدن، یعنی تسلیم امر شدن، اما ایمان باوری است که آدمی خود را در چارچوب و پناه آن در "امان" میبیند.
اعمال این گروه از مسلمانان، چون در هر حال تسلیم امر خدا شدهاند، ضایع نمیشود و اجر دارد، اما هرگز به مراتب ایمان و اخلاص نمیرسند:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: عربها [بادیه نشینان] گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزندۀ مهربان است».
گویی میفرماید: «اگر هنوز ایمان نیاوردهای، دست کم اسلام بیاور و تسلیم امر و نهی الهی باش».
●- ممکن است کسی تا حدی ایمان نیز بیاورد، اما تمامی کارهایش از روی اخلاص نباشد و یا آن اخلاص لازم را نداشته باشد. حتی در قرآن کریم فرمود: بسیار از مؤمنان ایمان نمیآورند، مگر آن که در عین حال، شرک نیز میورزند!
اخلاص:
«وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» (البیّنه، 5)
ترجمه: و به آنها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند و از شرك به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند؛ و اين است آيين مستقيم و پايدار !
اخلاص در معنای عام، یعنی جدا کردن اصل، از تمامی متفرقات و حواشی و زواید. هر چه بیشتر ترکیبات متفرقه را از "طلا" جدا کنند، درجه خلوص و عیارش بالاتر میرود.
در معنای خاص قرآنی و اسلامی، "اخلاص" یعنی اولاً کار مبتنی بر ایمان باشد، ثانیاً عمل صالح باشد و ثالثاً فقط و فقط برای خدا و جلب رضایت معبودِ محبوب انجام پذیرد و به هیچ هدف خُرد و یا کلان دیگری، آلوده نشود. مثل این که فرد مؤمن، اخلاقش، رفتارش، تحصیلش، ازدواجش، کسب و کارش، فرمانبری یا مخالفتش، سکوت یا فریادش، مشارکت و یا مفارقتش، جهاد و جنگ و صلحش.. و همۀ کارهایش، در راه خدا و عبادت (بندگی) و برای او باشد. چنان که به پیامبرش فرمود که مواضعش را چنین بیان نماید:
«قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
ترجمه: بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده؛ آيينى پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا)؛ آيين ابراهيم؛ كه از آيينهاى خرافى روى برگرداند؛ و از مشركان نبود»
«قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»
ترجمه: بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است».
«لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» (الأنعام، 161 تا 163)
ترجمه: همتايى براى او نيست؛ و به همين مأمور شده ام؛ و من نخستين مسلمانم (نفر اول مسلمانی هستم)».
●- اگر چه گفته میشود که «اخلاص نیز درجاتی دارد»، و درست هم هست، اما حقیقت این است که «اخلاص، یعنی خلوص کامل، پس یا اخلاص هست و یا نیست». شما هرگز به طلای 16 عیار، طلای خالص نمیگویید، بلکه با سنجش نسبت به طلای 14 عیار، میگویید خالصتر است؛ وگرنه عیار طلای خالص، همان 24 میباشد.
●- این "اخلاص"، فقط و فقط در هدف و نیت صورت میپذیرد، وگرنه ممکن است که شکل کار، هیچ تفاوتی نکند. به عنوان مثال: شکل ظاهری نماز خالصانه برای خدا، که ابتدایش نیت میکنیم برای "قربة الی الله" آن را اقامه میکنیم، با شکل ظاهری نمازی که از روی عادت، با بیتوجهی، یا خدایی ناکرده برای "ریا" و فریب مردم اقامه میگردد، هیچ فرقی ندارد.
●- دقت کنیم یکی دیگر از نامهای سوره توحید، سورۀ اخلاص است و با «قُل – بگو» شروع میشود، یعنی چنین اعلام مواضع کن؛ و نکته آن که این سوره، سراسر درس توحید است.
پس اخلاص یعنی همان "توحید" و توحید صرفاً خداشناسی نیست، ابلیس لعین نیز خداوند سبحان را میشناخت، هم فیلسوف بود و هم عارف، عابد و زاهد! بلکه "توحید" یعنی: «تو فقط به خدا نگاه کنی، هدفت فقط او باشد، جهتت فقط او باشد، و وجودت در بندگی او به وحدت برسد، لذا هر کاری که میکنی، برای او باشد. این میشود "اخلاص".
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا از شروط اخلاص این است که آدمی تمامی اوامر و نواهی خدا را اجرا کند و برای راحتی و لذت خودش گناهی مرتکب نشود؟ آیا میشود ضمن گناه، اخلاص هم داشت؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/quran/10973.html
کلمات کلیدی:
قرآن توحید