چرا میگویند: «دربارۀ خدا فکر نکنید»، مگر آدمی بدون تفکر میتواند بشناسد و ایمان بیاورد؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
شعار و گزارۀ «دربارۀ خدا فکر نکنید»، تحریف و دروغی است که ریشه در آموزههای یهود و نصارا دارد و قرنهاست که به اذهان عمومی مسلمانان نیز القا میشود! در اسلام عزیز، اصول دین که رأس آن توحید [خداشناسی و خداپرستی] میباشد، تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست و هیچ تحقیقی بدون «تفکر» محقق نمیگردد که به نتیجه نیز برسد؛ چنان که خود نوشتهاید: «بدون تفکر نمیتوان شناخت»؛ لذا نه تنها در هیچ آیه یا حدیثی نیامده که «دربارۀ خدا فکر نکنید»، بلکه دعوت و امر به تفکر و تعقل شده است.
منع تفکر در ذات خدا
آن چه با تأکید فراوان از آن منع شدهایم، «تفکر در ذات اقدس الهی» میباشد، چرا که نه تنها نتیجهای ندارد، بلکه به «تخیل و تصور» میانجامد. لذا فرمودهاند:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله:
«تَفَكَّروا في كُلِّ شَيءٍ، وَ لا تَفَكَّروا في ذاتِ اللّه - درباره هر چيزى بينديشيد، اما در ذات خدا نينديشيد.» (كنز العمّال : 5704)
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
«مَنْ تَفَکَّرَ فِی ذَاتِ اللَّهِ أَلْحَدَ - هر که در ذات خدا تفکر کند، ملحد (منحرف) میشود» (عیون الحکم و المواعظ، ص 449)
عدم امکان شناخت ذات
نه فقط ذات مقدس الله جلّ جلاله، بلکه هیچ ذاتی قابل شناخت نمیباشد؛ بلکه هر چیزی با نشانههایش شناخته میشود.
غربیها به تازگی دریافتهاند و میگویند: «هیچ چیزی خودش نیست، همه چیز نشانه است و علم یعنی نشانهشناسی» (رورتی).
اما، خداوند سبحان از همان ابتدا به انسان آموخت که هیچ چیزی استقلال وجودی ندارد، وجودش از خودش نیست، پس همه مخلوق و نشانههای (آیاتِ) او میباشند.
●- انسان، حتی ذات خودش و یا یک پشه را نیز نمیتواند بشناسد و هر چه میشناسد، نشانههای یک موجود است نه ذات آن. به عنوان مثال آدمی در معرفی خود میگوید: «من یک انسانم، مرد یا زن هستم، زبانم فارسی یا ... میباشد، مسلمانم، ایرانی هستم، دیپلم یا دکتری دارم و ...؛ اما اینها همه نشانههای اوست، چنان که وقتی میمیرد، این نشانهها از بین میروند، اما او خودش هم چنان هست.
خداوند متعال نیز با «اسمها و نشانههایش» شناخته میشود و بسیار تأکید نموده که در این نشانهها فکر و تعقل کنید، تا مرا بهتر و بیشتر بشناسید.
فکر
«تفکر»، با «تخیل و تصور» متفاوت است، اگر چه در سخن رعایت نمیشود. مثلاً میخواهد بگوید: «خیال کردم که امروز میآیی»، میگوید: «فکر کردم که امروز میآیی!»
«فکر»، کار ذهن روی معلومات است برای رسیدن به پاسخ یک مجهول و معلوم نمودن آن. مانند مسائل ریاضی، مانند حل معادلات دو یا چند مجهولی. بالاخره تا معلوماتی نباشد، هیچ تفکری برای معلوم ساختن مجهولی صورت نمیپذیرد. به عنوان مثال: کسی نمیپرسد: «چند به اضافه چند، چند میشود؟»، چرا که در اینجا هیچ معلومی به جز «به اضافه» وجود ندارد! بلکه میپرسند: «دو به اضافه دو، چند میشود؟» پس، اعداد و علامت به اضافه «معلومها» میباشند و فکر روی این معلومها کار میکند تا به پاسخ «چهار» که مجهول بود برسد و آن را برای خود معلوم سازد.
●- خداوند متعال در دو کتاب خلقت و وحی، معلوماتی را در اختیار بندگانش قرار داده و فرموده که در آنها تفکر و تعقل کنید، تا مجهولهایتان برایتان معلوم شود و به پاسخ پرسشهایتان برسید. میفرماید: در مورد حشر متعجبی و برایت مجهول است، ببین که زمین مُرده را چگونه با بارش باران زنده میکنم و ... . میپرسد که آیا همینطوری از عدم آمدی و وجود یافتی، یا خودت خالق خود، زمین و آسمانها هستی و ...؟! وقتی کسی در این دادهها و معلومات فکر کند، مجهول برایش معلوم میشود و به پاسخ میرسد.
و فرموده: کاملترینها، همانها هستند که در این آیات و نشانههای موجود در زمین و آسمانها میاندیشند و به نتایج عقلی میرسند:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران، 191)
- همانها كه خدا را در حال ايستادن و نشستن و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد میكنند، و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين میانديشند، (و ميگويند) بار الها اين را بيهوده نيافريدهای، منزهی تو، ما را از عذاب آتش نگاه دار.
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الزّمر، 42)
- خداوند ارواح را به هنگام «مرگ» قبض میكند، و ارواحی را كه نمردهاند نيز به هنگام «خواب» میگيرد، سپس ارواح كسانی را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه میدارد، و ارواح ديگری را (كه بايد زنده بمانند) باز میگرداند تا سرآمد معينی، در اين امر نشانههای روشنی است برای كسانی كه تفكر میكنند.
چیستی و کیستی
آن چه هر عقل سالمی از آن منع شده است، تفکر در «چیستی» خداوند سبحان است که نه تنها به نتیجه نمیرسد، بلکه به تخیل، تصور و الحاد میانجامد. چرا که خداوند سبحان چیستی ندارد، جسم، شکل، رنگ، بو و ابعاد ندارد، بلکه هستی و کمال محض است.
ریشۀ «بتسازی» مشرکان این بود که میخواستند برای خدا «چیستی» قائل شوند، حتی قوم موسی علیه السلام نیز پس از دیدن آن همه معجزات، فریب سامری را خوردند و گفتند: «إله موسی و ما، همین مجسمۀ گوساله است!» - یهودیان، خداوند سبحان را به شکل پیرمردی با مو و ریش بلند و سفید توصیف کردند که با پیامبرش کُشتی میگیرد (تورات) و مسیحیان گفتند: «پدر، پسر و روح القدس، یکیست! او به شکل آدم از شکم مادری به دنیا آمد و سپس توسط بندگانش به صلیب کشیده شد و ...» (انجیلها).
وهابیت انگلیسی نیز به تبعیت از آنها، برای خدا جسمیت قائل شد، چنان که ابن تیمیه (بنیانگذار) میگوید: «خدا شکل انسان است، دست و پا دارد، منتهی خیلی بزرگتر!».
●- اما، در سرتاسر عالم خلقت و سرتاسر قرآن مجید، سخن از «کیستیِ» خداوند متعال میباشد؛ عالم هستی نشان میدهد که او خالق، مالک و ربّ است و مثل و مانندی ندارد و در آیات نیز همین تعاریف ایفاد شده است:
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ ...» و تمام سورۀ توحید، معرفی کیستیِ خداوند سبحان میباشد. چنان که آیة الکرسی نیز معرفی «کیستیِ» اوست و هم چنین آیاتی چون:
«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» (الأنعام، 73)
- او كسی است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و آن روز كه به آنها میگويد موجود باش، موجود میشود، سخن او حق است و در آن روز كه در صور دميده میشود حكومت مخصوص او است، از پنهان و آشكار با خبر است و حكيم و آگاه میباشد.
«وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ» (المؤمنون، 78)
- و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد چه اندك شاکرید (مُنعم را میشناسید، نعمت را میشناسید و درست استفاده میکنید)!
و دهها آیۀ دیگر که کیستی خداوند سبحان را میشناساند و مکرر فرموده که در این آیات (نشانههای هدایت کننده) تفکر نمایید تا او را بهتر و بیشتر بشناسید.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
چرا میگویند: «دربارۀ خدا فکر نکنید»، مگر آدمی بدون تفکر میتواند بشناسد و ایمان بیاورد؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/12611.html
- تعداد بازدید : 652
- 2 خرداد 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید