ایرانپیان – یادداشت/سلیم: اسم آقای احمدینژاد و دولتش با ضد تبلیغهای گسترده و البته مستند به برخی از عملکردها ناصواب که در سایر دولتها نیز کمتر نبود، «بداخلاق» گذاشته شد، ولی رویکرد به دولت تدبیر و امید آقای روحانی نشان داد که مابقی نیز قرار است بداخلاقیهای گذشتهی خود را کنار بگذارند و به جای قهر کامل با دولت از همان روز انتخابش توسط مردم تا روز پایان کارش، با دولت جدید همکاری کنند و تحریمهای گستردهی سیاسی – اقتصادی داخلی را به تحریمهای امریکایی و اروپایی اضافه نکنند.
از این رو، به نظر میرسد خوب است دولت جدید، تمامی طرحهای پنج نامزد دیگر را دست کم مورد مطالعه قرار دهد و البته آنان نیز در ارائهی طرحهای خود به رقیب برنده، بخل نورزند و کلید حل مشکلات را تا زمان به قدرت رسیدن خودشان در جیبشان مخفی نگه ندارند.
از جمله این طرحهای عجیب و غریب، طرح آقای محسن رضایی مبنی بر جذب ده میلیون گردشگر پرندهی امریکایی به ایران چهارفصل بود که ابعاد گستردهی آن هم چنان ذهن بنده را که بسیار به «صنعت گردشگری» علاقمندم و طرحهای متعددی در این زمینه ارائه دادهام را به خود مشغول کرده است.
وی مکرر شعار میداد که در امریکا 20 میلیون گردشگر پرنده وجود دارد و در ژاپن نیز 15 میلیون و ما ده میلیون گردشگر پرندهی امریکایی را به کشور چهار فصلمان جذب میکنیم. و از آنجا که وی بیش از حد طبیعی نگران فقر و فقرزدگی هموطنان بود، میگفت: نفری یک میلیون تومان نیز از آنان میگیریم و به فقرای خودمان میدهیم(؟!)
فرض کنیم ایشان از شدت حب وطن این طرح را به دولت جدید تقدیم کند و دولت آقای روحانی نیز با تمامی تدابیر و امیدهایش بخواهد آن را انجام دهد. فرض کنیم که دولت و دستگاههای دیپلماسی و امنیتی امریکا به آنها اجازه سفر به ایران اسلامی بدهند و فرض کنیم که دولت فخیمه ما نیز با کنار گذاشتن بداخلاقیهای تهاجمی دولتهای نهم و دهم در مقابل دشمنان خارجی، برای ده میلیون امریکایی روادید (ویزا) صادر کند، فرض کنیم همهی تحریمها نیز لغو شده است ... و خلاصه فرض کنیم که مملکت گل و بلبل شده است، حال ببینیم ابعاد این طرح چقدر است و زیرساختهای لازم جهت اجرایی شدن طرح این نابغه بزرگ اقتصادی کدام است؟ البته با فرض این که طرح طی چهار سال عملی میگردد و نه یک سال.
اگر متوسط ظرفیت هواپیماهای بویینگ 400 نفر در نظر گرفته شود، برای نقل و انتقال ده میلیون نفر، 25000 پرواز باید انجام بگیرد.
*- اگر متوسط ظرفیت هواپیماهای بویینگ 400 نفر در نظر گرفته شود، برای نقل و انتقال ده میلیون نفر، 25000 پرواز باید انجام بگیرد که با محاسبه برگشت 50.000 نشست و برخاست در فرودگاه تهران می شود. یعنی سالانه 6250 پرواز و روزانه 21 پرواز (سال گردشگری حداکثر 200 روز است که در این طرح با ارفاق بی جهت 250 روز محاسبه شده است – با حذف ایامی چون ماه مبارک و دهه اول محرم و ...).
البته ما پرواز مستقیم مثلاً نیویورک به تهران نداریم، هر چند که ده میلیون امریکایی نیز مقیم نیویورک نیستند و همین مقدار صندلی برای پرواز داخلی امریکا لازم میآید. این ده میلیون باید از طریق فرودگاههای لندن یا فرانکفورت عازم تهران شوند که چه اقتصادی برای آنان و چه افتضاحی برای ما به بار خواهد آورد.
انتقال سالانه 2.5 میلیون گردشگر امریکایی از فرودگاه به تهران و بالعکس، با اتوبوسهایی به ظرفیت حداکثر 30 نفر، ناوگانی با ظرفیت سالانه حدود 143 هزار اتوبوس میطلبد.
*- انتقال سالانه 2.5 میلیون گردشگر امریکایی از فرودگاه به تهران و بالعکس، با اتوبوسهایی به ظرفیت حداکثر 30 نفر، ناوگانی با ظرفیت سالانه حدود 143 هزار اتوبوس میطلبد. 21 پرواز در روز حدود 280 اتوبوس لازم دارد. البته ترافیکش مهم نیست، همه تهران را یک طرفه به نفع امریکاییها میکنیم، و البته اگر شهردار هم چنان قالیباف باشد که سریعاً چند تونل و پل هوایی هم میزنیم. درختها را قطع میکنیم و تمامی فضای سبزها و تپهها شمال شهر را نیز به برجسازها میفروشیم.
*- بدیهی است که این گردشگران محترم و عزیز امریکایی، به محض ورود به تهران یا هر شهر دیگری، محل اسکان میخواهند و نمیتوان به آنها گفت که مانند اغلب گردشگران هموطن، شبها را کنار میادین شهرها چادر بزنید و بخوابید.
اگر متوسط ظرفیت هتلهای چهار ستاره ما که برابر با دو یا سه ستاره غرب است صد تخت باشد، اسکان سالانه 2.5 میلیون نفر امریکایی، در دورههای اقامت ده روزه، دست کم 2500 هتل جدید چهارستاره میخواهد. این در حالی است که شیراز با آن سابقه و جاذبه گردشگریاش حدود 5 هتل چهارستاره و 5 هتل به اصطلاح 5 ستاره دارد و اصفهان نیز 4 هتل چهار ستاره و 2 هتل پنج ستاره دارد و خدا نکند که گردشگران پرنده امریکایی بخواهند به مناطق شمالی در گیلان یا یزد، کرمان و کرمانشاه و سنندج سفر کنند. آن وقت چه شیرین و فرهادهایی ساخته میشود و چه کتیبههایی در بیستونها هک میشود.
اگر این ده میلیون نفر بخواهند سفرهای داخل ایران را هوایی انجام دهند که همگی باهم در فرودگاه مهرآباد تهران ول معطلند تا برگردند، برای خودمان هم پرواز داخلی مکفی نداریم
*- اگر این ده میلیون نفر بخواهند سفرهای داخل ایران را هوایی انجام دهند که همگی باهم در فرودگاه مهرآباد تهران ول معطلند تا برگردند، برای خودمان هم پرواز داخلی مکفی نداریم، تأخیرهای جانانه هم داریم که برای گردشگر وحشتناک و خسارتآور است؛ و اگر بخواهند این کشور پهناور را با قطار و یا اتوبوس بگردند نیز بیش از دو استان سهم آنان نخواهد شد و برای همانها نیز این ظرفیت واگن ریلی یا اتوبوس را نداریم. البته وضعیت جادهها نیز به لحاظ کمّی و کیفی رغم افزایش چشمگیر در این دهه، هنوز اسفبار است و خدا نکند دم سپیده صبح، تریاک راننده اتوبوس یا تریلی مقابل دیر شده باشد و با هم ملاقاتی کنند و چند امریکایی نیز به ملاقات افق اعلا بروند.
در هر حال اینها مشکلاتی است که اگر دولت «تدبیر و امید» بخواهد این طرح را انجام دهد، با آن مواجه خواهد بود و قدر آقای رضایی، این نابغه اقتصادی را بیشتر خواهد دانست. قطعاً این اقتصاددان بزرگ روی هوا چنین شعاری نداده است و تدابیری دارد.
البته به دولت جدید توصیه میشود که گذشته از شوخیهای جدی در شعارهای تبلیغاتی نامزدها، اولاً مقوله درآمدزای «صنعت گردشگری» را جدی بگیرد و ثانیاً ابتدا فکری به حال گردشگران داخلی خودمان بنماید. ما فقط در ایام تعطیلات نوروزی بیش از 20 میلیون گردشگر داخلی داریم، چه رسد به ایام تابستان یا سایر ایام در این کشور پهناور و چهار فصل.