تفاوت مرتبه علمی فرشتگان، حضرت آدم علیه السلام و رسول اعظم صلوات الله علیه و آله [و بالتبع اهل عصمت علیهم السلام]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان؛
این مطلب کوتاه را که جای تحقیق و بحث فراوانی دارد، به مناسبت سالروز میلاد حضرت رسول اعظم و امام صادق صلوات الله علیهما و علیهم، تقدیم مینمایم.
علم حضرت آدم علیه السلام:
"علیم" خداوند متعال است و هر چه در عالم هستی وجود دارد، تجلی علم اوست. "معلم" نیز خود اوست و به هر کسی به هر مقداری که بخواهد تعلیم میدهد، و البته قَدرها و مِقدارها (اندازهها)، همه علیمانه و حکیمانه و متناسب با ظرفیت وجودی و نقش هر موجودی در عالم هستی و چرخهی حیات میباشد.
خوب و لازم است که به مقوله "علیم، معلم و تعلیمِ علم"، در آیات مربوط به خلقت حضرت آدم علیه السلام توجه نماییم. آنگاه که خلقت ایشان را اراده نمود، به فرشتگانش فرمود: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً – همانا من میخواهم که خلیفهی خود را در زمین قرار دهم / البقره، 30». ملائکه که به وضعیت حیات در زمین آشنایی داشتند و میدانستند که زمین دار تنازع بقاست، جای تجلی حیوانیت است و درندگی و خونریزی نیز از ملزومات حیوانیت میباشد، پس بالتبع هر موجودی که بخواهد در زمین زندگی کند، گریزی از این صفات ندارد، متعجب شدند و پرسیدند:
«أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ»، یعنی: آیا میخواهی خلیفهات را در جایی قرار دهی که به آن فساد و تباهی راه دارد و خون ریخته میشود؟! خب، این خلیفه را از ما قرار میدادی که از سنخ نور و مجرد هستیم، جسم و هوای نفس نداریم و ...!
اما خداوند متعال فقط یک پاسخ فرمود: «قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ – فرمود: من علم دارم به آن چه شما علم ندارید – یا – همانا من میدانم، آن چه را شما نمیدانید»!
اما، پس از آن که او را خلق نمود و بر او روحی دمید که از عالم اَمر خودش میباشد «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»، "علم" را به او نعلیم نمود و فرمود: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا – و سپس تمامی علم اسماء را همگی به آدم آموخت.»
اسم یعنی نشانهای که با آن کسی یا چیزی خوانده میشود و یا از او سخن به میان میآید. به عنوان مثال اگر او را صدا زدید و عرض نمودید: «یا الله، یا رحمان، یا غفور»، با این اسمها او را خواندهاید و اگر گفتید: «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»، با همین اسمها، از او سخن به میان آوردهاید.
بنابراین، علم حضرت آدم علیه السلام، علم به تمامی اسماء [نشانهها]ی الهی بود. و البته چون انبیای الهی علیهم السلام، همگی وارث علوم یکدیگرند، پس تمامی آنها از این علم برخوردار بودهاند.
علم فرشتگان [ملائک]
از آیات بعدی معلوم میشود که "اسم"، واژه و لفظ نیست، مفهوم و معنای آن نیز نیست، بلکه این [اسم = نشانه]، حقیقت و وجود خارجی دارد و این الفاظی که ما به معانی گوناگون به کار میبریم، "اسمِ اسمِ اسم" است. یعنی لفظی که نشانهی یک مفهوم است و آن مفهوم نیز خودش نشانهی یک واقعیت خارجی است که او خود، نشانهی حقیقت دیگری میباشد. مثل این که در لفظ بگویید: "سبحان"، که یک کلمه است، و دلالت بر مفهوم آن [منزه بودن] دارد و این مفهوم، خودش اسم و نشانهای برای ذات مقدس پروردگار عالم میباشد.
خداوند متعال، پس از تعلیم اسماء به حضرت آدم علیه السلام، فرمود: «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ – سپس آنها را به فرشتگان عرضه نمود»؛ پس این اسمهایی که ایشان به آنها علم یافته بود، وجودهای عینی و قابل عرضه بودهاند. سپس به ملائک فرمود:
«أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ – اگر راست میگویید [که بیش از آدم، قابلیت خلیفة الله شدن دارید]، از اسمهای اینها به من خبر دهید»؛ و آنها گفتند: «سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ - منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم؛ تو دانا و حکیمی».
دقت شود که سخن از "میزان، کمّیت و کیفیت علم و تعلیم" است. اولاً خداوند علیم میفرماید: «به من از میزان علم خود خبر دهید»، چرا که او خود علیم است و کسی چیزی ندارد که به او تعلیم دهد، اما در مقابل فرشتگان میگویند: اولاً که تو منزهی از هر گونه کمی و کاستی [از جمله بُخل در تعلیم]، ثانیاً تو خودت میدانی که چه علومی را به ما آموختهای، و ثالثاً خودت میدانی که علم به اینهایی که عرضه داشتهای را به ما نیاموختهای!
سپس به حضرت آدم علیه السلام میفرماید: «قيَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ – به آنها خبر بده از اسمهای اینها». دقت شود که نمیفرماید: «این اسمها را به فرشتگان تعلیم بده»، چون اگر ظرفیت و قابلیت علمی برای تعلیم داشتند، خداوند متعال خود به آنها تعلیم داده بود؛ بلکه فرمود: «خبر بده از اسم اینها»! ما موجودات، از خیلی چیزها با خبر میشویم که نسبت به آن "علم" نداریم. مثل این که از وجود زمین، دریا و خورشید با خبریم، اما علم کامل و حتی چندانی نسبت به آنها نداریم - با خبریم که حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، پیامبر و خاتم الانبیاء و المرسلین میباشند – یا قرآن کریم، کلام است – یا حضرت علی علیه السلام، امیرالمؤمنین میباشند – یا معاد و حیات اخروی حقیقت دارد و در پیش است ...، اما علم چندانی به این حقایق نداریم.
پس از آن که حضرت آدم (ع)، به فرشتگان، از اسم آنها "خبر" داد، خداوند متعال به فرشتگانش فرمود: «أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ - آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید». (غیب آسمانها و زمین، یعنی آن چه حتی برای شما ملائک، معلوم و مشهود نمیباشد).
بنابراین، "علم فرشتگان"، هیچ گاه به علم حضرت آدم علیه السلام نرسید و نخواهد رسید، چرا که در مرتبه و ظرفیت وجودی پایینتری قرار دارند.
علم رسول اعظم، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله
بیان شد که انبیای الهی، وارث علوم یکدیگرند، به اضافهی علوم جدیدی که به خودشان آموخته میشود؛ خواه در معارف باشد و یا در شریعت (حقوق و احکام جدید)؛ و این وراثت و اضافه، ختم میشود به حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا - امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم / المائده، 3».
در معارف توحیدی، تعلیماتی چون سوره اخلاص و دو آیهی آخر سوره الحشر، در کدام کتابی آمده است؟ و یا در کدام کتابی این چنین از جزئیات و مراتب معاد و حیات اخروی خبر داده شده است؟ در کدام کتابی آمده که در معاد، مرتبهای است که از آن چه کردهاید، به شما خبر داده میشود – مرتبهی دیگری هست که در آن کتاب اعمال شما به دست خودتان داده میشود تا آن چه کردهاید را بخوانید – و مرتبهی دیگری هست که آن چه کردهاید را میبینید؟!
در شریعت و احکام (حقوق و قوانین) نیز که تابع شرایط زمانی، مکانی و امکانی و نیز ضرورتها میباشند، دین و شریعتی که برای تمامی جهانیان تا آخر الزّمان آمده است، کاملتر است. پس پیامبرش، به این علوم نیز تعلیم داده شده است.
از این علوم که بگذریم، میفرماید: «وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى - و او در افق اعلی بود»، یعنی اعلاترین مراتب علم و سایر کمالات - «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى – سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد» - «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى - تا آنکه فاصله او (جبرئیل امین با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود» - «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى - در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود به بندهاش وحی نمود / النّجم، 7 تا 10»؛ که معلوم میشود اولاً تمام قرآن کریم، در چنین مقام و رتبهای به ایشان یکجا وحی شده است، و نیز علوم بسیار دیگری به ایشان تعلیم شده که دیگر "وحی دین و شریعت" نبوده است که در قرآن مجید ذکر شود.
آیات فوق، همه مربوط به واقعهی معراج است که فرمود:
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (الإسراء، 1)
ترجمه: پاک و منزّه است خدایی که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساختهایم- برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست.
دقت شود که در این آیه میفرماید: او را به معراج بردیم تا «لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا»، و در اینجا دو نکتهی مهم وجود دارد:
1- مشاهده: بسیار فرق است بین علم حصولی، با علم شهودی. اگر هزاران کتاب علمی و توصیفی، در مورد "دریا" را تعلیم دهید به کسی که نه آب را دیده است و نه دریا را و لذا نمیتواند هیچ تصویر و تصوری داشته باشد، علمش به حدی کسی که دریا را میبیند (شهود میکند) نخواهد بود. کسی که میداند خداوند متعال فرشتگانی دارد و چهار ملک برتر نیز وجود دارند، فرق دارد با کسی که فرشتگان و از جمله حضرت جبرئیل علیه السلام را ببیند! ما همه به تعلیم وحی در قرآن کریم، علم یافتیم که آخرت، بهشت و جهنمی در کار هست و توصیفاتی از آنها را نیز فراگرفتهایم؛ اما این مقدار علم، قابل مقایسه با کسی که حقیقت بهشت و جهنم را شهود کرده و دیده است، بسیار متفاوت میباشد. یا هم چنین است، درک مرگ، برای کسی که مطالعه نموده و میداند، تا کسی که آن را درک و شهود مینماید.
«لِنُرِيَهُ»، یعنی «برای این که او ببیند»، نه این که فقط "بداند". بنابراین، مرتبهی علم به اسماء، با مرتبهی دیدن و شهود حقیقت آن اسماء بسیار متفاوت است.
2- آیات: در مباحث دیگری (1) توضیخ داده شد که "اسم" و "آیه"، هر دو به معنای نشانه میباشند، اما "اسم" نشانهای برای شناختن، خواندن و اشاره نمودن است، ولی "آیه"، اسم و نشانهای است که هدایت میکند. "الله جلّ جلاله" اسم خداوند متعال است، "إله" نیز اسم اوست، اما اسمی که به انحصار اولوهیت او اشاره دارد و انسان را به "توحید" و اخلاص در پرسش او هدایت مینماید.
فرمود: او را به معراج بردم، تا نه تنها تمامی اسماء و علومی که در وحی به او تعلیم شده، بلکه بسیاری از آیات من [هر آن چه نشانهای برای هدایت، رشد و کمال] میباشد را ببیند و شهود نماید.
بنابراین، فاصلهی بسیاری است بین با خبر شدن ملائک، علم حضرت آدم علیه السلام به تمامی اسماء، و شهود پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله نسبت به حقیقت تمامی اسماء و آیات.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.
مشارکت و هم افزایی / موضوع یادداشت و نشانی لینک متن برای ارسال به دوستان در فضای مجازی
موضوع یادداشت:
تفاوت مرتبه علمی فرشتگان، حضرت آدم علیه السلام و رسول اعظم صلوات الله علیه و آله [و بالتبع اهل عصمت علیهم السلام]
نشانی لینک متن:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10061.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2518
- 23 آبان 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت