خطبه 95 – در ترجمه حجت الاسلام و المسلمین انصاریان
الْحَمْدُ لِلّهِ لأوَّلِ فَلا شَىْءَ قَبْلَهُ، وَ الاْخِرِ فَلا شَىْءَ بَعْدَهُ،
سپاس خدا را، اوّلی که پیش از او چیزی نبوده، و آخری که پس از او چیزی نباشد،
وَالظّاهِرِ فَلا شَىْءَ فَوْقَهُ، وَ الْباطِنِ فَلا شَىْءَ دُونَهُ.
آشکاری که هیچ آشکاری فوق او نیست، و نهانی که چیزی نهانتر از او نمیباشـد .
و از این خطبه است، در وصف رسول خدا صلوات الله علیه و آله:
مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ، وَ مَنْبِتُهُ اَشْرَفُ مَنْبِت،
قرارگاهش بهترین قرارگاه، و محل روییدنش شریفترین محل است،
فى مَعادِنِ الْكَرامَةِ، وَ مَماهِدِ السَّلامَةِ.
در معادن کرامت (بزرگی و بزرگواری)، و مهدهای سلامت.
قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ اَفْئِدَةُ الأبْرارِ، وَ ثُنِيَتْ اِلَيْهِ اَزِمَّةُ الأبْصارِ.
قلب خوبان شیفته او شد، و توجه دیدهها به جانب او گشت.
دَفَنَ اللّهُ بِهِ الضَّغائِنَ، وَ اَطْفَأَ بِهِ النَّوائِرَ.
خداوند به برکت او کینهها را دفن کرد، و آتش دشمنیها را خاموش نمود.
اَلَّفَ بِهِ اِخْواناً، وَ فَرَّقَ بِهِ اَقْراناً.
مردم را به دست او با هم (به خاطر ایمان و هدف واحد) برادر ساخت، و نزدیکان [در کفر] را [به خاطر کفرشان] از هم دور کرد.
اَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ، وَ اَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ.
به وسیله او ذلیل را عزیز، و عزیز بی جهت را ذلیل گرداند.
كَلامُهُ بَيانٌ، وَ صَمْتُهُ لِسانٌ.
کلامش روشن کننده حق، و سکوتش زبان گویا بود.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه