یرانپیان – یادداشت/ رشید. خ: جالب است بدانیم تحقیقات و تجربیات علمی نشان داده است که «رفاه زدگی» تأثیر معکوسی در ابتلا به آلزایمر دارد، یعنی هر چه رفاه شخصی بیشتر باشد، خطر ابتلا بیشتر میشود. چنان چه از هر یکصد نفر آمریکائی بالای سن 65 سال دو نفر به این بیماری مبتلا می باشند و هر چه سن بالاتر می رود احتمال ابتلا به این بیماری هم افزایش می یابد و حتی از هر یکصد آمریکائی بالای 85 سال 20 نفر به این بیماری مبتلا می شوند، اما در هندوستان از هر یکصد نفر هندی بالای 65 سال فقط یک نفر به این بیماری مبتلا می گردد.
هزینهی تحمیلی مسئولین مبتلا به آلزایمر سیاسی، به هیچ وجه قابل محاسبه و بیان به عدد و رقم نمیباشد. هزینه متوسط برای هر بیمار در حال حاضر 150 هزار دلار تخمین زده شده است که حتی تا 450 هزار دلار در آینده پیش بینی میشود و البته هزینهی تحمیلی مسئولین مبتلا به آلزایمر سیاسی، به هیچ وجه قابل محاسبه و بیان به عدد و رقم نمیباشد.
هر چند علائم همه بیماران مشابه و یکسان نیست، اما معمولاً آلزایمریها به گمانها و رفتارهای خاصی مبتلا میگردند که از آن جمله میتوان به «فراموشی» - «وهم و گمان» و نیز «محق دانستن خود و محکوم کردن اطرافیان و دیگران» اشاره نمود.
«آلزایمر سیاسی» نیز همینطور است. سیاسون مبتلا همه چیز را فراموش کرده، خود را مُحق دانسته و مرتب و مستمر، اطرافیان، دوستان و دیگران را متهم و محکوم میکنند، حتی در خصوص تقصیرها، قصورها و نیز خطاهای عمدی و سهوی خود.
برخی مواضع، گفتارها و بالتبع رفتارهای ناهنجار مسئولین نسل اول، این شائبه را ایجاد میکند که احتمالاً به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند. البته مواضع، گفتارها و رفتارهای ناهنجار یا به قولی «هنجار شکن» در میان مسئولین نسلهای بعدی نیز به وفور مشاهده میشود، اما از آنها انتظاری نیست و از اول همینطور بودهاند، و اگر ما خطا کرده و به آنها رجوعی کنیم، «از ماست که بر ماست»، اما وقتی مسئولین نسل اول، تغییر جهت میدهند و مواضعی اتخاذ میکنند که گاه تا 180 درجه با مواضع اولیهی آنها متفاوت و یا حتی متغایر است، احتمال ابتلا به آلزایمر سیاسی در اذهان عمومی تشدید میشود.
بدیهی است که این طیف نیز به فراموشی مبتلا میشوند، اما «فراموشی سیاسی و تاریخ سیاسی»، نه این که مثلاً نشانی منزل خود را فراموش کنند، چون اغلب با راننده، محافظ و حتی اسکورت تردد میکنند.
بدیهی است که این طیف نیز به فراموشی مبتلا میشوند، اما «فراموشی سیاسی و تاریخ سیاسی»، نه این که مثلاً نشانی منزل خود را فراموش کنند، چون اغلب با راننده، محافظ و حتی اسکورت تردد میکنند.
*- این طیف، اولین چیزی را که فراموش میکنند، وضعیت خودشان در قبل از انقلاب است که یا هیچ کاره بودند و حتی بیسواد بودند و یا اگر کارهای هم بودند، همه ناچار به تحمل فرار، بازداشت، تبعید و شکنجه بودند. همه بعد از انقلاب به علم، مقام، منصب، ثروت و شهرت رسیدند، اما الآن گمان دارند که اینها از اول خلقت رییس بودند و هیچ حکمتی در خلقت آنها به جز ریاست وجود نداشته است و ریاست ذاتی، فطری و سرنوشت محتوم آنهاست و از بدو تولد و نسل در نسل نیر ثروتمند بودهاند و خاندانشان نیز از ابتدا ارشمیدس و نابغه سیاسی، اقتصادی و مدیریتی بودهاند.
فراموشی دوم، به انقلاب اسلامی، اهداف و آرمانهای انقلاب و در یک کلمه «خط امام» بر میگردد. این طیف پس از آن که برای دورهای کوتاه «رییس خط» شدند، گمان کردند که «صاحب خط» نیز خودشان هست
*- فراموشی دوم، به انقلاب اسلامی، اهداف و آرمانهای انقلاب و در یک کلمه «خط امام» بر میگردد. این طیف پس از آن که برای دورهای کوتاه «رییس خط» شدند، گمان کردند که «صاحب خط» نیز خودشان هستند و اگر احیاناً حادثهای پیش آمد و دیگری برای مدتی رییس خط شد، باید زود منصب را تحویل دهد تا سریعاً به شکل اولش برگردد و هر موقع که اراده کنند نیز میتوانند مسیر خط را تغییر داده و یا حتی اصلاً خط را تعطیل کنند.
*- فراموشی سوم، مردمی هستند که انقلاب کردند، با تمامی از خودگذشتگیها، مبارزات، جانفشانیها، ایثارها، شهادتها و از همه مهمتر، حمایتهایی که از این آقایان کردند تا اینها بتوانند بر مسندی نشسته و خدمت کنند. این طیف گمان دارند که اصلاً مردمی در کار نبودند، اینها بودند که انقلاب کردند، گاه خود را «مادر انقلاب» و انقلاب را «فرزند خود» نامیده و مینامند. گویی امام (ره) بود و این چند نفر رییس! که البته گاه مستقیم و غیر مستقیم متذکر میشوند که امام را نیز ما نگهداشتیم و حفظ کردیم.
*- فراموشی چهارم، فراموش کردن دشمنان است. البته بدیهی است که وقتی کسی دوست را فراموش کند، حتماً و یقیناً دشمن را نیز فراموش میکند، چرا که دشمن با دوست تعریف میشود.
اینها دیگر به یادشان نمیآید که سابقهی انگلیس، امریکا، اسرائیل و کلاً استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل و مزدوران داخلی آنها، با این کشور و ملت و حتی خود آنها چه بوده است؟! نه دورهی سیاه شاهنشاهی و مستعمره بودن ایران را به یاد میآورند، نه خفّت کاپیتولاسیون و بردگی را و نه کشتار دوران حکومت نظامی که به مراتب بدتر از مصر امروز بود را به خاطر دارند و نه جنگ داخلی، هشت سال جنگ تحمیلی خارجی، ترورهای گستردهی علما، دانشمندان، متدینین، پاسدارها و بسیجیها و حتی مردم عادی در کوچه و خیابان را به یاد میآورند. نه تحریم اقتصادی را در حافظه نگه میدارند و نه تداوم دشمنیها را دیده و به ذهن و حتی تخیل خود راه میدهند «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ».
حتی گاه در وهم کج اندیش خود گمان میکنند که سران امریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه، آلمان و ...، دور میز صبحانه نشستهاند، اما شروع نکرده و منتظر حضور آنان هستند که سر میز بنشینند، اما یک عده بداخلاق سیاسی، یک عده ناآشنا با روابط بینالملل، یک عده دُگم و متعصب و ... که در ضمن منافع کشور، ملّت، اسلام و مسلمین را تشخیص نمیدهند، اجازه نمیدهند تا این میز با حضور ذلیلانهی آنها تکمیل شده و صبحانه به شادی و لبخند طرفین میل شود! صبحانهای با جگر مجاهد سوری، اعضای بدن دختر بچه لبنانی، خون گرم زنان و کودکان فلسطینی، عراقی، افغانی و گوشت سرخ شدهی مسلمانان میانماری. لذا این عده هر روز با تصور آن سفرهی خیالانگیز، دائم دیگران و همگان را متهم و محکوم نیز میکنند.
نکته:
اما آلزایمر سیاسی، یک علت ویژه دارد که «علت العلل» میباشد و آن هم فراموش کردن «خدا» و «قیامت» است.
آلزایمر مغزی، دلایل و عواملی دارد که از آن جمله نوع تغذیه و تحرک است، اما آلزایمر سیاسی، یک علت ویژه دارد که «علت العلل» میباشد و آن هم فراموش کردن «خدا» و «قیامت» است. این نظام و حکمتِ تغییر ناپذیرِ خلقت است که هر کس او را فراموش کند، به خودفراموشی و حتی خود را غیر خود دیدن [الیناسیون] مبتلا میشود. و همین ابتلا سبب میگردد که «فاسق» شوند. فاسق یعنی کسی که از پوسته اصلی و حقیقی خود خارج شده است. لذا فرمود:
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (الحشر،19)
ترجمه: و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانان «فاسقان»اند.
باید خدا، مرگ و قیامت را به یاد آنها انداخت، شاید متذکر شوند و چیزی به یاد آورند. البته شاید.
از این رو، اگر کسی قصد معالجه این مبتلایان را دارد، باید بداند که یادآوری گذشتهی آنها و کشور، انقلاب، امام، اهداف، آرمانها، مبارزات سخت مردم، شهادتها، ایثارها، استقامت طاقتفرسای امروز مردم و ...، هیچ کدام زیاد مؤثر نمیافتد، هر چند که یادآورییش لازم است، بلکه باید خدا، مرگ و قیامت را به یاد آنها انداخت، شاید متذکر شوند و چیزی به یاد آورند. البته شاید.
«وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (الأنفال، 26)
ترجمه: و به ياد آوريد هنگامى را كه شما در زمين گروهى اندك و مستضعف بوديد مى ترسيديد مردم شما را بربايند پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به يارى خود نيرومند گردانيد و از چيزهاى پاك به شما روزى داد باشد كه سپاسگزارى كنيد.
چند آیه جهت پیشگیری و مداوای آلزایمر سیاسی:
اگر این مبتلایان به آلزایمر سیاسی، که عمدتاً خود را نه تنها متدیّن، بلکه اساساً اسلامشناس میدانند مایلند گامی در جهت پیشگیری از تشدید و نیز مداوای خود بردارند، خوب است جهت زنده کردن خواطر فراموش شده، آیات ذیل را هر روز بخوانند و البته در آن تأمل کنند، نه تفسیر به رأی:
«إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
در حقيقتخدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد به شما اندرز مىدهد باشد كه پند گيريد.
«وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ»
و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار دادهايد زيرا خدا آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
«وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ»
و مانند آن [زنى] كه رشتهی خود را پس از محكم بافتن [يكى يكى] از هم مىگسست مباشيد كه سوگندهاى خود را ميان خويش وسيله [فريب و] تقلب سازيد [به خيال اين] كه گروهى از گروه ديگر [در داشتن امكانات] افزونترند، جز اين نيست كه خدا شما را بدين وسيله مىآزمايد و روز قيامت در آنچه اختلاف مىكرديد قطعاً براى شما روشن خواهد نمود (به وضوح بیان میدارد).
(النحل، 90 تا 92)