دین (شریعت) دستور العمل زندگی است، وقتی دین از زندگی و زندگی از دین جدا شد، دیگر از دین چیزی باقی نمیماند. سکولاریزه کردن دین و جدا کردن آن نه تنها از سیاست، بلکه از زندگی مردم، در سیاستگزاری، عملکردهای فردی و اجتماعی و تمامی تعاملات، خطر بزرگی است که نه تنها دین را از سیاست نیز جدا میکند، بلکه کلاً مردم را در زندگی بیدین میکند، هر چند که ظواهر دینداری، در حکومت و مردم و مناسکشان ظهور داشته باشد.
:
بسمه تعالی
سلام دوستان و هموطنان و مسلمانان؛
شاید از اولین نمودهای تعقل، تفکر و بصیرت این باشد که انسان متوجه بشود که در اطراف و محیطش چه میگذرد و چه به سرش آمده و میآید؟
بیش از چهارده قرن است که از بعثت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و ابلاغ دین اسلام بر جهانیان و بالتبع از مسلمانی مسلمین میگذرد و در این مدت شاهد فراز و فرودهای قابل تأملی بودیم. از حکومت اسلامی با حاکمیت پیامبر خدا و صحابه نزدیک و امام معصوم (حضرت علی علیه السلام) دیدیم تا به شهادت رساندن تمامی امامان حاضر در میان امّت و هم چنین ملل مسلمان در گذشته و حال.
در طی این مدت، حکومتهای ظلم و جور داخلی و خارجی، با هزینه فراوان، به کارگیری عمالشان و سوء استفاده از جهل و نادانی مبلغین گرفته تا عوامی و سادگی مردم عادی، سعی کردند که القا کنند «دین از سیاست جداست»! و چه تلاشها شد، چه فرقها شکافته شد، چه جگرها مسموم شد و چه سرها بریده شد، تا عدهای از مسلمانان بفهمند که هیچ یک از شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر، خارج از دین نیست، از جمله سیاست و حکومت.
اما امروزه شاهد معضل و انحطاط بزرگتری هستیم مبنی بر این که بسیار تلاش میشود تا کلاً «دین را از زندگی» مردم جدا کنند! گویی که دین، فقط چند نظریهی اعتقادی و پارهای از اعمال در قالب عبادات شخصی است!
اخیراً حتی برخی از سخنرانان و مبلغین شناخته شده، معتبر و آگاه نیز میگویند: «مبلغین نباید در مورد موضوعات دنیوی و مسائل مالی با مخاطبینشان صحبت کنند»!
این همان نقطهی انحراف و انحطاط است (هر چند که منظور آنها مفهوم دیگری باشد)، این همان تئوریزه کردن هلاکتی است که در عمل به سر ما آورده و میآورند.
وقتی شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی ما از دین جدا شد – دولت سکولاریزه شد – تعاملات اجتماعی از ازدواج گرفته تا تجارت و چگونگی معاشرت و تعامل با دیگران، متفاوت و حتی مغایر با آموزههای اسلامی گردید – وقتی اسلام در اقتصاد، فرهنگ، هنر، کار، تولید، توزیع و ... کم رنگ شد، دیگر از دین چه میماند و ماندهاش (نماز و روزهی شخصی)، چه اثری دارد؟
مگر دین چیست؟ آیا غیر از جهان بینی و نیز دستورالعملهای لازم در شئون و امور مختلف زندگی است؟ آن دینی که به درد زندگی مردم در دنیا نخورد، حتماً و قطعاً به درد آخرتشان نیز نمیخورد، اگر چه شبها تا صبح نماز نافله بخوانند و صبحها تا شب روزه بگیرند. پس، «لا معاش له، لا معاد له» یعنی چه؟ و از «الدّنیا مزرعة الاخرة» چه میگوید؟
چرا میگویید: مبلغین حرف از زندگی، مسائل مالی، یا مشکلات مردم نگویند؟ پس چه بگویند؟ تاریخ تولد، فضایل و تاریخ و چگونگی شهادت امام حسین یا فاطمه زهراء یا دیگر امامان علیهمالسلام؟!
میگویند: به مردم از اخلاق بگویید و با اخلاق جذب کنید. خب این اخلاق چیست؟ آیا غیر از چگونگی موضعگیری در هر امری است؟
دینداری چگونه محقق میگردد، با نماز یا روزه یا تبسم و لبخند به دوست و دشمن و خواندن مستمر قرآن، دعا یا برپایی جلسات مذهبی؟ بله، همهی این امور در جای خودش لازم است، اما چه فایده دارد اگر کسی نماز بخواند و «ایّاک» را نفهمد و «من» را «ما» نبیند؟ چه فایده دارد اگر روزهاش فقط رژیمی برای سلامتی جسمش باشد، چه فایده دارد اگر قرآن بخواند، اما نیابد که چگونه باید زندگی کند؟
اگر مسلمانی نداند که بر اساس آموزههای اسلامی در وحی و سیره و سنت نبوی صلوات الله علیه و آله، باید مقابل خودش و خواستههایش – پدر و مادرش – همسر و فرزندانش – همسایگانش – شهر و کشورش – کسب و کارش – مردم و گرفتاریهای آنان – سیاست و حکومتش – دوست و دشمنش و ...، چه مواضعی داشته باشد، دیگر چه اخلاقی دارد؟ اخلاق چیست؟
اتفاقاً مشکل اساسی این است که «سبک زندگی»، چه در بُعد نظری و چه در بُعد عملی، درست تعلیم و تبلیغ نشده است که وضع مردم و جامعه این چنین گردیده است و فرهنگ اعتقادی، دینی، اسلامی و ارزشها کمرنگ شده و کمرنگتر میشود.
مردم هر حُسن و پیشرفتی داشتهاند، از یادگرفتن و عمل کردن به سبک زندگی بر اساس آموزهها دینی بوده است و هر چه مشکل، معضل، ضعف، عقبافتادگی و غربزدگی یا تحجر و خرافات دارند نیز از عدم اطلاع، آموزش و عمل به این دستورالعملها میباشد.
زمانی میگفتیم: دین از سیاست جدا نیست – امروز باید مکرر و مستمر و به هر شکلی بگوییم: دین از زندگی جدا نیست.
پس امروزه همه دستگاهها، سخنرانان، دانشمندان، رسانهها و ...، باید سبک درست زندگی را آموزش داده و تبلیغ کنند، نه این که توصیه کنیم بالای منبر از شهادت یا چند فضیلت عبادی معصومین (ع) بگویند، و به زندگی و مشکلات ارتباطی، فرهنگی و اقتصادی آنها کاری نداشته باشند.
منبع: ایران پی ان / یادداشت – www.iranpn.ir
کلمات کلیدی:
یادداشت