اینکه خدا پیامبر و ائمه اطهار را طاهر و معصوم آفریده و جایگاهشان بهشتبرین خواهد بود، اما بقیه باید در آزمایش و امتحان بگذرانند، با عدالت الهی همخوانی دارد یا خیر؟ (کارشناس مدیریت / مرند) - تکرار به دلیل تقاضا
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
خداوند سبحان، چه کسی را غیر طاهر و غیر معصوم آفریده و به دنیا آورده است؟!
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ - هر نوزادى بر اساس فطرت توحيدى متولد مىشود / شرح نهج البلاغة : 4/114» و این "فطرت"، آنقدر پاک، خداشناس، خداجو، خدا پرست و خدا دوست است که خداوند متعال میفرماید: توجه و جهت خود را به طرف دین فطرت برگردانید که دین حقیقی و نگهدارنده همین است:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
- پس روى (توجه و جهت) خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمىدانند!
**- وقتی پرسیده میشود: «آیا منافات دارد یا خیر؟»، یعنی هر دو حالش ممکن به نظر رسیده است. حال آیا ممکن است فعل خداوند سبحان، با عدلش منافات داشته باشد؟! آیا این به معنای العیاذ بالله، احتمال "ظلم" از ناحیۀ او نیست؟!
**- یک اصل کلّی عقلی و توحیدی را نظر داشته باشیم که «هیچ فعل خدا، با عدلش منافات ندارد، چنان که با علم، حکمت و رحمتش منافات ندارد»؛ تمامی اسماء و صفات الهی عین ذات هستند و خداوند سبحان مرکب از اجزاء و حالات و صفات نمیباشد که قابل تجزیه باشند و یکی با دیگری منافات و تضاد پیدا کند.
بنابراین، خوب است همیشه در مطالعه، تفکر و پرسش، ادب توحیدی را رعایت کنیم، مثلاً بپرسیم: «تطابق اعطای عصمت با عدالت چگونه است؟»، نه این که «آیا اعطای عصمت با عدالت همخوانی دارد یا ندارد»، چرا که پرسش دوم، یعنی شک و تردید در عدالت خدا؟! و این با شناخت و اعتقاد توحیدی منافات دارد.
عصمت
معنی کلمۀ "عصمت" که از "عَصَمَ" اخذ شده، منع نمودن و بازداشتن میباشد؛ و معنی اصطلاحی آن، نیرویی است که انسان را از خطا و اشتباه باز میدارد.
"عصمت"، یا "نگه داشتن، مانع شدن و بازداشتن"، به دو نحو انجام میپذیرد: یکی از طریق سلب اختیار میباشد؛ مانند فرشتگان یا حیوانات که اختیاری در انتخاب بین دو یا چند راهیها و یا اختیاری برای سرپیچی، طغیان و ارتکاب به گناه ندارند - و دیگری از طریق در اختیار گذاشتن شرایط، امکانات، مقدمات و ملزوماتی است که شخص بتواند با بکارگیری آنها، خود را از انحرافات و ارتکاب به گناه باز دارد.
عصمت همگانی است
نیروی "عصمت"، چه از طریق سلب اختیار، و چه از طریق قرار دادن امکانات، یک نیروی خدادای میباشد و خداوند متعال این نیرو را به همگان داده است؛ هر چند که ظرفیتها متفاوت است و به همین تناسب، وظایف و تکالیف نیز متفاوت میباشند.
●- این که شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه فرمودهاند: «اسلام برای هیچ کس عصمت ذاتی قائل نیست/ وحی و نبوت»، بدین معنا نیست که کسی در درون خود نیروی عصمت ندارد و باید از بیرون کسب نماید؛ بلکه بدین معناست که کسی از خودش و قائم به خودش چنین نیرویی ندارد، بلکه خدا باید بدهد. چنان که کسی ذاتاً حیّ، علیم، حکیم و قادر نیست.
پس، "عصمت"، یک صفت و یا ملکۀ نفسانی میباشد که خداوند متعال به همگان عطا نموده است، تا همانگونه که نیروی عقل و فهم دارند، اختیار دارند و میتوانند به کار بندند، نیروی حفظ خود را نیز داشته باشند، تا بتوانند خود را از انحراف و گناه، بازدارند.
تقویت عصمت
عواملی سبب رشد عقلی و نیز احیا و قوت قلب و استحکام ایمان قلبی میشوند، و متقابلاً عواملی سبب محبوس شدن عقل و نیز محجوب، بیمار و هلاک شدن قلب میگردند؛ "عصمت" نیز همینگونه است، یعنی ممکن است تقویت شود و ممکن است ضعیف و حتی نابود شود.
از علل تقویت "عصمت"، تقواست، که خودش "عصمت"، است؛ چنان چه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«إنَّ التَّقوى عِصمَةٌ لَكَ في حَياتِكَ، و زُلفى لَكَ بَعدَ مَماتِكَ» (غرر الحكم : 3466)
- همانا پرهيزگارى (تقوا)، در زمان حياتت، مايه عصمت [نگهدارى تو از انحراف و گناه] است و بعد از مرگ موجب قرب منزلت تو مىشود.
هَتک عصمت
همچنین، عواملی سبب هَتک و پاره شدن سپر و پردۀ عصمت میشود، که در یک کلمه، به جمیع آنها "گناه" گفته میشود؛ چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل و اولین فراز از طلب مغفرت، از خداوند رحمان، چنین مسئلت مینمایند:
«اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِكُ الْعِصَمَ»
- خدایا! بیامرز برایم آن گناهانی را که عصمتم میدرد.
عصمت و اختیار
اگر آدمی در امری اختیار نداشته باشد و عصمتش نیز از طریق سلب اختیار باشد؛ مقابل آن مسئولیتی ندارد و در آخرت نیز مورد سؤال قرار نمیگیرد و پاداشی هم به خاطر آن نمیدهند، چنان که عقابی نیز در امر اجباری نیست.
به کسی بابت تعداد نفسهایی که کشیده، پاداش نمیدهند، اما بابت اذکارش که اختیاری میباشند، پاداش میدهند - از ناشنوا نمیپرسند: «تو چرا قرآن نشنیدی؟»، اما از بینا میپرسند که «چرا قرآن نخواندی؟» و یا بابت خواندش پاداش میدهند.
"عصمت"، سبب سلب اختیار نمیگردد، نه برای افراد عادی و نه برای پیامبران و امامان علیهم السلام.
●- بنابراین، تکلیف، امتیاز و هنر آدمی (معصوم یا غیر معصوم)، تلاش برای حفظ و تقویت"عصمتِ" عطا شده میباشد.
عصمت و تکلیف
به هر کسی که نعمت بیشتری بدهند، به خاطر جایگاه و نقش او در کارگاه هستی میباشد و به همان تناسب، تکالیف و وظایف بیشتری به او محول میگردد.
اگر به اهل عصمت علیهم السلام، علم، حلم، حکمت، بصیرت و فضایل بیشتری عطا شده است و اگر در اوج عصمت قرار گرفتهاند، متقابلاً وظایف و تکالیفی بر آنها محول گردیده که حتی درک آنها برای ما ممکن نیست، چه رسد به رعایت و انجام آنها!
حسادت
برخی بسیار دوست دارند که بهانهای پیدا کنند تا بر اساس آن ایرادی به خداوند متعال وارد کنند، مثلاً بگویند: «چون چنین و چنان است، پس خدا عادل نیست و یا ...»! برخی نیز به فضایل داده شده به خودشان توجهی ندارند و ناشکری میکنند، اما به فضایل عطا شده به اهل عصمت علیهم السلام، حسادت میورزند! آیا میتوانند فقط دو روز مانند امیرالمؤمنین علیه السلام بخورند و یا بپوشند و یک لحظه آنگونه مخلصانه عبادت کنند، و شبی مانند سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه علیها السلام، عبادت کنند و از آن همه غم و غصه و زجر را تحمل کنند و آن چنان حامی ولایت باشند و یا ...؟!
●- پس، باید بر توفیق فراگیری و تبعیت از آنان افتخار کنیم، قدردان زحمات آنان نیز باشیم، نه این که گمان کنیم آنها بدون هیچ امتحان و زحمتی به بهشت میروند، سپس حسادت نماییم و همان را بهانهای برای ایراد وارد کردن به عدل الهی نماییم!
شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه:
●- «عصمت دو شرط اساسی دارد: فیض الهی و اختیار که بدون این دو شرط عصمت حاصل نمیشود. پس حضرات معصومین(ع) با توفیق الهی و اختیار خود معصوم هستند و حتی فکر گناه و خطا نیز در محدوده جان آنها راه ندارد اما این عصمت بدون توفیق و فیض الهی ممکن نیست؛ زیرا همه چیز بسته به فرمان حضرت حق - جل و علا- است.» (کتاب وحی و نبوت)
آیت الله مصباح یزدی رحمة الله علیه:
«منظور از معصوم بودن پیامبران یا بعضى دیگر از انسانها تنها عدم ارتكاب گناه نیست، زیرا ممكن است یك فرد عادى هم مرتكب گناهى نشود مخصوصاً اگر عمرش كوتاه باشد.
بلكه منظور این است كه شخص، داراى مَلكه نفسانى نیرومندى باشد كه در سختترین شرایط هم او را از ارتكاب گناه، بازدارد؛ مَلَكهاى كه از آگاهى كامل و دائم به زشتى گناه و اراده قوى بر مهار كردن تمایلات نفسانى، حاصل مىگردد. و چون چنین مَلَكهاى با عنایت خاص الهى، تحقق مىیابد فاعلیّت آن، به خداى متعال نسبت داده مىشود. و گرنه، چنان نیست كه خداى متعال، انسان معصوم را جبراً از گناه، باز دارد و اختیار را از او سلب كند.» (اصول عقاید، درس 24، ص 197)
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
اینکه خدا پیامبر و ائمه اطهار را طاهر و معصوم آفریده و جایگاهشان بهشتبرین خواهد بود، اما بقیه باید در آزمایش و امتحان بگذرانند، با عدالت الهی همخوانی دارد یا خیر؟
پاسخ (پیوند):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/11927.html
- تعداد بازدید : 1103
- 25 شهریور 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید