در مورد ایستادن اسب امام حسین (ع) در منطقه و پرسیدن اسامی آن منطقه توسط امام بسیار میپرسند و شبهه میکنند که مگر ایشان علم نداشتند آنجا چه نام دارد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این که اسب ایشان خودش ایستاده باشد و یا تحت امر راکبش که امام بودند ایستاده باشد، چه فرقی در نهضت کربلا میکند؟!
اگر سؤال داشته باشند خوب است و پاسخ کمکشان میشود، اما اگر قصدشان ایجاد شبهه و ضدتبلیغ باشد، هیچ پاسخی به دردشان نمیخورد، چرا که قبل از دانش، موضع خود را گرفتهاند. به همین خاطر میبینید که این همه مسائل معرفتی، دوستشاسی، دشمنشناسی، جامعهشناسی، امام شناسی، هدف شناسی و واقعهشناسی و دستآوردهایش را رها میکنند، راجع به ایستادن اسب امام حسین علیه السلام در منطقه کربلا سؤال میکنند تا ذهن مخاطب گیج و منحرف شود! و یا شبهه میکنند که چرا نام منطقه را پرسید، مگر علم نداشتند؟! اما، اتفاقاً هر دو پاسخ دارد که خدمت پژوهشگران و جویندگان علم ایفاد میگردد.
آیا خود ما، هر سؤالی که میکنیم، به این دلیل است که پاسخش را نمیدانیم؟! خداوند متعال، در قرآن کریم، این همه سؤال از کفار و مشرکان و یا حتی مؤمنان پرسیده است، آیا [العیاذ بالله] پاسخش را نمیداند، یا میداند، بلکه متذکر میگردد.
«أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ - آيا شما آن (منی و نطفه) را خلق مىكنيد يا ما آفرينندهايم» (الواقعه، 59)
توقف اسب:
دنیا تماماً نشانه و دارِ نشانهگذاری است؛ اساساً عالَم، یعنی "علامت"ها (نشانهها) و عِلم یعنی شناخت نشانهها؛ چنان که دانشمندان غربی تازه رسیدهاند که «علم یعنی نشانهشناسی». از خداوند متعال گرفته تا تمامی مخلوقاتش [حتی من و شما]، همه با نشانههایشان شناخته میشوند و هدایت نیز با آیات و نشانهها صورت میپذیرد.
از اینرو، چه در تاریخ اهل عصمت علیهم السلام و چه در تاریخ گذشتگان که در قرآن کریم بیان شده است، اشاره به این نوع نشانهها بسیار است. مثل این که حضرت رسول صلوات الله علیه و آله بفرمایند: آن که اکنون وارد میشود، خلیفهی بعد از من است، یا آن که اکنون از اینجا رد خواهد شد، ملعون است (که معاویه رد شد).
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در آن هجرت بزرگ، وقتی وارد مدینه شدند، بزرگان مدینه ایشان را برای اقامت به خانهی خود دعوت میکردند و اگر ایشان هر کدام را انتخاب نموده و اسم میبردند، مسائل جانبی بسیاری ایجاد میشد، لذا فرمودند: «شترم مقابل هر خانهای متوقف شد، همانجا ساکن میگردم».
امیرالمؤمنین علیه السلام میتوانستند بگویند که مرا در کجا دفن کنید و تعیین نقطهاش را نیز امامان حسن و حسین علیهما السلام، با علم امامت خویش به شما خواهند گفت؛ اما فرمود: بدن مرا روی شتری بگذارید، و هر کجا توقف نمود، همانجا قبر من است. لذا وقتی کندند، به سنگی برخورد نمودند که حضرت نوح علیه السلام، با دست خود نوشته بودند «این جایی است که نوح برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است»!
در قرآن مجید، به قصهی جستجوی حضرت موسی علیه السلام و همراهش، برای یافتن عبد صالح (حضرت خضر علیه اسلام) اشاره شده است که پس از گذر طولانی، گرسنه شدند و حضرت موسی علیه السلام به همراهش گفت که آن ماهی آماده شده را بیاور تا بخوریم، او گفت: «اصلاً یادم رفت بگویم که در فلان نقطه، آن ماهی زنده شد و راه دریا را پیش گرفت و رفت»، ایشان هم گفتند: پس برگردیم که آن همان نقطه میقات ماست.
«فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا»
پس چون به محل برخورد دو [دريا] رسيدند ماهى خودشان را فراموش كردند و ماهى در دريا راه خود را در پيش گرفت [و رفت]
«فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا»
هنگامی که از آن جا گذشتند، (موسی) به یار همسفرش گفت: «غذای ما را بیاور، که سخت از این سفر خسته شدهایم!»
«قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا»
[یار ایشان] گفت: «به خاطر داری هنگامی که ما (برای استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهی بطرز شگفتآوری راه خود را در دریا پیش گرفت!»
« قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا» (الکهف، 61 تا 64)
گاه خداوند متعال، یک "شتر" را نشانه قرار میدهد و توسط پیامبرش [حضرت صالح علیه السلام] میفرماید: «نشانه بندگی شما آن که با او کاری نداشته باشید»، اما آن را ذبح میکنند و عذاب الیم و هلاک کنندهای بر آنها نازل میگردد.
بنابراین، اگر چه در پیام عاشورا، درسها و عبرتهای عاشورا و آن چه که باید با آگاهی و بصیرت بشناسیم، بدانیم و تبعیت نماییم، توقف اسب، نقش چندانی ندارد؛ اما این نشانهگذاری، هیچ امر عجیب و غریب و بیسابقهای نمیباشد. جای تعجب ندارد که اگر خداوند متعال بخواهد یک نقطهی معینی را نشان دهد، از آسمان نقشهی فضایی با تمامی مختصات جغرافیایی را نفرستد و بفرماید: «هر کجا اسبت ایستاد، همان نقطهی اصلی برای فرود است».
پرسیدن اسم آن مکان:
کربلا، نامهای گوناگونی داشته است، مانند: حائر، نواویس، طف، غاضریه، عمورا و شاید حدود بیست اسم شناختهی شدهی دیگر، و شاید این نامها، سمتهای گوناگون از یک منطقه وسیع بوده است.
بدیهی است که امام حسین علیه السلام، نه تنها به علم امامت، بلکه به علم تجربی نیز آن سرزمین را به خوبی میشناختند، چرا که کوفه به مدت چهار و نیم سال مرکز خلاف امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است و خانواده آن دیار را به خوبی میشناختند.
در اخباری آمده که ایشان پس از توقف در آن منطقه، نامش را پرسیدند و گفتند: «نواویس، طف، غاضریه ... تا به نام کربلا رسیدند». بدیهی است که اگر ایشان علم به نام آن منطقه نداشتند، به همان نام اولی که گفته شد بسنده مینموند و در نام کربلا نیز توقف نمینمودند و میپرسیدند: دیگر چه نامی دارد؟!
کربلا:
پس روشن است که ایشان قصد داشتند تا اذهان همراهان را متوجه نام "کربلا" نمایند، چرا که از زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، خبر داده شده بود که این حادثه عظیم در منطقه کربلا و یا بین طف و کربلا رخ خواهد داد و خون بندگان خالص خدا در آن به زمین ریخته خواهد شد. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام، وقتی از آن منطقه عبور میکردند، توقف کردند، از اسب پیاده شدند، همراهان نیز پیاده شدند و فرمودند: «اینجا همان جایی است که در عشاق خدا به سر فرو میافتند».
حال این که ابتدا به ایشان اسمهای دیگر گفته شده یا خیر، برای ما روشن نیست، اما روشن است که گفتند: «نام اینجا کربلا است».
«فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه».
ترجمه: در روز دوم محرّم به كربلا رسيدند، امام حسين عليه السّلام پرسيدند: «نام اين زمين چيست؟» گفته شد: كربلا. فرمودند: خدايا من پناه مىبرم به تو از کرب (اندوه) و بلا. سپس فرمودند: «اينجا محل اندوه و بلا (کرب و بلا) است، فرود آييد.» در همين جا فرود آييد، سوگند به خدا همين جا جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ما است. سوگند به خدا در همين جا اهل بيت من به اسيرى برده شوند. جدّم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به من چنين خبر داده است. (لهوف، سید بن طاووس، ص 80- 81)
●- بنابراین، روشن است که ایشان نام منطقه را پرسیدند، تا همه را متوجه کنند که اینجا همان "کربلا"یی است که در لسان پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علیهما السلام، به آن وعده داده شده است.
نواویس و کربلا:
حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام:
خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاَنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَةً سَغْباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ.
ترجمه: (آگاه باشید!) قلاّده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است! براى من شهادتگاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید و گویا مى بینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره پاره کرده و گویى از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که (روز عاشورا) قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده است، گریزى نیست! خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است. آنچه را که خداوند بدان خشنود است ما اهل بیت نیز به همان خشنودیم. ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. هرگز پاره تن رسول خدا از وى جدا نمىشود و در حظیرة القدس (درجات عالى بهشت) به او ملحق خواهد شد، و چشمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به ذرّیهاش روشن مىشود و وعدهاش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد. (بحارالانوار، ج 46، ص 366)
●- از احادیث اینگونه فهم میشود که شاید کربلا نام دیگری نیز داشته است، اما تمامی این نامهایی که گفته به کربلا اختصاص نداشته است، بلکه منطقهی وسیعی بوده که هر بخش آن نامی داشته است و محل فرود و اردو زدن، همان کربلا بوده است.
نکته:
حالا مقدماتِ فراهم شدن فاجعه عاشورا چه بود؟! «اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ» چه کسانی بودند و امامشان کی بود که به آنها امّت گفته شده است؟! «الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ» یعنی آن مردمی که امکانات این جنگ را مهیا ساختند، چه کسانی بودند و برای جنگ سخت و نرم، چه امکاناتی فراهم ساخته بودند؟! طی پنجاه سال، ضد تبلیغ و انحراف چه کرد که مردمی حاضر شدند به نام اسلام، امام خود را به مسلخ بکشند و سر از تنش جدا کنند؟! خواص در مکه، مدینه (سرزمین حجاز) و کوفه (عراق) چه میکردند؟! عوام به چه جهاتی منحرف شده بودند؟! حضرت برای چه خروج نمودند و خودشان اهداف را چه توصیف نمودند؟! چه میزان به اهداف رسیدند و چه شد که مرز اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، با اسلام معاویهای و یزیدی، تا آخرالزمان روشن شد؟! حضرات امام سجاد، زینب کبرا، ابوالفضل العباس، علی اکبر و ... چه شخصیتهایی بودند و چه کردند که این نهضت بزرگ را آفریدند و به سر انجام رساندند ... و ما کجاییم و باید چه کنیم؟! پرسشهای روشنگر و جهتدهنده است؛ اما در فضای مجازی مطرح میشود که آیا اسب ایشان در آنجا ایستاد و چرا؟ و چرا ایشان نام منطقه را پرسیدند، مگر خودشان نمیدانستند؟!
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
در مورد ایستادن اسب امام (ع) در کربلا و پرسیدن نام منطقه توسط ایشان شبهه میکنند و میگویند: «مگر ایشان به نام آنجا علم نداشتند که پرسیدند»؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9979.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2711
- 23 شهریور 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی امام حسین(محرم) علم