پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
این سخنان، افتراهای بزرگی به خداوند سبحان است. مثل این است که کسی چشمش را ببندد و بگوید: «چرا همه جا تاریک است؟!» یا کسی به مدرسه و دانشگاه نرود و بگوید: «چرا شهر ما مدرسه و دانشگاه ندارد؟!»
البته که خداوند رحمان و رحیم، دوست دارد که تمامی بندگانش راه هدایت را بپیمایند و به رشد، کمال و سعادت ابدی برسند و به بهشت روند، اما مهم است که بندگان نیز خودشان بخواهند.
ابلیس لعین، وقتی به خاطر تکبرش از فرمان خداوند سبحان سرپیچی کرد، فوری محاکمه شد که چرا نافرمانی کردی؟! تکبرش نگذاشت تا بگوید: «خطا کردم، ببخشید»، بلکه وقتی توجیهاتش مقبول واقع نشد، خداوند متعال را در نافرمانی خودش مقصر خواند و گفت: «رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي ... - پروردگارا! حال که تو مرا فریب دادی، پس من چنین و چنان میکنم» (الحجر، 39)
این اخلاق (موضعگیری)، در انسان نیز وجود دارد، لذا همیشه سعی دارد که دیگران و حتی خداوند سبحان را در قصورها، تقصیرها، گناهان و انحرافات خودش، مقصر قلمداد نماید! دانشآموز، اگر در امتحانی نمره 20 بگیرد، میگوید: «خودم 20 گرفتم» و اگر 4 بگیرد، میگوید: «معلم نامرد، 4 داد!».
تکبر
تکبر ممکن است خیلی پنهان باشد، تا جایی که متکبر متوجه استکبارش نشود! شدیدترین درجۀ تکبر این است که آدمی، به جای آن که خداوند متعال را سبحان [مبرا از نقص و عیب و بدی] ببیند و خود را مقصر بداند، خود را سبحان [بدون خطا و بیگناه] ببیند و تمام تقصیرها را به او نسبت دهد! میگوید: «چون وقتی تصمیم به گناه گرفتم، به جبر مانع من نشدی، پس مقصر تو هستی!»
حجت عقل
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ للّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ» (الكافي: 1/16/12)
- خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها (عقول) میباشند.
بنابراین، خداوند سبحان برای هدایت بندگانش، دو حجت از سوی خود قرار داده که یکی در باطن است [عقل] و دیگری در بیرون است [پیامبران و امامان علیهم السلام]. لذا حتی اگر هدایت بیرونی خداوند سبحان، به کسی نرسد، به نیروی عقلش، حق و باطل را تشخیص میدهد و حتی خوب و بدش به او الهام میگردد: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا - سپس فجور و تقوا (شر و خيرش) را به او الهام كرده است» (الشمس، 8)
●- همین که تشخیص میدهید چه کارهایی به ضرر شماست و به خسران شما در دنیا و آخرت میانجامد، حکم حجّت باطنی خدا [عقل] و نور فطرت الهی میباشد؛ وگرنه، بسیاری کارهای بدتری انجام میدهند و حتی جنایت میکنند و اصلاً ناراحت و نگران نیستند؛ چرا که عقل را تعطیل و فطرت را پوشاندهاند؛ لذا توان و امکان بینایی و شنوایی را از دست دادهاند و چون چهارپایان زندگی میکنند:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)
- به طور مسلم گروه بسياری از جن و انس را برای دوزخ آفريديم، آنها دلها (عقلها)ئی دارند كه با آن (انديشه نمیكنند و) نمیفهمند و چشمانی دارند كه با آن نمیبينند و گوشهائی دارند كه با آن نمیشنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراهتر؛ اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند).
حجج بیرونی
پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، وحی و آموزههای اهل عصمت و سبک زندگی آنها، همه حجج بیرونی میباشند.
بنابراین، خداوند متعال بندگانش را از دورن و بیرون هدایت نموده و مینماید، اما اگر کسی نخواهد هدایت شود، هیچ اجباری در کار نیست و انتخاب با خودش میباشد که البته فضیلت و امتیاز انسان، به همین نیروی اختیار در انتخاب و انتخاب احسن میباشد؛ لذا فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ... - هیچ جبر ناخوشایندی در پذیرش دین نیست، چرا که راه رشد از گمراهی، کاملاً تبیین (روشن) شده است» (البقره، 256)
بنابراین، خداوند متعال هدایت نموده و مینماید، اما اگر کسی نخواهد که هدایت شود، مشکل از خودش میباشد؛ لذا فرمود: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا - ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا كفران ورزد (نپذیرد)» (الأنسان، 3)
چرا وقتی خواستم مرا بکشد، نکشت؟!
آن چه شما خواستهاید، در واقع دستور است، نه دعا! و خداوند متعال حتی در استجابت دعاها نیز بنابر علم، حکمت و مشیّت خود عمل مینماید، نه بنابر دستورالعملهای بندگانش!
«وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ» (المؤمنون، 71)
- و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى میکرد قطعا آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى شد [نه] بلكه يادنامهشان (قرآن مجید) را به آنان دادهايم، ولى آنها از [پيروى] يادنامه خود رويگردانند!
*- بدتر از تمامی گناهانی که برشمردید، یأس از رحمت الهی میباشد که نه تنها تهمت و افترای بزرگی به اوست، بلکه سبب ناامیدی در زندگی میشود.
اگر خداون منّان، شما را با این وضعیتی که توصیف نمودید، بکشد (جانتان را بگیرد)، کارتان تمام میشود و تازه اول بدبختی و عذابهایی است که یک لحظهاش نیز قابل تحمل نمیباشد، لذا فرمود: اولین خواستۀ مجرمان پس از مرگ، این است که خدایا مرا باز گردان:
«حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (المؤمنون، 99 و 100)
- (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه میدهند) تا زمانی كه مرگ يكی از آنان فرا رسد میگويد: پروردگار من! مرا باز گردانيد! * شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم (به او میگويند) چنين نيست؛ اين سخنی است كه او به زبان میگويد (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی كه برانگيخته میشوند.
هر شبی که انسان میخوابد، گویی مرگش فرا رسیده است و هر صبحی که بیدار میشود، گویی بازگردانده شده است؛ اما متنبه نمیشود و همچنان در غفلت به سر میبرد و مرتکب گناهان عمدی میگردد! لذا میفرماید: «اولاً کسی پس از مرگ بازگردانده نمیشود و ثانیاً اگر برگردند نیز همان راه سابق را ادامه میدهند!»
شکر نعمت حیات
بنابراین، انسان عاقل، قدر نعمت حیات و فرصت اصلاح، رشد و کمال را میداند و در اندیشه، قلب، عمل و زبان، از خداوند منّان تشکر میکند که هنوز جانش را نگرفته و به فرصت اصلاح داده است.
توبه
فرصت و امکان توبه، از هیچ کسی گرفته نشده و گناهان هیچ مجرمی، بیش از رحمت، مغفرت، عفو و لطف الهی نمیباشد، لذا فرمود: «نه تنها گناهان را میبخشد، بلکه بندگانش تائبش را بسیار دوست دارد.
«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» (التوبة، 104)
- آيا نمیدانند كه تنها خداوند توبه را از بندگانش میپذيرد و صدقات را میگيرد و خداوند توبه پذير و رحیم است.
امید
بنابراین، هر کسی، هر چقدر هم که گناهکار باشد، میتواند با نگاه به مغفرت و رحمت الهی، به زندگی و آیندۀ دور و نزدیک خود امیدوار شود و با یک تصمیم و سپس همّت، مسیر خود را تغییر دهد و از عصیان، به سوی تقوا و بندگی خداوند سبحان به جای بندگی هوای نفس خودش و دیگران حرکت نماید و یک شبه راه صد ساله را بپیماید.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
من خودم میدونم که با ارتکاب بدترین گناهان، زندگی رو باختهام، اما چرا خدا کاری نکرد؟! چرا ازش خواستم منو بکش، نکشت؟! اگر میخاد من برم بهشت، چرا هیچ راهنمایی نمیفرسته؟! چرا هیچ کمکی نمیکنه؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/12855.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید