درسی از نهج البلاغه با شرحی مختصر - 169/ خطبه 186 - برخی، به گمان خداپرستی، خدای ساختۀ وَهم و خیال خود را میپرستند! + صوتی (9:56 دقیقه)
درسی از نهج البلاغه با شرحی مختصر - 169/ خطبه 186 - برخی، به گمان خداپرستی، خدای ساختۀ وَهم و خیال خود را میپرستند!
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام - فرازی از خطبۀ 186:
ما وَحَّدَهُ مَنْ كَيَّفَهُ، وَ لا حَقيقَتَهُ أصابَ مَنْ مَثَّلَهُ،
- كسى كه برايش كيفيت و چگونگى قرار دهد يكتايش ندانسته، و كسى كه برايش نظيرى قائل باشد به حقيقتش نرسيده؛
وَ لا اِيّاهُ عَنى مَنْ شَبَّهَهُ، وَ لا صَمَدَهُ مَنْ اَشارَ اِلَيْهِ وَ تَوَهَّمَهُ؛
- و كسى كه او را تشبيه كند در حقيقت بسوى او توجه نكرده و كسى كه به اشارات (حسى و يا خیالی) به سويش اشاره كند او را قصد نكرده و او را به وهم آورده است.
كُلُّ مَعْرُوف بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ، وَ كُلُّ قائِم فى سِواهُ مَعْلُولٌ.
- آنچه به خود شناخته شود مصنوع است و هر چيزى كه قائم به غير باشد، معلول است.
شرحی مختصر
خداجویی، خداشناسی، خدادوستی و خداپرستی، اموری فطری میباشند، لذا هیچ کس نمیتواند وجود خدا را انکار نماید و یا از این گرایش فطری، فرار نماید؛ اما جایگزینی خدایان دروغین و متعدد، به جای خدای حقیقی و واحد، ممکن میباشد - و شرک همین است.
انسان جاهل و متکبر، میبیند که وجود او قابل انکار نیست، اما دوست دارد خدایش دستساز و تحت فرمان خودش باشد؛ لذا جایگزینهایی برمی گزیند یا حتی میسازد و تمام ایمان و محبت فطری خود را که باید به خداوند متعال اختصاص داشته باشد، به آنها اختصاص میدهد!
- و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهايى [براى او] برمى گزينند و آنها را چون دوست داشتن خدا دوست مىدارند! ولى كسانى كه ايمان آوردهاند شدت محبّتشان به خداوند است (محبوب غایی آنها الله است)؛ كسانى كه [با برگزيدن إلههای کاذب به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند، تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت كيفر است.
انواع خداسازیها
●- جاهلترین انسانها، با دست خود مجسمههایی ساختند و گفتند: «این إله برتر است - این إله زیبایی است - این إله قدرت است - این إله انتقام است و ...» و این خداسازی جاهلی، هم چنان در پیشرفتهترین کشورها، چون چین، ژاپن، هندوستان، مالزی، امریکا و ...، همچنان مرسوم میباشد!
●- کفار و مشرکان دنیاپرست، برای حفظ موقعیت و قدرت خود، تملک بر متاع دنیا و سلطه بر مردمان که مستلزم فریب آنها بود؛ به درون امّتهای پیرو انبیای الهی نفوذ کردند و اندیشههای باطل و خرافۀ خود را به ذهن آنان القا کردند و حتی کتابهای مقدسی چون تورات و انجیل را تحریف کردند؛ چنان که در قرآن کریم فرمود: «این گفتار یهود، همانند گفتار کفار پیشین میباشد».
یهودیان گفتند: «عُزَیر پسر خداست - خدا جسم دارد - به صورت پیرمردی ریش سفید به زمین آمد - دچار فراموشی شد - دست خدا بسته است - ما فرزندان خدا هستیم و ...!» - همین مشرکان یهود، به امّت عیسی علیه السلام نفوذ کردند و برای آن که عقب نمانند، گفتند: «مسیح پسر خداست - پدر خداست - خدا جسم دارد - به زمین آمده و بندگانش او را به صلیب کشیدند و ...»؛ درست مانند همان که کفار میگفتند:
- يهود گفتند: «عزير» پسر خدا است! و نصاری گفتند مسيح پسر خدا است! اين سخنی است كه با زبان خود میگويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ میگويند؟!
*- مسلمانان نیز از این نفوذ اندیشهها و باورهای خرافی کفار یهود و نصاری مصون نماندند! اندیشههای اشاعره و معتزله در جبر یا اختیار محض، دقیقاً همان سخنان یهود میباشد و انگلیس وهابیت را توسط ابن تیمیه ایجاد کرد تا همان سخنان درباره جسم داشتن خدا و ... را به نام اسلام تکرار کند!
خدایان ذهنی و وَهمی
اما، خداسازی فقط به همین حدّ محدود نمیباشد، بلکه بسیاری از مردم که گمان دارند خیلی خداشناس و مسلمان هستند نیز خدایی ترکیب شده - تجزیه شده - برخوردار از صورت و شباهت - ادراکات و احساساتی همچون انسان و ...، در ذهن خود میسازند و نام الله را روی آن میگذارند و آن را میپرستند و با همان خدای موهوم وَهم خود راز و نیاز میکنند؛ لذا حتی به خود جرأت میدهند که از او انتقاد کنند و یا به او پرخاش کنند و در نهایت در او تغییرات ایجاد کنند تا خدایی مطابق میل و تحت فرمان خودشان باشد!
بیان امیرالمؤمنین علیه السلام
در خداشناسی میگوییم: «خدا دارای صفات ثبوتیه میباشد، مانند حیات، علم، حکمت، قدرت و ...؛ اما صفات سلبیه به او راه ندارد، مانند: جسم داشتن، محدود بودن، ضعف، عیب، نقص و ...»
اما، امیرالمؤمنین علیه السلام، با اشاره به این خدایان وَهمی، خیالی و تصوری، میفرمایند: «آنها که برای خداوند سبحان، کیفیت و چگونگی تعریف میکنند - آنها که او را تشبیه میکنند یا برایش شبیه قائل میشوند و ...، اصلاً خدا را نشناختهاند و روی به او ندارند، بلکه خدایی در ذهن و وَهم خود ساختهاند و آن را میپرستند.
مصنوع (مخلوق) و معلول
مصنوع یعنی ساخته شده و باید سازنده داشته باشد - مخلوق، به خودی خود پدید نمیآید، بلکه باید خالقی داشته باشد و وجود معلول نیز از علّت میباشد.
خداوند سبحان، در قرآن کریم، انسان را دربارۀ خلقت، به تفکر و تعقل وامی دارد و پرسد:
- آيا از هيچ خلق شدهاند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند * آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند؟! [نه] بلكه يقين ندارند.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام به همین مهم اشاره دارند و متذکر میگردند که «هر چه به خودش شناخته شود، مصنوع است»، یعنی: «توسط دیگری، ساخته شده است، پس مخلوق است» - «و هر چيزى كه قائم به غير باشد، معلول است»؛ یعنی قائم به ذات نیست، وجودش از علّتش میباشد. مثل این که خورشید را به خودش بشناسید، یا بگویید: «باران، از ابر متراکم و باردار میبارد»؛ آن مصنوع است و این معلول.
بنابراین، اگر کسی صفات مخلوق، مصنوع و معلول را به خداوند سبحان نسبت دهد، خدای ساختۀ ذهن و اوهامش را جایگزین نموده و میپرستد و هیچ شناخت و توجهی به خدای حقیقی که سبحان (منزه و مبرا) از این صفات است، ندارد.